چقدر سخت است بگوییم این دوستیهای به ظاهر ساده در مواردی به پایان بسیار سیاهی منجر شده است.
به گزارش حدیدنیوز، بی قراری و ناآرامی، دلتنگی، نگرانی از پذیرفته نشدن و ... تنها بخشی از احساسات آزاردهندهای است که با دوستی های خیابانی و روابط ناسالم پیش از ازدواج گریبان دختران و پسران جوان را میگیرد.
بر این فهرست، ترس از آبروریزی، تلاش برای مخفی نگاه داشتن موضوع، دروغ و فریب را هم اضافه کنید، اما طومار آسیبهای روابط و دوستی های پیش از ازدواج در این چند مورد خلاصه نمی شود، نقطه بحران ماجرا وقتی است که نوجوان چشم می گشاید و می بیند در فریب هوسی گذرا گرفتار شده است و راهی برای فرار از آن میجوید در حالی که بسیاری از راههای پشت سرش را خراب کرده است.
طومار را ببندیم؟ چقدر سخت است بگوییم این دوستی های به ظاهر ساده در مواردی به پایان بسیار سیاهی منجر شده و قتل یکی از طرفین ماجرا را در پی داشته است که قطعاً خبر اتفاقاتی از این قبیل را در صفحه حوادث روزنامهها خوانده اید.
نوجوان با سپردن خود به این راه مه آلود و تاریک فرصت رشد فکری، پختگی منطقی و هدایت عواطف سالم را از خود می گیرد و آن گاه که سر از بیراههای درمی آورد، می بیند چه فرصت طلایی و نایابی را در راهی سیاه هدر داده است؛ اما نوجوانان و جوانانی که کمتر گوش به اندرز و هشدار بزرگ ترها می سپارند، همواره باوری متفاوت دارند و گمان می کنند که این مسیر روزی به ازدواج خواهد رسید و آنها رویین تنانه از این گردنه عبور خواهند کرد.
با توجه به این باور غلط جوانان، با طرح این سؤال که آیا روابط عاطفی پیش از ازدواج در هر سطحی با آسیب همراه است؟ به سراغ یکی از مشاوران مجرب رفته ایم که در این موضوع طرف مشورت بسیاری از دختران و پسران جوان قرار گرفته است.
فائقه رزاقی، کارشناس ارشد مشاوره میگوید: وقتی نوجوان یا جوان از ارتباط با جنس مخالف سخن می گوید یعنی بحث جنسیت در میان است و تمام ویژگی های روانی و خلقی جنس مخالف مد نظر قرار می گیرد که با توجه به کشش طبیعی انسان به جنس مخالف این موضوع برایش قابل توجه است.
*رابطه در چه جامعه ای ؟
رزاقی ادامه داد: خیلی از جوانان می گویند با این رابطه میخواهیم به شناخت برسیم ولی آن ها این امر را در چه فضا و فرهنگی مطرح می کنند؟ در یک جامعه سنتی که این گونه روابط پذیرفته شده نیست، البته نمی خواهیم بگوییم تمام آن چه در جامعه و زندگی سنتی وجود داشته، بدون اشکال است ولی ما نمی توانیم کاری متفاوت با فرهنگ جامعه انجام دهیم و انتظار موفقیت داشته باشیم، این توقع غیر عقلانی است. اگر هدف ازدواج است، باید دانست ازدواج، پیوند دو خانواده است، پس شرط اول موافقت خانواده هاست ولی متأسفانه در این نوع روابط خانواده به کنار رانده می شود و در پی شکلگیری ارتباط، علقه های عاطفی به وجود می آید که در این صورت دو احتمال وجود دارد یا دو طرف احساس می کنند در تعریفی که خودشان از رابطه دارند با هم همخوانیهای لازم را دارند و یا همخوانی ندارند.
*بهای این دوستی چیست؟
این کارشناس خانواده با متفاوت دانستن تعاریف نوجوانان و جوانان از دوستی و ازدواج افزود: دوستی یک تعریف شخصی است ولی ازدواج در حیطه خانواده شکل می گیرد؛ بنابراین وقتی طرفین احساس کنند که برای ازدواج با یکدیگر مناسبند ولی خانواده ها موافق نیستند که معمولا هم دلایل خانوادهها منطقی است، آن ها ضربه و آسیب زیادی می بینند و اگر هم خودشان دریابند که برای ازدواج با هم مناسب نیستند، این وضعیت به چه بهایی رخ می دهد؟ به بهای این که تمام احساسات خود را برای کسی بیان و خرج کرده ام که برای من مناسب نیست.
