دروغ بزرگ تقلب در انتخابات خیلی زود جای خود را به شعار "نه غزه، نه لبنان" داد.
فتنه ۸۸ بهترین بستر برای دشمنان قسم خورده نظام اسلامی بود، لذا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات خیلی زود جای خود را به شعار "نه غزه، نه لبنان" داد.
به گزارش حدیدنیوز، پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ۵۷ تنها یک واقعه تاریخی نبود؛ به تبع آن بسیاری از معادلات جهانی دستخوش دگرگونی شد و در اوج دو قطبی بلوک غرب و شرق که تفاوت ماهوی آنها در سبقت گرفتن بیشتر هر کدامشان از معنویت و دین بود، انقلابی با محوریت "دین" در ایران بروز کرد.
درست در همان برههای که گفتمان سکولاریزم بیش از همیشه در سراسر جهان نفوذ پیدا میکرد و انقلابهای سراسر دنیا با نفی مذهب، عمدتاً با الگوگیری از قیامهای مارکسیستی به دنبال راه نجاتی برای بن بست خود میگشتند؛ انقلاب اسلامی ایران خلاف جهت تمامی آنها با شعار محوری "اسلام" و بازگشت به آن، توانست فصل جدیدی در تاریخ معاصر بگشاید تا آنجا که بسیاری از اندیشمندان غربی نیز در این باره لب به اعتراف گشودند.
به عنوان مثال فوکو با تحیر از انقلاب ایران سخن میگوید و تأکید میکند که بعد "معنویت" آن بسیار کلیدی است؛ وی رجوع انقلاب ایران به مذهب و معنویت را از زمان انقلاب فرانسه، تاکنون بدیل میداند و معتقد است برای نخستینبار انقلاب و معنویت به یکدیگر پیوند خوردهاند؛ از این رو با تئوریهای کلاسیک انقلاب نمیتوان به بررسی انقلاب اسلامی پرداخت؛ زیرا قادر به درک ماهیت واقعی انقلاب اسلامی مردم ایران نیستند.
۲. یکی از محورهای اصلی گفتمان انقلاب اسلامی ایران، وجه استکبار ستیزی و حمایت از مظلوم بوده است؛ این امر از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب خود را به طور پررنگی نشان داد به گونهای که تأسیس سفارت فلسطین به جای سفارت رژیم جعلی صهیونیستی را میتوان نمادی از آن دانست؛ از طرف دیگر تأکید رهبر و مردم ایران بر شعارهای ضد غرب و شرق و در رأس آن امریکا و اشغال لانه جاسوسی توسط دانشجویان بخشی از مثالهایی است که میتوان در تأیید این ادعا به آنها اشاره کرد؛ و در این بین حمایت ویژه ایران از مردم فلسطین و لبنان در برابر صهیونیستها ضریب ویژهای گرفت تا آنجا که علاوه بر راهپیمایی سالانه روز قدس به ابتکار تاریخی امام خمینی (ره)، تأسیس حزب الله لبنان با حمایتهای پررنگ جمهوری اسلامی منجر شد تا ابعاد مقاومت در منطقه فصل جدیدی را تجربه کند.
۳. حمایتهای آشکار دولت و ملت ایران از مردم لبنان و فلسطین و مقاومت مثال زدنی آنان در برابر اسرائیل و آمریکا نشان داد جبهه مقاومت، طی ۳ دهه اخیر به طور چشمگیری تقویت شده است؛ در این میان اگر چه در برخی مقاطع از جمله دولت اصلاحات این رویه کمرنگ شد اما از آنجا که این موضوع از سیاستهای کلان دیپلماسی جمهوری اسلامی محسوب میشود، هیچگاه متوقف نشد و اقدامات خفتبار و خودسرانه دولتمردان اصلاحطلب از جمله نگارش نامه معروف به ۲۰۰۳ دولت خاتمی به ایالات متحده مبنی بر مشروط ساختن حمایت ایران از حزب الله لبنان و جریان مقاومت، هیچگاه نتیجهای در بر نداشت چراکه تصمیم گیرنده اصلی در این میان نه دولتها، بلکه رهبر معظم انقلاب بود که با درایت و رهبری داهیانه خود هیچگاه از خط تقویت جبهه مقاومت عقب نشینی نکردند.
۴. آنچه در همه این سالها مشهود بود، اوج گیری قدرت جبهه مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی و پیروزیهای امیدبخش و آشکار آن بود؛ آزاد سازی جنوب لبنان از دست صهیونیستها برای اولینبار در سال ۲۰۰۰ که توسط حزب الله لبنان صورت گرفت حاکی از مقطع جدیدی از تقابل جبهه مقاومت و اشغالگران قدس بود.
به تبع آن مقاومت بینظیر حزب الله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و هم چنین متوقف کردن صهیونیستها در جنگ ۲۲ روزه توسط حماس، نشان داد چهارمین ارتش دنیا دیگر نمیتواند به پیش رویهای خود در سرزمینهای اشغالی با اتکا به بعد نظامی خود ادامه دهد و جریان مقاومت که با الهام از انقلاب اسلامی ایران روز به روز خود را تقویت کرده است، اینک به رقیبی شکستناپذیر برای اسرائیل، امریکا و متحدان اروپایی آنها بدل شده است.
