روزگاری فرزندان ایران زمین برای نوشتن هر آنچه که در مدرسه میآموختند از خودکارهای بیک و مدادهای پارس و سوسمار نشان و شمشیر نشان استفاده میکردند، نوشتافزاهایی که نتیجه زحمات افرادی همچون علی اکبر رفوگران بود.
به گزارش حدیدنیوز به نقل از تولید ایرانی، هر طور حساب کنید همه ما ایرانیها به علیاکبر رفوگران مدیونیم. او کسی است که برای نخستینبار خودکار را به ایرانیان معرفی کرد، هرچند این وسیله اختراع خودش نبود ولی او کسی است که برای نخستینبار در ۵۰ سال پیش دست به کار شد و جلوی واردات خودکار به ایران را گرفت. او حتی خودش اسم خودکار را برای این نوشتافزار انتخاب کرد؛ نامی که معتقد است اسم مناسبی برای این وسیله نوشتنی نیست! او به گردن تمام ما حق دارد و باید به احترامش کلاهمان را از سر برداریم و درود بفرستیم به همه تلاشهایی که در این سالها کرده است.
روزهای نوجوانی و جوانی
علیاکبر رفوگران به دلیل شغل پدرش به تحریریان معروف بود، زیرا پدر او یکی از بازاریان و عمده فروشان بزرگ لوازم التحریر در تهران بود، شغل لوازمالتحریرفروشی، یک شغل موروثی در خانواده رفوگران بود.
پدربزرگ علی اکبر بازرگان نوشتافزار و لوازمالتحریر بود و از اروپا و کشورهای دیگر، قلم و نوشتافزار به ایران وارد میکرد و این موضوع سبب شده بود بخش قابل توجهی از مردان این خانواده به واردات فروش لوازم التحریر در ایران مشغول باشند.
نوآوری از همان روز اول ۱۳۳۰
علیاکبر در سال۱۳۳۰ درحالیکه تازه ازدواج کرده بود نزد پدر شاگردی میکرد. پدرش یک محموله بزرگ مداد ژاپنی خریده بود. آن زمان اجناس ژاپنی کیفیت خوبی نداشتند و پرطرفدار نبودند. همان موقع علی اکبر برای فروش این مدادها دست به ابتکار و خلاقیت تازهای زد. وی برای هر چه بیشتر بچه پسند کردن این مدادها قالبهایی را طراحی و ساخت و با ایدههای جذاب تغییراتی درشکل آنها ایجاد کرد تغییراتی که مدادها را بیش از قبل در مقابل چشم کودکان قرار میداد و موجب شد که تنها در چند روز تمامی آنها به فروش برسد.
فروش این مدادها سرمایه قابل توجهی در اختیار علی اکبر جوان قرار داد و استقلال کاری را برای او به ارمغان آورد.
ابتکار، ابتکار و باز هم ابتکار
در سال های جوانی و با شروع جنگ جهانی کالاهای آلمانی به بازار ایران سرازیر شدند، علی اکبر در یکی از روزها برای نخستین بار کاتالوگ شرکتی آلمانی به دستش رسید که در آن عکس برگردانهای متنوع ساخت آن شرکت تبلیغ میشد.
علی اکبر با مشاهده این کاتالوگ ایده تازهای به ذهنش رسید او نزد خطاطی ماهر رفت و عبارت «فالله خیرحافظا» را خطاطی کرد و این طرح را برای شرکت آلمانی ارسال کرد و سفارش تولید ۱۰ هزار عدد از این عکس برگردانها را داد.
بعد از مدتی بستههای سفارشی او یکی پس از دیگری از آلمان به تهران میرسید و سود سرشاری برای او به همراه آورد و زندگی او را از نظر مالی دگرگون کرد.
شراکت دوباره با پدر ۱۳۳۳
فروش عکس برگردانها موجب رونق گرفتن بیش از پیش کار رفوگران شد و این موضوع سبب شد که او بار دیگر با پدر شریک شود و پدر را از کار بنکداری به کار واردات کالا از کشورهای دیگر ترغیب کند. حجره کوچک ۱۲ متری پدر واقعا گنجایش ۳ نفر را نداشت با این حال علی اکبر به همراه برادر و پدرش همچنان با انگیزه بسیار زیاد فعالیت میکرد و زمانی که هنوز قلم، سرقلم، مداد و خودنویس ابزار نوشتن بودند و کسی خودکار را نمیشناخت، اتفاقی زندگی و حرفه او را متحول کرد.
آشنایی با محصولات بیک
یک روز دلالی نمونهای را برای فروش به حجره آورد که همان خودکار «بیک» بود. نمونه خودکار را به پدر علی اکبر نشان داد، پدر علی اکبر گفت: «چطور کار میکند؟ جوهر را چطور داخل آن میریزند؟» و علی اکبر که می دانست این نوشتار جدید چیست به صورت ناخودآگاه گفت خودکار است و این نام برای همیشه بر روی این نوشت افزار باقی میماند.
