من سخنگوی قرآن هستم. این علی که سخنگوی قرآن است یک توحید ممثّل است. آن توحید ممثّل عدل را تبیین میکند.
به گزارش حدیدنیوز، عدل گرچه مفهومش روشن و معنایش شیرین است؛ لکن بدون توحید ممکن نیست. جامعهای که موحّد نیست، ولی داعیه عدل دارد، این فرعون است؛ زیرا عدل معنایش «وضع کلّ شیء فی موضعه» است این معنای روشنی دارد؛ اما جای اشیا کجاست؟ جای اشخاص کجاست؟ موحد میگوید جای اشیا را اشیاآفرین میداند، ملحد میگوید جای اشیا را خود ما معین میکنیم. ما قبل از اینکه مدار عدل را روشن کنیم باید محور توحید را تبیین کنیم. شما در بین این هفت میلیارد کسی را نشان دارید که مخالف عدل باشد؟ موافق عدل نباشد؟ همه میگویند عدل. هیچ کس نیست که معنای عدل را نداند. هم مفهوم عدل بیّن است هم معنایش شیرین. اما نه آن مفهوم پشتوانه علمی دارد و نه این مصداق پشتوانه عملی. اگر عدل «وضع کل شیء فی موضعه» هست، جای اشیا کجاست؟ مگر ملحد میتواند کلمه عدل را معنا کند؟! مگر اینکه با لغت بازی کند. این یک علی میخواهد که عدل مسلّم است، موحّد ناب است که میداند جای اشیا کجاست و جای اشخاص کجاست، این مطلب اوّل.
مطلب دوم آن است که درباره وجود مبارک حضرتامیر (ع)، برای اینکه عدل بدون توحید ممکن نیست اصلاً؛ نه معنا دارد، نه موضوع دارد، نه مصداق. برای اینکه روشن بشود بارگاه علی و جایگاه علی در توحید کجاست، چون خودش خود را سخنگوی قرآن معرفی کرده است، فرمود این قرآن هست، اگر توانستید استنطاق کنید: «فَاسْتَنْطِقُوه»؛ با او حرف بزنید، سوال کنید، جواب بگیرید، ولی «وَ لَنْ ینْطِق»، با شما حرف نمیزند. «وَ لَکنْ أُخْبِرُکمْ عَنْه»؛من سخنگوی قرآن هستم. این علی که سخنگوی قرآن است یک توحید ممثّل است. آن توحید ممثّل عدل را تبیین میکند.
آن وقت این علی که در مدار توحید حرکت میکند و دین را از او یاد میگیریم، او میگوید: «إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَینِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِی الْبِلَادِ». چشم مملکت آن وقت روشن میشود که نه کسی بیراهه برود و نه کسی راه کسی را ببندد. عدل یعنی این! تا انسان متشرّع و فقیه کامل و مؤدب کامل نباشد او اصلاً عدل را نمیداند یعنی چه؛ چون «وضع کل شیء فی موضعه». جای اشیا را اشیاآفرین میداند که او خبر ندارد. عدل تنها مسأله عدل مالی نیست، عدل گفتاری نیست، عدل کذا و کذا نیست. عدل ممثّل بودن مطلبی دیگر است، این هم دوم.
عدل کوچکترین کوچکترین کوچکترین مقام علی است. این بالا دارد سیر میکند. این توحید را معنا کرده است. عبادت را معنا کرده است. مناجات را معنا کرده است. بندگی را معنا کرده است. ابدیت را معنا کرده است. اگر خواستیم عدل علی را ترسیم بکنیم، باید در این دامنه عدل علی را ترسیم بکنیم و کسی عادل است که بداند مثل یک بوته شلغم نیست که برود زیر خاک بپوسد. همین حکمت ثابت کرده است وقتی آیه قرآن که میگوید: «ما تَری فی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ»؛ یعنی صحنه خلقت: «إِنَّا کلَّ شَیءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ»، «کلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ»؛ فرمود ما مهندسی کردیم هندسه کردیم، هر چیزی برای ما اندازه دارد. هیچ چیزی بینظم نیست، هر چیزی سر جای خودش است.
در این بخش وقتی وجود مبارک حضرت امیر با عنایتهای الهی که دارد کشف میکند، سخن میگوید از آن درجات برتر و والاتر سخن میگوید. این علی مشخص شد. فرمود اینها که «کلُّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقْدَارٍ». ما یکوقت میگوئیم عدل بکن، برای اینکه جامعه نشورد و مانند آن. اینها جز مراحل پایینی عدل است. یک وقت میگوئیم عدل بکن که حداقل آبروی تو محفوظ بماند. یک وقتی میگوئیم عدل بکن که در یوم العدل محفوظ بمانی این مرحله سوم است. اما آنکه عقل میگوید که نقش عدل چیست، این است که چون خدا مهندس است، «إِنَّا کلَّ شَیءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ».
http://hadidnews.com/vdcezz8x.jh8fxi9bbj.html