این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد: چنین سرخوردگیها و آسیبهایی که در پی این تعلقات عاطفی پیش می آید مانند طلاق های عاطفی است و همان فشارها را به فرد وارد می کند. بر این اساس ارتباط و دوستی با جنس مخالف در ذات خود مشکل و آسیب به همراه دارد، مگر این که بگوییم که این ارتباط صرفاً یک ارتباط اجتماعی است که اگر ارتباط اجتماعی در میان باشد دیگر بحث جنسیت و ارتباطات عاطفی در میان نیست و ارتباط انسانی به صورت کلی و جمعی است نه ارتباط فردی.
*پس از ازدواج...
رزاقی در پاسخ به این سؤال که اگر این ارتباط به هر صورت به ازدواج منجر شود، آیا باز هم با آسیب همراه است یا خیر، گفت: معمول فرهنگ جامعه ما این است که خانواده ها به طور کامل با این نوع ازدواج ها موافقت نمی کنند، هرچند بعضی از خانوادهها می گویند این مسئله در اجتماع وجود دارد و نمی شود کاری کرد بهتر است بپذیریم تا دست کم جلوی چشم خودمان باشد، متأسفانه در اغلب این ارتباطات جوانان از مجوزهای خانواده عبور می کنند.
مثلا خانواده اجازه گفت وگوی تلفنی داده اند ولی آن ها حضوری قرار ملاقات می گذارند. این مسئله هم به این دلیل است که ما نتوانستیم ارزش های عمیق خودمان را با توجه به پویایی ها و فکر نقاد جوانان به آن ها منتقل کنیم.
حال اگر این دو نفر با هم ازدواج کردند، چون در زمان ارتباط پیش از ازدواج به خانوادههای خود مواردی خلاف واقع را بیان می کردند؛ مثلا وقتی فرد به خانواده خودش گفته است که به خانه دوستم یا به کتابخانه می روم اما برای دیدن طرف مقابل به کافی شاپ رفته است، پس از ازدواج به شدت مستعد بدبینی و کنترل گری نسبت به طرف مقابل میشوند.
در این شرایط به محض این که فرد احساس کند همسرش حرفی میزند که به نظر، خلاف واقع است دچار این ذهنیت می شود که همان طور که به خانواده خودش راست نمیگفت شاید با من هم همین طور رفتار می کند و پای کسی دیگر در میان است! این موضوع با توجه به بافت سنتی و فرهنگ مردسالارانه جامعه ما در مردان بیشتر دیده می شود. این دسته از افراد پس از ازدواج به شدت کنترلگر می شوند و میخواهند روی خیلی از مسائل تسلط پیدا کنند.
حتی با وجود این که خودشان پیش از ازدواج روابطی را برقرار کرده اند که هم با فرهنگ و عرف و هم با شرع ما مغایر است، اما پس از ازدواج برای اعمال کنترل گری خود از همان دلایل عرفی و شرعی برای محدود کردن همسرشان استفاده می کنند!
*دریچه کوچک دوستی رو به ازدواج باز نمی شود
کارشناس ارشد مشاوره در ادامه با بیان این موضوع که این افراد در روابط پیش از ازدواج، در حقیقت فضای آلوده دوستی را تجربه کرده اند نه فضای خانواده و زندگی واقعی را افزود: ماجرای ازدواج یک امر فرهنگی و خانوادگی است و رفتار افراد در خانواده با ارتباطات دوستانه شان متفاوت می شود.
ممکن است حتی ما با دوستان صمیمی خودمان در یک اردوی علمی اوقات بسیار خوشی را سپری کنیم ولی با همان دوست اگر در روابط خانوادگی قرار بگیریم با توجه به تفاوت های فرهنگی و خانوادگی مان ممکن است اصلا نتوانیم زمان خوبی را بگذرانیم.
به خاطر همین نکته است که بسیار میشنویم زوجها بعد از ازدواج به یکدیگر می گویند که «عوض شدی و آدم قبلی نیستی!» این نکته به این دلیل رخ میدهد که ما پیش از ازدواج با بُعدی از طرف مقابل روبه رو بودیم که در زندگی مشترک کارایی ندارد، در ازدواج به بُعد و طیف وسیعی نیاز داریم ولی متأسفانه دریچه دوستی منظره ای خیلی محدود را به ما نشان می دهد و ما فکر میکنیم همه وجود طرف مقابل همین است که می بینیم! http://hadidnews.com/vdcawan6.49nay15kk4.html