در این روزها نماینده خودکار بیک در ایران فردی به نام کلیمیان بود این فرد در هنگام سفر رئیس صادرات شرکت بیک به ایران از علی اکبر برای کمک و همراهی آنها کمک خواست و این مقدمهای شد تا رفوگر برای نخستینبار با مدیران شرکت بیک آشنا شود در این اثنا مدیر بخش صادرات خودکاربیک از علی اکبر رفوگر دلیل عدم فروش مناسب و اقبال مردم به این نوست افزار جدید را جویا میشود و علی اکبر جوان در آن لحظه قول مساعدت و همکاری با شرکت بیک را برای فروش هر چه بیشتر این نوشت افزار اعلام میکند.
این موضوع مقدمه دریافت نمایندگی این شرکت از سوی رفوگر میشود. بعد از دریافت نمایندگی بیک علی اکبر با انگیزه بیشتری شروع به کار میکند و بعد از مدتی فروش این نوع نوشت افزار جدید را در ایران افزایش میدهد بعد از مدتی علی اکبر به فکر راه اندازی خط تولید خودکار بیک در ایران میافتد و به این منظر و با کیفی پر از پول عازم پاریس میشود. او بعد از یک سفر مخاطره آمیز از راه عراق، اردن، سوریه ، لبنان، ایتالیا و آلمان به فرانسه میرسد و به سرعت برای ملاقات با رئیس شرکت بیک وارد این شرکت میشود.
تولید خودکار بیک در ۱۳۳۶
او در پاریس به کمک لوک به دیدار بیک، موسس و رئیس کارخانه بیک میرود و بدون مقدمه از رئیس شرکت بیک تهیه یک ماشین تزریق پلاستیکی و همچنین قالب خودکار را طلب می کند.
بیک رئیس شرکت وقتی اصرار و پشتکار علی اکبر جوان را مشاهده میکند با درخواست وی موافقت کرده و اجازه راه اندازی خطوط تولید خودکار بیک در ایران را صادر میکند.
تأسیس شرکت صنعتی قلم خودکار
علیاکبر جوان وقتی به ایران باز میگردد شرکتی با نام « شرکت صنعتی قلم خودکار را تاسیس میکند و با خرید یک قطعه زمین در تهران نو با سرعت ساخت کارخانه را شروع میکند.هنگامی که ماشینها به تهران وارد و نصب شد، نخستین محموله خودکار بیک تولید شده برای تایید کیفیت از سوی شرکت بیک به فرانسه ارسال شد.
با تایید کیفیت خودکارهای تولیدی شرکت قلم خودکار رفوگران از سوی شرکت بیک محصولات این شرکت به صورت گسترده وارد بازار کشور شد و کم کم با استقابل گسترده مردم مواجه شد.
موفقیت بیک راه را برای سوسمارنشانهای فابرکاستل باز کرد
تولید موفقیت آمیز خودکاری بیک در ایران علی اکبر را برای راهاندازی خط تولید مدادهای سوسمار نشان در ایران ترغیب میکند و سفر دوم او به آلمان برای دریافت نمایندگی تولید این مدادها در ایران رقم میخورد سفری که اگرچه از سفری نخست به فرانسه سختتر و پیچیدهتر بود ولی موفقیت بزرگی را به همراه داشت و موجب شد شرکت فابر کاستل آلمان نمایندگی خود را به ایرانیان واگذار کند.
و اندکی بعد مدادهای سوسمار نشان ساخت ایران نیز در سال ۱۳۵۰به بازار کشور وارد شود.
دهه ۷۰ و آغاز روزهای دشوار برای خودکار بیک
فعالیتهای تولیدی دو کارخانه خودکار بیک و مدادهای سورسمار نشان تا سالهای بعد از انقلاب نیز ادامه داشت تا در اواخر دهه ۷۰ با گسترش واردات لوازمالتحریر به کشور و واردات گسترده خودکاری چینی شرایط برای ادامه فعالیت شرکت بیک علی اکبر سخت و دشوار شد و سرانجام رفوگر تصمیم گرفت خط تولید عطر بیک را نیز به ایران آورده و خون تازهای در کالبد کارخانه بیک ایران بدمد.
عطر بیک تلاشی برای زنده نگه داشتن برند بیک در ایران
خط تولید عطر بیک در سال ۱۳۷۵ به این دلیل راه اندازی شد که علی اکبر رفوگر معتقد بود تمامی مردم ایران توان خرید ادکلنهای گران قیمت خارجی را ندارند و به این دلیل تولید عطرهای خشبو و با کیفیت ولی با قیمت مناسب میتواند به حل این مشکل بخش قابل توجهی از ایرانیان کمک کند. به تدریج استقبال گسترده مردم از محصولات این شرکت به خوبی به درستی افکار علی اکبر صحه گذاشت.کارخانه عطر بیک قرار بود به سنگاپور یا مالزی برود ولی تلاش علی اکبر رفوگر نه تنها از رفتن آن به کشور دیگر جلوگیری کرد. بلکه سبب شد این عطر به ایران بیاید و برای مردم ایران تولید شود و عدهای نیزبرای تولید این محصول به کار مشغول شوند.
اهدفی که اگر چه بسیار ساده به نظر میرسیدند ولی تاثیر بسیار زیادی بر اقتصاد کشور به دنبال داشتند. http://hadidnews.com/vdcbwsb8.rhbgwpiuur.html