به گزارش حدیدنیوز رسانهها و مقامات آمريكايي، در عملياتهاي رواني خود عليه جمهوری اسلامی و نهادهاي مهم و تاثير گذار در ايران را با اتهاماتي همچون:
نقض حقوق بشر شهروندان، حمايت از تروريسم و گروههاي تروريستي القاعده و حزب الله و حماس، حمايت از سركوب مردم سوريه، اقدامات تروريستي عليه اماكن ديپلماتيك آمريكا و اسرائيل در سرتاسر جهان، و مهمتر از همه داشتن برنامه براي حمله به آمريكا، ايران را مورد تحريم قرار داده اند.
آنچه در ادامه ميخوانيد نمونههايي كوچك از صدها توطئه آمريكايي و سياستهاي مداخلهگرانه نظام سلطه آمريكا در ايران است كه در طي يكسال گذشته در قالب سناريوهاي مختلف بدان اقدام نموده است .
آشنايي با اين سناريوها و اقدامات سخيف كه در جهت تضعيف نهادهاي تاثير گذار در جمهوري اسلامي از سوي استكبار در حال حاضر در دست انجام است ميتواند بسترهاي لازم براي اتحاد و همبستگي و ايجاد وحدت كلمه در ميان كليه نهادها ، سازمان ها و آحاد مردم در مقابله با سياستهاي مداخله گرانه آمريكا در نظام مقدس جمهوري اسلامي فراهم نمايد.
ادعاي حمله ايران به آمريكا
جيمز كلاپر، مدير اطلاعات ملي آمريكا: كلاپر طي اظهاراتي در كميته اطلاعاتي سنا در ۱۵ فوريه ۲۰۱۲ گفته بود:توطئه ۲۰۱۱ براي ترور سفير عربستان در آمريكا نشان ميدهد كه برخي مقامات ايراني محاسبات خود را هماكنون تغيير دادهاند و تمايل دارند تا حملهاي را در آمريكا در واكنش به اقدامات اين كشور كه ايران را تهديد ميكند، انجام دهند. عمليات اطلاعاتي ايران عليه آمريكا از جمله قابليتهاي سايبري اخيراً هم از نظر عمق و پيچيدگي به طرز چشمگيري افزايش يافته است.بر اساس ارزيابي ما، سرويسهاي اطلاعاتي خارجي سه كشور روسيه، چين و ايران بزرگترين تهديد در سالهاي آتي براي آمريكا خواهند بود.»
كنگره آمريكا: كميته امور خارجي مجلس نمايندگان آمريكا با برگزاري نشستي به بررسي نفوذ ايران در آمريكا لاتين پرداخت و مدعي شد كه ايران با اين كار قصد حمله به آمريكا را دارد. اليانا راس لتينن، رئيس اين كميته با برگزاري نشستي دست به بررسي تهديد ناشي از همكاري تهران و كاراكاس زد و طبق روال معمول ادعاهاي مقامات آمريكايي مدعي شد كه ايران قصد استفاده از آمريكاي لاتين به عنوان پايگاهي براي حمله به آمريكا را دارد.
در گزارش اين كميته آمده است: « دولت ايران با چاوز، ارتگا، كاسترو، و كوره آ متحد شده است كه به اعتقاد اكثريت اين امر ميتواند باعث بيثباتي اين نيمكره شود. اين اتحادها ميتواند يك تهديد فوري به حساب آيد، چرا كه پايگاهي را در منطقه در اختيار ايران قرار ميدهد كه ميتواند ــ مستقيماً از طريق نيروي سپاه پاسداران، نيروي قدس، يا نيروهاي نيابتي آن مانند حزبالله ــ عليه آمريكا و منافع و همپيمانان ما دست به انجام حملات بزند.» .
اين گزارش همچنين حاكي از آن است كه دكتر نورمن بيلي به مقامات آمريكايي پيشنهاد داده است تا موضع شديدتر و قويتري را در قبال اين همكاريها اتخاذ كنند و - از آنجا كه سياستهاي آمريكا هميشه بر پايه اعمال زور و ارعاب بوده - وي خواستار اين شده است تا آمريكا با تحريم نفت ونزوئلا، اين كشور را وادار به تغيير رويكرد خود و قطع همكاريهايش با ايران كند.
