روزنامه مغرب(فرهنگ آشتی سابق) این روزها پای در جای پای روزنامه زنجیره ای جریان فتنه گذاشته و همان خطی را دنبال می کند که این روزنامه ها دنبال می کردند. بررسی تیترها و مطالب روزنامه جدیدالتاسیس «مغرب» نشان می دهد که این رسانه با زنده ساختن مجدد فتنه، دنبال فراهم آوردن زمینه فعالیت سیاسی برای یکی از چهره های سیاسی است.
به گزارش خبرنگار "حدیدنیوز"مدیرمسئول روزنامه مغرب که پیش از این در درخواست مجوز،نام «غرب» را برای روزنامه خود برگزیده بود!گرچه با مخالفت نهاد مسئول مواجه شد ولی بررسی مطالب این روزنامه نشان می دهد در خط مشی کاملا بر محور این نام گام بر می دارد. مشکل نام این روزنامه نیز با افزودن"م" به ابتدای آن حل شد و نام این روزنامه "مغرب" شد!
ترویج فرهنگ اباحه گری، تخریب اصولگرایان، سیاه نمایی از شرایط سیاسی کشور، انتشار اخبار برجسته از سران فتنه و حامیان آنان و...بخشی از فعالیت های روزنامه ای است که شدیدا به دنبال جذب مخاطب بوده و در این راستا رایزنی هایی را نیز با برخی چهره های پشت پرده سیاست انجام داده است.
مدیریت این روزنامه که در قالب یک موسسه دینی کمک های هنگفتی را از چهره ها و افراد شاخص با تعلق های جریانی مختلف دریافت می کند، روزنامه جدید خود را با حمایت مالی یک عضو برجسته دولت آغاز کرده و به صورت چند نبش عمل می نماید به گونه ای که هم درصدد تامین منافع جریان خاص و حاشیه ای دستگاه های اجرایی بوده و هم به دنبال تامین نظرات طیف وابسته به هاشمی رفسنجانی است.
بررسی شماره های اخیر این روزنامه نشان می دهد که محوریت فعالیت سیاسی آن، تخریب اصولگرایان، تبلیغ طیف هاشمی رفسنجانی و پوشش اخبار جریان حاشیه ای دولت می باشد.
همچنین گفته می شود این روزنامه با توجه به خطوط چندنبش خود قرار است با طرح مباحثی حاشیه ای همچون کاندیداتوری لیدر جریان انحراف عملیات روانی این طیف را از چهره اصلاح طلب خود طرح وبیان کند.
در زیر مروری داریم بر برخی تخلفات قانونی ومشهود این روزنامه که ظاهرا مورد توجه هیئت نظارت بر مطبوعات قرار نگرفته است تخلفاتی که می تواند همانند شرق ، مغرب را توقیف کند. حدیدنیوز آمادگی دارد تا در صورت لزوم تمام این تخلفات قانونی را در اختیار مراجع ذیصلاح قرار دهد.
روزنامه مغرب مورخه ۱۴/۶/۹۱ در صفحه ۱ در مطلبي با عنوان :
"سرداري كه جواني كرد" به قلم سينا قارا داغلي چنين آورده است:
سخنان سردار(خاتمي را جزو فتنه دانسته) چندين سوال در ذهن مخاطب ايجاد مي كند آيا واقعه ۸۸ را آقاي خاتمي به وجود آورد يا حداقل در آن سهيم بود؟ آيا خاتمي جزو كساني است كه كشور را به هرج و مرج كشاندند و بايد مجازات مي شوند؟ اگر جزو آنها بودند مسئولين ذيربط در قبال وي چه تصميمي اتخاذ كردند؟
ذهن عموم مي گويد اگر خاتمي فتنه گر بود با وي برخورد مي شد زيرا خون او رنگين تر از آنهايي كه دستگير و تاوان اعمال خلاف آگاهانه يا ناآگاهانه خود را دادند نيست.
ملاحظه: مطلب فوق در انتقاد از سخنان سردار جواني كه در محكوميت سيد محمد خاتمي سخنراني كرده بودند نوشته شده و آنرا ناپخته (جواني كرد) دانسته است درج اين مطلب ضمن دفاع از سيد محمد خاتمي يكي از سران اصلي فتنه، تضعيف سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به همراه دارد.
