تحلیلهای گزارشگران سفارت امریکا درباره رویداد تأسیس حزب رستاخیز، بسط و گسترش دیکتاتوری محمدرضا پهلوی، کاهش قدرت هویدا، شناسایی و حذف مخالفان و منتقدان را از اهداف تشکیل این حزب میداند.
به گزارش حدیدنیوز ، در اسفند ماه ۱۳۵۳ محمدرضا پهلوی تشکیل حزب رستاخیز را با هدف تکحزبی کردن ساخت سیاسی کشور اعلان کرد. با انحلال احزاب دیگر روند مستبدانه رژیم پهلوی با رویکرد سیستم یکپارچه حزبی بیش از پیش شد. وقایعنگاران و تحلیلگران از نظرگاههای مختلفی به زمینهها و بسترهای سیاسی اجتماعی تأسیس حزب رستاخیز پرداختهاند که هر کدام در جای خود میتواند مورد بحث و مداقه قرار گیرد.
اما یکی از بهترین منابع برای تحلیل بافت قدرت در رژیم پهلوی، گزارشات و اسناد بهجایمانده از سفارت امریکا در تهران است. این اسناد تحلیلهای ناظران خارجی با فرهنگ سیاسی غربی که آشنا به جامعه ایران و فرهنگ سیاسی حاکم بر آن هستند را نشان میدهد. نوشتار زیر بازخوانی تحلیلهای گزارشگران سفارت امریکا درباره رویداد تأسیس حزب رستاخیز است که واقعیتهای قابل توجهی را نمایان میسازد.
بسط و گسترش دیکتاتوری محمدرضا پهلوی
تحلیلگران سفارت کارکرد اصلی تأسیس رستاخیز را عملیساختن دستورات محمدرضا پهلوی و تثبیت دیکتاتوری میدانند. گزارشی از اسناد به جایمانده از لانه جاسوسی امریکا با موضوع «مدرنیزه شدن رژیم سلطنتی ایران؛ یک ارزیابی سیاسی»، تاکید میکند که «شیوههای تکنولوژی جامعه مدرن با روشهای سنتی استبداد پدرانه ایران متضاد است.» و گزارشی دیگر اذعان میدارد: «…بزرگترین مسئله که رهبری این حزب با آن روبهروست٬ برآوردن خواست شاه در مورد شرکت همهجانبه حقیقی مردم میباشد.» این گزارش میافزاید: «موفقیت این حزب در توانایی برای مقابله با این سه مسئله است:
آ گسترش امکان شرکت فعالان علاقهمندی که به دلیل عدم گسترش سنتی حزب دلسرد شدهاند.
ب تشکیل سازمانهای میانهرو برای کانالیزه کردن عقاید به رهبری ملی.
ث گسترش آرام قدرت حزب برای همکاری با دولت به طریقی که بتواند در تمام سطوح دولت را کمک کرده ولی داخل دستگاه دولتی نشود و از طرفی نفوذ خود را نیز از دست ندهد.»
این گزارش در همین سه مورد برخی از کارویژههای حزب رستاخیز برای نشر و اشاعه دیکتاتوری پهلوی را نشان میدهد. درواقع این حزب با مقاماتی کاملاً دولتی و وابسته باید به عنوان نیرویی موازی ساختارهای رسمی کشور به تثبیت منویات ملوکانه میپرداخت.
کاهش قدرت هویدا
همچنین رابطه تاسیس حزب رستاخیز و قدرت گرفتن روزافزون هویدا یکی از نکات مهمی است که گزارشات سفارت بدان اشاره میکند: «بسیاری از علایم حاکی از آنند که ایجاد حزب واحد در ایران اقدامی بود که شاه برای کاستن قدرت روزافزون نخستوزیرش انجام داد. حال مقصود او هرچه بوده باشد٬ چنین نتیجهای ظاهر شده است.»
در بخش دیگری تاکید شده است: «شاید بتوان ایجاد حزب رستاخیز از جانب شاه را اقدامی برای کاستن قدرت روزافزون هویدا دانست. هر روز بیشتر آشکار میگردد که یک نتیجه مهم تشکیل حزب رستاخیز تنزل موقعیت هویدا بوده است.»