نيوت گينگريچ كانديداي مستعفي رياستجمهوري و رئيس اسبق مجلس نمايندگان آمريكا ؛
نيويورك تايمز در گزارشي در ۲۵ بهمن ۱۳۹۰ نوشت كه گينگريچ، در اظهاراتي مدعي شده است كه حمله هستهاي ايران به آمريكا «يك خطر جدي» است و ميتواند موجب مرگ يا زخمي شدن صدها هزار آمريكايي شود.
وي همچنين در ادعاهاي خود به تجسمسازي حمله اتمي به آمريكا و قياس آن با واقعه خودزني ۱۱ سپتامبر پرداخته و گفته است: «سلاح هستهاي ايران را در نظر بگيريد».
خطراتي كه آن براي كليولند، يا كلمبوس، يا سينسيناتي يا نيويورك دارد را در نظر بگيريد. زماني را كه در واقعه ۱۱ سپتامبر ۳،۱۰۰ آمريكايي كشته شدند و نيز احساسي را كه در آن هنگام داشتيد را به ياد بياوريد. اكنون حملهاي را متصور شويد كه بايد به آن دو صفر ديگر بيفزاييد و۳۰۰،۰۰۰ كشته داشته باشيد. ممكن است نيم ميليون نفر نيز زخمي شوند. اين خطر جدي است و يك داستان علمي تخيلي نيست. بدين دليل است كه من عقيده دارم داشتن قويترين امنيت مليِ ممكن براي ما از اهميت بسياري برخوردار است.»
· تحريم وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی توسط وزارت خزانه داري آمريكا :
ديويد كوهن، معاون وزارت خزانه داري آمريكا در امور تروريسم و اطلاعات مالي در ۲۳ بهمن ۱۳۹۰،گفت: «ما امروز وزارت اطلاعات و امنيت ايران را به دليل نقض اساسي حقوق شهروندان ايراني و صدور اعمال پليد در حمايت از رژيم سوريه در سركوب مردم خويش» مورد تحريم قرار داديم. آقاي كوهن گفت حمايت وزارت اطلاعات ايران از القاعده در عراق، حزب الله و حماس نشان دهنده عمق حمايت ايران از تروريسم به عنوان ابزار سياست دولتي است. براساس اين تحريم مقامهاي وزارت اطلاعات از سفر به ايالات متحده محروم ميشوند، داراييهاي وزارت اطلاعات و امنيت ايران در آمريكا مسدود خواهد شد، و شهروندان و شركتهاي آمريكايي نميتوانند با اين وزارتخانه معاملهاي انجام دهند.
يك نشست محرمانه اخيراً در سطح فرماندهان عالي نظامي آمريكا در خصوص تهديد حمله احتمالي ايران به آمريكا برگزار شد كه در آن بر شناسايي، كنترل و جلوگيري از ورود ماموران اطلاعاتي ايران به آمريكا تاكيد شد.
البته در اين نشست تاكيد شده است كه به هرحال ماموران اطلاعاتي ايران در پوشش ديپلماتيك، كار خودشان را نجام خواهند داد و تلاش بايد شناسايي اين افراد باشد كه براي آنها سخت عنوان شده است.
تحريم وزارت اطلاعات ايران گام ديگري است از سوي آمريكا در افزايش فشار بر ايران بر سر برنامه هستهاي اين كشور است.
اذعان مقامات آمريكا مبني بر عدم وجود شواهدي از توانايي عمليات ايران درون آمريكا
باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا در مصاحبهاي كوتاه با برنامه " مت لوئر " مجري معروف شبكه " ان بي سي " در ۱۷ بهمن گفت كه تامين امنيت ايالات متحده آمريكا و اسرائيل در صدر اولويتهاي دولت وي است و در پاسخ به سوالي درباره واكنشهاي احتمالي ايران در صورتي كه مورد حمله نظامي قرار بگيرد و اينكه آيا حكومت ايران در اين صورت توانايي انجام عمليات درون خاك آمريكا را دارد يا نه ؟ گفت : " هيچ شواهدي از اينكه ايران داراي چنين توانايي يا تمايلي است وجود ندارد."
نقش كميته جاري در تعيين رويكرد و عملكرد آمريكا در قبال جمهوری اسلامی
«كميته خطر جاري» كه اعضاي آن را برجستهترين عناصر سياسي و نظامي آمريكا تشكيل ميدهند، در اكتبر ۲۰۰۵ با توجه به استحكام نظام جمهوري اسلامي و شكست دهها استراتژي نظام سلطه در مقابل ملّت ايران در طول سالهاي گذشته، جنگ سخت را بيفايده دانست و خواستار توجه بيشتر دولت ايالات متحده به پروژه نرمافزاري براندازي از درون شد.