اين اقدام مستند به بند۱-۴-۵-۱۱ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه ۱۵/۶/۹۱ در صفحه ۲ در مطلبي با عنوان:
"شوراي نگهبان و تغيير قانون انتخابات" به قلم سيد محمد مير لوحي چنين آورده است:
گفته شد كه ناظر نبايد در امور اجرايي دخالت داشته باشد اما ديديم كه دفاتر نظارتي را در شهرستان ها داير كردند در كشور چهار دستگاه اطلاعات، نيروي انتظامي، دادگستري و ثبت احوال وجود دارند و همه اطلاعات را در اختيار دارند در عمل با ايجاد اين دفاتر گفته شد كه ما اين چهار دستگاه را هم قبول نداريم.
اين دفاتر نظارتي مامور شدند تا در خصوص كانديدا ها بررسي كنند در همين راستا شاهد بوديم علي رغم تاييد افراد از سوي اين چهار نهاد شوراي نگهبان صلاحيت افراد را رد كرد.
ملاحظه: مطالب مذكورتخريب و زير سوال بردن شوراي نگهبان مي باشد كه مصداق توهين و افترا محسوب مي گردد.
اين اقدام مستند به بندهاي ۸و۱۱ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه ۱۲/۶/۹۱ در صفحه ۲ در مطلبي با عنوان :"ديپلماسي پستويي همسر رئيس جمهور" چنين آورده است:
اعظم السادات فرحي همسر محمود احمدي نژاد با فعاليت هاي گاه و بي گاهش در عرصه اجتماعي-سياسي كشور نه به زنان روساي جمهور ديگر كشورها مي ماند و نه به همسران روساي جمهور سابق كشور... انگار مي خواهد به روز باشد هم در پستو هاي حصارهايي كه همواره همراهش بوده است بماند همچنانكه مي خواهد هم مثل مدعوان اخير جمهوري اسلامي همگام همسرش باشد هم فرهنگ اسلامي-ايراني كه كابينه همسرش سر مي دهند را رعايت كند.
ملاحظه: روزنامه مغرب علي رغم اينكه مي داند جامعه مذهبي ايران عرف و هنجارهاي خاص خودش را دارد اين گونه القا مي كند كه زن اگر بخواهد مذهبي و با ايمان باشد بايد در حصارها و پستوها بماند. و اگر بخواهد به جامعه بيايد بايد خود را از حصارها و محدويت هاي مذهبي رها سازد.
اين اقدام مستند به بند ۸و۱۰ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود
مغرب مورخه ۱۲/۶/۹۱ در صفحه ۱۶ در مطلبي با عنوان "عدم تعهد همسرداري" ضمن درج تصوير خانم فرحي همسر رئيس جمهور چنين آورده است:
روز آخري، زنان عدم تعهد به ميزباني همسر رئيس جمهور دور هم جمع شده اند در قالب
«ختم انعام سران عدم تعهد» ...و قرار است چندي ديگر كه«ختنه سوران» فرزند وزير امور خارجه آفريقاي جنوبي است همه در ژوهانسبورگ جمع شوند.
ملاحظه: اين روزنامه در متن پيوست ضمن زير سوال بردن همسر رئيس جمهور، به سوره مباركه انعام نيز جسارت كردن و آن را مساوي ختنه سوران فرزند خارجه آفريقاي جنوبي قرار داده است.