کاستن قدرت شکلیافته هویدا به حدی مشهود بود که گزارشگر سفارت دبیرکلی هویدا بر حزب رستاخیز را به دنبال همین هدف میداند و مینویسد: «شاه در سخنرانی اعلام سیستم حزبی جدید در ۲ مارس٬ هویدا را برای مدت ۲ سال به سمت دبیر کل حزب معین کرد (بعداً به چهار سال افزایش یافت) ٬ اما شاه این را هم روشن نمود که هویدا قدرت انتصاب زیردستان اصلی حزب را نخواهد داشت. هویدا گفته است که امیدوار است تا آخر دوره٬ دبیر کل باقی بماند. شایع شد که او نخستوزیری را حفظ خواهد کرد. کمی بعد از انتخابات جمشید آموزگار جانشین او خواهد شد.»
شناسایی و حذف مخالفان و منتقدان
علاوه بر این؛ گزارشگران سفارت زمینههای دیگری را در تشکیل حزب رستاخیز مؤثر میدانند. در ۱۰ جولای ۱۹۷۵ گزارشی با موضوع «تک حزبی در ایران» صریحاً به اشتهای سیریناپذیر محمدرضا پهلوی برای تثبیت دیکتاتوری و همچنین سرکوب مخالفان اشاره میکند: «این گزارش تحلیلی است از انگیزهها و نتایج حاصل از تحول ایران به سیستم تکحزبی و تشکیل حزب رستاخیز از جانب شاه در دوم مارس. ما معتقدیم این عمل عمدتاً از تمایل شاه به تسلط بیشتر و کمکردن انتقادهای داخلی برخاسته…»
تحلیلهای زمینهای به همین موارد خلاصه نمیشود و شناسایی و حذف مخالفین یکی دیگر از اهداف تشکیل حزب رستاخیز به شمار میرود: «ناراحتی شاه از انتقادات هرچند محدودی که در سیستم چند حزبی مطرح میشد٬ عامل مهمی در تصمیم او به حذف جناح مخالف٬ ولی آرام ایران بود… به نظر او ایران تنها تحت حکومتهای بسیار متمرکز و مستبد قادر بوده است به عظمت دست یابد.»
گزارشگر، سیر تطور نیل به ساختار تک حزبی را با هدف بسط دیکتاتوری معلول حوادث دیگری نیز میداند: «در این زمینه٬ حزب رستاخیز ملت ایران را میتوان قدمی دیگر به سوی افزایش تسلط بر این جامعه دانست. اخراج روزنامهنگاران دارای سوابق مشکوک٬ تعطیل اجباری روزنامهها و مجلات کوچک٬ اتخاذ سیاست خشن نسبت به ناآرامیهای سابقهدار دانشجویی (که از آغاز دسامبر ۱۹۷۴ تا آخر مارس ۱۹۷۵ طول کشید) همگی نمودار اتخاذ سیاست تندتر در مورد آنها که فعالیت در فضای سیاسی فعلی ایران را نمیپذیرند٬ میباشد. در واقع شاید مسئله دانشجویان و توطئه ۱۹۷۳ روزنامهنگاران و روشنفکران بر ضد شاه باعث جلو انداختن اتخاذ چنین تصمیمی از جانب شاه شده باشد. زیرا برنامههایی برای ایجاد کمیتههای حزب در هر دانشکده در دست اجرا است. به هر صورت شاه نشان داده است که درصدد بسط تسلط خود بر تمام زمینههای زندگی ایرانیان میباشد٬ و تاکتیک قدیمی روشنفکران و دیگران را که یک ناظر آزاد و غیر متعهد در ظاهر نامیده است٬ به هیچ میگیرد.»
علاوه بر این شناسایی و حذف مخالفین یکی دیگر از کارویژههای این حزب محسوب میشد. در سندی از گزارشهای سفارت امریکا در این ارتباط آمده است: «حزب رستاخیز حائز مکانیسمی است که علاوه بر ایجاد امکان راهیابی در فعالیت سیاسی٬ وسیلهای قانونی نیز برای شناسایی مخالفین نامطلوب میباشد. بنای حزب رستاخیز بر این نظریه شاه است٬ که معترضان به برنامه او در ایران باید بین زندان٬ تبعید یا محو شدن٬ یکی را انتخاب کنند.»