در گزارش كميته خطر جاري كه مارك پالمر، يكي از اعضاي برجسته اين كميته و چهره بانفوذ دستگاه سياست خارجي آمريكا آن را جمعبندي و تدوين كرده، بر براندازي نظام جمهوري اسلامي با تمركز فعاليتها در سه محور دكترين مهار، نبرد رسانهاي و ساماندهي نافرماني مدني تأكيد شده است.
مارك پالمر در گفتوگويي با «نيويورك تايمز»، به صراحت با ايده تهاجم نظامي عليه جمهوري اسلامي مخالفت و اعلام كرد:ايران به لحاظ وسعت سرزميني، ميزان جمعت، كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع طبيعي سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بينالملل به قدرتي كمبديل تبديل شده است كه ديگر نميتوان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد.
كميته خطر جاري يكي از كميتههاي ويژهاي فعال در كاخ سفيد است كه معمولاً در طول دوره خاصي دشمنان آمريكا را شناسايي و آخرين پيشنهادات خود براي برخورد با آنها را مطرح ميكند. بعد از فتنه اخير در ايران كميته خطر جاري آمريكا نحوه مواجهه با جمهوري اسلامي را در قالب موضوعات ذيل در اختيار كاخ سفيد قرار داده است كه مهمترين بندهاي مرتبط با موضوع؛ تضعيف پايه هاي امنيتي نظام و حذف سپاه و بسيج و اطلاعات يا ايجاد تغيير در مواضع آنان است.
اين گزارش كه با عنوان « ايران و آمريكا، رهيافت جديد » تنظيم شده است، داراي ۱۵ محور كلي به ترتيب زير است:
۱. اين كشور علاوه بر برنامه هستهاياش، با حمايت گروههايي چون حزبالله، حماس و جهاد اسلامي و گروههايي در عراق، مانع تحقق منافع آمريكا در منطقه ميشود. از سويي ديگر ثروت روبه رشد نفت ايران، توانايي و ظرفيت آن را در داخل كشور و منطقه افزايش ميدهد. فرصتي كه در اين ميان وجود دارد، استفاده از ضعف سياستهاي اقتصادي و اختلافات دروني ايران است ؛
۲. ايران بايد در صدر برنامه سياست خارجي آمريكا در چهار سال آينده برود. واشنگتن اكنون به رويكرد جديدي نياز دارد، بايد همه نيروها براي اين استراتژي بسيج شوند. بايد درسهاي گذشته مورد بازبيني قرار گيرد، درسهايي كه از فروپاشي بلوك شرق به يادگار مانده است و همچنين درسهايي كه در تغيير حكومتها در كشورهايي مثل شيلي يا اندونزي گرفته شد ؛
۳. دامن زدن به نافرماني مدني در تشكلهاي دانشجويي و نهادهاي غيردولتي و صنفي از ابزارهاي مهم فشار بر ايران است ؛
۴. بايد براي بازگشايي سفارت ايالات متحده در تهران ابراز تمايل كنيم. همزمان بايد يكي از بلند پايهترين مقامات خود را به عنوان فرد شماره يك، در اين سياست جديد در مقابل ايران انتخاب و معرفي كنيم. اين فرد ميتواند يكي از كنسول هاي وزارت خارجه باشد و بايد به طور مرتب حمايت خود را از حقوق بشر و دموكراسي در ايران مورد تاكيد قرار داد. از اين طريق ميتوانيم ارتباط خود را با مردم ايران تقويت كنيم ؛
۵. بايد شبكههاي متعدد راديو تلويزيوني را براي ايرانيان تدارك ديد و پيامهاي خود را با پيشرفتهترين تكنولوژيهاي روز، به دست مردم ايران برسانيم ؛
۶. اگر قرار است گفتوگو و تعامل با ايران صورت گيرد، بايد با مقامات با نفوذ ايراني و آنها كه قدرت واقعي و كافي براي تصميم گيريها دارند، انجام شود. همچون مقامات مورد وثوق و تاييد رهبري ايران. بايد دانست در اين باره ديگران در ايران چنين قدرتي ندارند؛