اين اقدام مستند به بند ۷ماده ۶و ماده۲۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه ۱۶/۶/۹۱ در صفحه۱و۱۰ در مطلبي با عنوان:"هنوز نسبت به پدرم نفرت وجوددارد" به نقل از فرزند حاج داود كريمي چنين آورده است:
متاسفانه هنوز بر سر چهار راه ها همانند گشت ثارالله در دهه شصت، گشت ارشاد مي گذارند و جلوي افراد را مي گيرند و نسبت آنها را مي پرسند. واقعا از اين كار چه چيز عايدمان شده است؟...طيف دوستان پدر به خاطر حسن خلقش خيلي گسترده بود. مثلا هم دوستاني داشت كه عرق خور و ترياكي بودند و هم دوستاني كه يقه بسته و مذهبي بودند.او هميشه به همه فرصت جبران مي داد. اين خيلي مهم است. اما الان تا كسي اشتباه كند سريع حذفش مي كنند....به دليل يك سري اطلاعات غلطي كه به امام داده شد، امام همان موقع در سال ۶۲ يا ۶۳ آن جمله معروف خودش را خطاب به بچه هاي سپاه تهران مي گويد كه صداي آمريكا از حلقوم شما در مي آيد. به همين دليل خيلي ها آن موقع از سپاه بيرون آمدند.....اما متاسفانه هنوز نفرت نسبت به پدرم وجود دارد ...من در بخش ايثارگران سپاه بودم و پرونده ها دست من بود. جالب بود كه ديدم ورودي بابا به سپاه ارديبهشت ۵۸ بود اما خروجي نداشت. يعني نگذاشته بودند حتي يك برگ پرونده از حاج داوود در آنجا باقي بماند. من چند بار از آقا رحيم صفوي خواستم كه عكس هاي گذشته بابا را به ما بدهد تا عكس جواني ايشان را ما هم داشته باشيم اما ندادند.....ايشان به خاطر حمايت از آيت الله منتظري به زندان افتاد اما متاسفانه جرم هاي عجيب غريبي را به ايشان نسبت دادند، بايد بگويم هر نظامي يك سري اشتباهات دارد و يكي از اشتباهات به زندان رفتن حاج داوود بوده است اما ايشان هيچ وقت به خاطر اين اشتباه از هيچ كس هيچ توقعي نداشت. به اين دليل كه براي اين نظام آنقدر زحمت كشيده بود كه حاضر بود زندگي اش را به خاطر آن بدهد. ديگر زندان رفتن كه براي حاج داوود چيزي نبود.
...بعد از اينكه از زندان بيرون آمد نه از ايران خارج شد و نه به سمت بي بي سي و صداي آمريكا رفت. وقتي ارديبهشت آزاد شد؛ اواخر خرداد انتخابات رياست جمهوري بود و با هم رفتيم حرم حضرت عبدالعظيم و راي دايم. بعد از آن هم به شخص آقاي خاتمي راي داد.....اين مسئله مهمي است. دررابطه با انتخابات اشتباه بزرگي انجام شد. آقاي هاشمي هم در ۲۶ تير ماه در نماز جمعه اي كه همه ما در آن حاضر بوديم گفت كه اين رويه اشتباه است و بايد وحدت باشد. بايد بگويم ديدگاه هايي كه من از پدرم در دهه چهارم و پنجم زندگي اش ديدم حفظ وحدت بود، آن هم به هر شكلي كه شده است.
ملاحظه: درج مطلب فوق در بر دارنده نكات ذيل است.
۱-القاء سطح نگري و زودباوري نسبت به ساحت مقدس امام عظيم الشان راحل كه تالي تلو معصوم بودند.۲- دفاع از خاتمي از سران اصلي فتنه سال ۸۸.۳-تضعيف و تخريب نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيروي انتظامي.۴- دفاع از نظرات غلط آقاي هاشمي در نماز جمعه ۲۶ تير سال۸۸
اين اقدام مستند به بندهاي ۱-۴-۵-۸-۱۱ ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه ۱۶/۶/۹۱ در صفحه۱و۴ در مطلبي با عنوان: "روابط جنسي ناسالم در مرز هشدار" چنين آورده است:
...وزير بهداشت البته به جزئياتي مثل تاثير مواد محرك و روانگردان مثل شيشه، كراك و ... هم وجود دارد كه حالت هايي را در افراد ايجاد مي كند كه تمايلات جنسي را تا ۸ تا ۱۰ برابر مي كند و باعث مي شود مراقبت از خودشان را از دست بدهند و اگر قبلا از پوششي استفاده مي كردند تا مبتلا نشوند حالا ديگرآن را از دست مي دهند به اين ترتيب اين افراد ديگر نمي توانند از ابتلا به ايذر جلوگيري كنند. رشد انتقال ايذر از طريق روابط جنسي غير متعارف و مصرف روانگردان هايي مثل شيشه كه تمايلات جنسي را تا ۸ تا ۱۰ برابر مي كند اگر به همين روال ادامه پيدا كند در آينده آتشفشان بيماري ايذر را در ايران شعله ور مي كند اين طور كه وزير بهداشت پيش بيني كرده و اغلب كارشناسان از بهبود شرايط در زمينه اطلاع رساني و پيشگيري نااميدند به نظر مي رسد ما در دامنه هاي كوه آتشفشان فعال خانه ساخته ايم.