نگرش منفی اذهان عمومی
همچنین اسناد لانه جاسوسی فضای کلیه جامعه را بیتفاوت و منفی نسبت به حزب رستاخیز ارزیابی میکند و مینویسد: «اکثرا افراد مورد تماس سفارت اعلام سیاست جدید توسط شاه را با بدبینی و حیرتی که هنوز هم باقی است مینگرند. نحوه اعلام آن نیز٬ حالت شکاکیتی را که ایرانیان نسبت به سیاست دارند٬ تشدید کرد. در صحبتهایی که با ایرانیان عادی از قبیل کتابفروش٬ تاجر جزئی٬ و دیگران شد٬ فهمیدیم که به نظر آنان احزاب سیاسی قبلی وسیله خوبی برای اظهار نظرات سیاسی نبودند. به نظر میرسد آنان درباره حزب جدید هم عقیده مشابه این را حفظ کردهاند.»
اما در سندی مشابه گزارش میشود که حتی برگزاری اولین انتخابات پس از تأسیس حزب رستاخیز نیز تغییر چندانی در اذهان عمومی ایجاد نکرده است: «در حال حاضر انتظار نمیرود که این مانور سیاسی شاه چندان تغییری در عوام ایجاد کند.»
جمعبندی از آینده حزب رستاخیز
گزارشهای سفارت، آینده تاریکی برای حزب نوساخته رستاخیز در نظر میگیرد؛ چه اینکه مشکلات عدیده ساختاری و کارگزاری در این میان وجود دارد: «احتمال میرود که حزب رستاخیز به صورت سازمان سیاسی فراگیر و ناموفق درآید که تمام زمینههای زندگی کشور را در بر گیرد و به این ترتیب به یک ارگان سیاسی بیمعنی تبدیل گردد. به هر حال ما معتقدیم که شاه میخواهد که حزب جدید، کنترل سیاسی او را در جامعه ایرانی باز هم توسعه دهد. در هر دو صورت این نکته برای شاه خیلی اهمیت دارد که سازمان جدید تحت کنترل شخصی هویدا یا هر کس دیگر نرود. درواقع٬ بسیار بعید است که یک نفر تنها بتواند کنترل حزب رستاخیز را به دست گیرد٬ زیرا شاه و با یک اقدام سنتاً ایرانی٬ سازمانی ایجاد کرده است که ذاتاً صاحب اختلاف است.»
همچنین اختلاف شخصی سران تأثیرگذار حزب عامل مضاعفی بود که گزارشگر سفارت به آن اشاره میکند: «اساسنامه با کنترل یک نفره مخالفت میکند و این امر با وارد شدن رقبای شخصی و عالیمقامی چون هویدا٬ علم٬ آموزگار٬ انصاری وزیر بودجه و اقتصاد و نهاوندی رئیس دانشگاه تهران تشدید میگردد. این رهبریت منقسم و رقابتانگیز میتواند با پروردن دستهبندیهای داخلی کارایی حزب رستاخیز را بکاهد.»
در یک جمعبندی، سفارت امریکا در تهران سیاست محوری محمدرضا پهلوی را گسترش و تثبیت دیکتاوری خود میداند: «تشکیل یک حزب سیاسی منفرد در آغاز چندان تفاوتی برای شخص متوسط ایرانی ایجاد نمیکند. احزاب مخالف سابق چنان بیاثر بودند که ایران همان موقع هم فقط به طور اسمی تکحزبی نبود. شاه تمام تصمیمات مهم سیاست را خود اتخاذ میکرد و این کار را ادامه هم خواهد داد. در اکثر موارد او فقط باید اوضاع موجود را قانونبندی کند. در انجام این امر به هر حال بخشی از نمای ظاهری شرکت در قدرت را که برای ایران و ایرانیان بسیار مهم است را هم حذف کرده است. تشخیص اینکه او هوای چه امتیازاتی غیر از افزایش کنترل خود بر نیروهای موجود در دو جامعه را دارد مشکل است.»
در پایان گزارشی از اسناد سفارت به صراحت ناکارآمدی حزب رستاخیز را نشان میدهد و چنین اظهار نظر میکند: «ایجاد حزب رستاخیز یک اقدام قهقرایی خواهد بود. زیرا این ارگان سیاسی جدید حزبی است بیکفایت٬ بارکش که جثه بزرگش تجزیه شده و استقلالش هم از حزب ایران نوین کمتر است. بنابراین محتمل نیست موقعی که محمدرضا پهلوی دیگر رفته است بتواند پایه محکمی برای ثبات محسوب شود.»
منبع: پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی http://hadidnews.com/vdcbg8bf.rhbz8piuur.html