۷. درباره فعاليت هستهاي ايران، بايد با احتياط و دورانديشي و چند جانبه عمل كرد. بايد فشارها را بر ايران بيشتر كرد و در صورت استنكاف ايران، پرونده اين كشور را به شوراي امنيت فرستاد. اگرچه اولويت اول، اعمال فشار ديپلماسي از طريق متحدان به گونهاي است كه ايران داوطلبانه از فعاليتها و برنامه هستهاي خود چشم پوشي كند ؛
۸. حمايت از اپوزيسيون هم ميتواند از عوامل موثر بر تغيير رژيم ايران باشد. سفر فعالان جوان خارجي از كشورهاي متحد ايالات متحده به ايران، راه ديگري در اين رويكرد است. اين افراد ميتوانند به عنوان گردشگر وارد ايران شوند و در صورت نياز به جنبشهاي مدني و نافرمانيها بپيوندند ؛
۹. بايد فعاليت سازمانهاي غيردولتي آمريكايي را در ايران تسهيل كنيم و به صدور ويزا همت گماريم. دعوت فعالان جوان ايراني به خارج، براي شركت در سمينارهاي كوچك هم، اقدام مهمي است. اين كار در صربستان، فيليپين، اندونزي و شيلي و كشورهاي ديگر جواب داده است. اين افراد بايد از سوي مقامات آمريكايي انتخاب شوند، نه نهادهاي ايراني ؛
۱۰. سفارتخانههاي كشورهاي ديگر هم ميتوانند در تهران براي ما موثر باشند. حضور در جلسات محاكمه، درخواست مشترك براي آزادي زندانيان سياسي، كمك مالي به خانوادههاي زندانيان و گروههاي مخالف حكومت و حتي نظارت يا مشاركت در اعتراضها، از جمله اين راه هاي تاثيرگذار است.
كنگره بايد تصويب قانوني به نام «آزادي ايران» را بررسي كند تا از طريق آن حمايت كافي از آن را به عمل آورد ؛
۱۱. تضعيف ستونهاي حمايتي حكومت ايران كه همانا سرويس هاي امنيتي و نظامي اين كشور ميباشند، بايد در دستور كار قرار گيرند؛
۱۲. سرويسهاي امنيتي و قضايي آمريكا و متحدانش بايد در همكاري با سازمانهاي حقوق بشر به جمع آوري مدارك و شواهدي در متهم كردن مسوولين ايراني به موارد شبيه ميكونوس اقدام كنند ؛
۱۳. گفتوگو با دولت ايران هم بايد در دستور كار باشد. ما بايد تعامل خود را براي ديدار با مقامات ايراني و بحث و گفتوگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگراني دو طرف نشان دهيم ؛
۱۴.بايد رهبران روحاني ايران را كه در رأس قدرت هستند، وادار كرد از قدرت سياسي به صورت مسالمت آميز كناره بگيرند ؛
۱۵. بايد قدرت بسيج و سپاه را از ميان برد و در وزارت اطلاعات تغييرات اساسي داده يا به طور كلي آن را حذف كرد.
نگاهي به بندهاي ۱۱ . ۱۲ و ۱۵ گزارش گروه خطر كنوني، نشان ميدهد كه سناريوي تضعيف، تخريب و اتهام سازي سرويس اطلاعاتي و امنيتي جمهوری اسلامی اعم از وزارت اطلاعات، سپاه پاسداران بهويژه شاخه نيروي قدس، در چند سال اخير با توجه به موارد اتهامي همچون اتهام سفير عربستان سعودي در واشينگتن و مصر، اقدامات تروريستي عليه ديپلماتهاي صهيونيستي در گرجستان، تايلند و هند و آذربايجان، و نسبت دادن آن به نهادهاي اطلاعاتي و امنيتي ایران، برجسته سازي و تكرار شده و مورد سوء استفاده قرار است.
در مورد اتهام حمله ايران به آمريكا نيز همين بس كه برآورد جامعه اطلاعاتي آمريكا در سال ۲۰۱۱ اذعان ميدارد كه ايران به دنبال برنامه سلاح هستهاي نيست و حتي قصد و نيت انجام چنين كاري را نيز ندارد و فتواي رهبر معظم انقلاب نيز مبني بر حرام بودن توليد سلاح هستهاي، ادعاي آمريكايي را سست كرده است.
نفوذ لابيهاي صهيونيستي در لايههاي قدرت آمريكا، اعم از كنگره و دولت، كه بسياري از اين مقامات كمكهاي انتخاباتي خود را از اين گروههاي معلوم الحال و حتي منافقين و بهائيان گرفتهاند، به ناچار مجبور به اظهارات سخيف عليه جمهوری اسلامی شدهاند تا به نوعي جبران كمكهاي اين گروههاي لابيگر را كرده باشند.