ملاحظه: درج مطالبي مشابه به مطلب فوق كه از زمان تغيير رويه اين روزنامه (حدود دو هفته پيش) به طرز فزاينده اي نقل مي شود صرفا در راستاي ساختار شكني، تخريب، سياه نمايي و تشويش اذهان عمومي مطرح و فاقد هرگونه نقد سازنده و پيشنهاد مفيد مي باشد لذا مطالب فوق و ساير مطالب اين دست در راستاي نشر اكاذيب و تشويش اذهان عمومي ارزيابي مي شود.
اين اقدام مستند به بندهاي ۱-۲-۴-۵-۱۱-۱۲ ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود
روزنامه مغرب مورخه ۱۹/۶/۹۱ در صفحه اول و سوم در مطلبي با عنوان "چرا خاتمي به اجلاس سران دعوت نشد؟" در گفت و گوي خبر نگار مغرب با محمد رضا فرقاني چنين آورده است:
س: در حال حاضر اين انتقاد وارد است كه با توجه به ديدگاهي كه شما به آن اشاره كرديد چرا شخصيتي مانند آقاي خاتمي كه در اجلاس هاي مختلف از حضورشان استقبال مي شود در اين مراسم حضور نداشتند؟
ج: اينكه چرا از فرد خاصي كه مد نظر شماست دعوت نشده است بايد گفت كه ما از اين افراد زيادداريم كه روساي سابق قوا هستند.
س: حرف شما قابل قبول است اما آقاي خاتمي چهره اي بين المللي هستند كه در تمام مناسبت هاي بين المللي حضور داشتند؟
ج: اگر اين طور است تمام روساي جمهور ما هم چهره هاي بين المللي محسوب مي شوند كه بايد در اجلاس حضور داشتند.
ملاحظه: دفاع مكرر روزنامه مذكور از خاتمي كه فتنه گر اصلي آشوب هاي سال ۸۸ مي باشد اقدام عليه امنيت ملي محسوب مي گردد.
درج مطلب فوق مستند به بندهاي ۱-۵ ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه ۱۹/۶/۹۱ در صفحه۱ تيتر اول در مطلبي با عنوان
"گشت ارشاد جمع شد- حواشي مقابل حفظ صيانت زانو زد" به نقل عسل آذر پور چنين آورده است:
بي شك خبر سازي يك پروژه پايان يافته در مرحله عرضه" دي وي دي" در فروشگاه ها را مي توان به عنوان يكي از نقاط قوت فيلم به حساب آورد.
گشت ارشاد به بحراني مبدل مي شود از مميزي تا حضور در جشنواره و اكرن عمومي گشت ارشاد به راحتي مي توان به غير از حاشيه ساز ترين، جنجال آفرين ترين و قدرتمند ترين فيلم سينماي ايران توصيف كرد.
ملاحظه : تبليغ فيلمي كه سراسر آن توهين و افترا به بسيج و نيروي انتظامي مي باشد مصداق تخريب عليه نيروهاي ارزشي محسوب مي گردد.
درج مطلب فوق مستند به بندهاي ۱-۲-۸-۱۱ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب شماره۲۳در مورخه ۲۷/۶/۱۳۹۱ در صفحات "۱ و ۱۰" در مطلبي با عنوان" اصلاح طلبان خطايي مرتكب نشده اند " به قلم "اشرف بروجردي " چنين آورده است:
«اصلاح طلبان بر اساس يافته هايي كه خود صاحبان قدرت بيان مي كنند مي گويند كه حق ما تضييع شده است . آنها مي گويند ما ۱۴ ميليون رأي داشتيم . اين ميزان رأي در جامعه اي كه بيش از ۳۰ ميليون نفر پاي صندوق رأي رفته اند عدد كمي نيست، اما سؤال اين است كه حاكميت براي همين ۱۴ ميليون چه حقي قائل شده است؟ اگر كانديدايي را معرفي كردند و اجماعي بر سر آن كانديدا ميان اصلاح طلبان اتفاق افتاد، آيا تضميني وجود دارد شوراي نگهبان سليقه خودش را به جاي قانون اعمال نكنند؟ ما اين اطمينان را نداريم چون گذشته و سابقه عملكرد آنها اين را به ما نشان مي دهد. سابقه عملكرد شوراي نگهبان نشان داده، سليقه هاي فردي و منافع جناحي حرف اول را زده است، نه قانون و نه مصالح جامعه. وقتي مي گوييم شرايط روز، مردم مي دانند يعني چه. يعني بعد از انتخابات ۸۸ مي بينيم كه كساني كه مدافع حضور مردم در پاي صندوقهاي رأي بودند و تلاش زيادي هم كردند كه مردم به پاي صندوقها بيايند، چه سرنوشتي پيدا كردند . بنابراين اصلاح طلبان در گوشه ذهن مردم قرار دارند و بايگاني شده اند. و قطعأ اين بايگاني روزي بروز و ظهور پيدا مي كند.من فكر مي كنم كسي كه ، در حوزه نظامي فعال است، نبايد در حوزه سياست اظهارنظر كند و تأكيد مي كنم كه اصلاح طلبها خطايي مرتكب نشده اند كه امروز بخواهند اظهار ندامت كنند. آنان كه خطا را بر جامعه جاري كردند، كساني بودند كه مردم را خس و خاشاك خواندند و بعد با كساني كه تلاششان بقاي جمهوري اسلامي و دوام آن بود مقابله كردند.»
ملاحظه: مطالب مذكور دفاع مكرر اين روزنامه از مجرمين و سران فتنه و محكوم كردن حاكميت جمهوري اسلامي،شوراي نگهبان و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي باشد. كه از مصاديق بارز اقدام عليه امنيت ملي محسوب مي گردد.
درج مطلب فوق مستند به بندهاي ۱، ۴، ۵، ۷، ۸، ۱۱ و ۱۲، ماده ۶ قانون مطبوعات تخلف محسوب مي گردد.
روزنامه مغرب مورخه ۶/۶/۹۱ در صفحه ۱۳ ويژه نامه در مطلبي با عنوان "اين روزها غيرت از مد افتاده" چنين آورده است:
مگر مي شود از غيرت و جوانمردي صحبت كرد و يادي از بزرگمرد ايراني آقا تختي نكرد حتي يك عكس، شما فرض بگيريد عكس تزئيني است تزئين واژه غيرت.
ملاحظه: چاپ عكس نيمه برهنه از مرحوم تختي استفاده ابزاري از عكس محسوب مي گردد.
لذا اين اقدام مستند به بند ۱۰ماده ۶قانون مطبوعات تخلف محسوب مي شود.
روزنامه مغرب مورخه۲/۷/۹۱ در صفحه ۱ در مطلبي با عنوان :"روزنامه اي براي زندگي" به قلم مهدي فولادگر چنين آورده است:
«روزنامه نگاري در كشور ما شغلي با ابهت و داراي نفوذ بوده و هست اگر چنين نبود هربار تولد يك نشريه و روزنامه اين همه جنجال به پا نمي كرد تولدي كه همه مردمان را به جز قليلي شاد مي كند، جماعتي اندك كه هم درون بخش رسمي حكومت و به عنوان برخي از برنامه ريزان فرهنگي ايفاي نقش مي كنند و هم درون بخش غير رسمي و مطبوعات وابسته به دولت صداي هر انتقادي را خاموش مي خواهند و چندان براي دفاع از هم صنفي هاي خويش هزينه نمي كنن، همكاراني كه ميدان رسانه را انحصار براي خود و اهدافشان مي طلبند و وروزنامه را نه صداي مردم كه تريبون حزب و قدرت و دولت ساخته اند روزنامه نگار داراي شغلي پر ابهت و تاثير گذار است چرا كه اگر چنين نبود امروز شمار زيادي از ايشان قرباني تنگ نظري ها نبودند و سكوت اجباري و ناخواسته را انتخاب نمي كردند در حاليكه هم محدويت و بازداشت ها و هم سكوت از سر اجبار برخي روزنامه نگاران موجب خالي شدن فضاي روزنامه نگاري از كثيري از نيروهاي خوش ذوق و توانمند مطبوعاتي شده و انتشار هر نشريه جديد را به لحاظ قانوني و چه به لحاظ كيفي و محتوايي با دشواري روبرو مي سازد مغرب در اين راه گام نهاده و اين امكان را قدر مي داند و به حفظ آن مي كوشد»
ملاحظه: مطالب مذكور نبود آزادي ، خفقان و سانسور در كشور را در ذهن مخاطب القا مي كند.
لذا درج مطلب فوق مستند به بندهاي۱-۴-۸-۱۱ماده۶ و تبصره ماده ۲ ناظر بر بند « الف» قانون مطبوعات تخلف مي باشد.
و این داستان همچنان ادامه دارد