۵. اطمینان غرب از ناتوانی خود در نبرد نظامی با جریان مقاومت، آنها را بر آن داشت تا با دنبال کردن خط تضعیف اصلیترین حامی مردم لبنان و فلسطین یعنی جمهوری اسلامی، خواسته خود را از مجرای دیگری دنبال کنند؛ در این بین فارغ از تحرکات یک دهه اخیر امریکا در خاورمیانه و اشغال دو همسایه اصلی ایران (افغانستان و عراق)، تمرکز غرب بر پرونده هستهای ایران از اوایل دهه ۸۰ نیز ادامه یافت؛ هر چند در این میان نیز فراز و نشیبهای متعددی وجود داشت اما روی کار آمدن دولت احمدی نژاد و تبعیت آن از گفتمان ایستادگی رهبر انقلاب در پرونده هستهای، غربیها را به این نتیجه رساند که چارهای جز تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی وجود ندارد؛ هر چند در این بین باید همه ظرفیتها برای براندازی نرم نظام اسلامی نیز به کار گرفته شود.
۶. فتنه ۸۸ بهترین بستر برای دشمنان قسم خورده نظام اسلامی بود تا ضمن ایجاد فشار همه جانبه بر ایران، ابتدا روند پیشرفت هستهای جمهوری اسلامی متوقف شود و به تبع آن محور مقاومت در منطقه تضعیف شود لذا دروغ بزرگ تقلب در انتخابات خیلی زود جای خود را به شعارهای "جمهوری ایرانی" و "نه غزه، نه لبنان" داد تا کانون اصلی ناآرامیهای بعد از انتخابات ایران خود را نشان دهد و از همین رو بود که بسیاری از تحلیلگران، حوادث روز قدس سال ۸۸ تهران را به مثابه مرزبندی جدی معترضان فریب خورده به نتیجه انتخابات و پیاده نظام آمریکا و اسراییل در کشور میدانستند.
افرادی که هر چند در قیاس با آحاد ملت قطره در برابر دریا نیز نبودند اما به کمک پرو پاگاندای رسانههای خارجی خود را به جای مردم ایران جا زده و سیگنالهایی برای دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی مخابره کردند که در عمل نتیجهای جز تضعیف خط مقاومت در منطقه و تقویت اسرائیل نداشت.
این مسئله تا آنجا بازتاب داشت که در آذرماه ۸۸ سید حسن نصرالله با اشاره به این موضوع گفت: "شعار نه غزه نه لبنان اثر منفی زیادی داشته، به ویژه که رسانهها و ماهوارههای غربی این شعار را برای ایجاد ذهنیت منفی پوشش میدهند."
"مردم لبنان از ایران انتظار ندارند که اگر اسرائیل علیه لبنان جنگ به پا کرد مردم ایران به آنها کمک کنند؛ اما مردم لبنان لحظهای که اسرائیل به ایران حمله کند آنها لحظه شماری میکنند نخستین کسانی باشند که علیه اسرائیل وارد جنگ میشوند."
"بعد از انتخابات در ایران اتفاقات ناگواری افتاد که موجب خون دل و عزای ما شد و بسیاری افراد از سراسر جهان تماس گرفته و گریه میکردند؛ چون ما هویت خودمان را با هویت جمهوری اسلامی یکسان میدانیم."
۷. جریان تجدید نظر طلب داخلی که در همسویی کامل با اتاق فکرهای بیگانه، شعار "نه غزه نه لبنان" را انتخاب و در روز قدس سر داد، در آن برهه با ادعای دلسوزی برای ایران و ایرانی این اقدام خفت بار خود را توجیه میکرد؛ ادعای آنها این بود که چراغی که با خانه رواست به مسجد حرام است و اساساً چرا باید تا زمانیکه در داخل کشور با مشکلات متعدد درگیر هستیم، سرمایههای خود را خرج فلسطین و لبنان سازیم؟
فارغ از آنکه این شبهه هیچگاه برای یک مسلمان واقعی محلی از اعراب ندارد (زیرا بر اساس احادیث و روایات متعدد کمک به مسلمانان سراسر جهان یک فریضه دینی برای هر مسلمان است) این روزها شاید بهتر بتوان جنبه "ضد ملی" این رفتار خائنانه را درک کرد؛ چراکه حتی بر اساس یک نگاه کاملاً سکولار، غیر ایدئولوژیک و مبتنی صرف بر منافع ملی، نتیجه کمکهای مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران به جبهه مقاومت این روزها به خوبی خود را در معادلات منطقه نشان میدهد.
اعترافات آشکار و چندین باره صهیونیستها به غافلگیری از موشکهای حماس و پذیرش شکست معنادار در جنگ ۸ روز غزه، بیش از پیش نشان میدهد عمق استراتژیک جمهوری اسلامی در نزدیکترین نواحی مرزی رژیم صهیونیستی تا چه حد پیش رفته است و طی چند سال قدرت اسرائیل در مواجهه نظامی با مقاومت، از ۳۳ روز به ۲۲ روز و در نهایت به ۸ روز تقلیل پیدا کرده است.
از سوی دیگر، اسرائیل که تا پیش از جنگ ۸ روزه غزه و به واسطه تشدید تحریمهای اتحادیه اروپا علیه مردم ایران و دریافت سیگنالهای خاص از سوی سبزها بعد از انتخابات ۸۸، به کرات از حمله نظامی به ایران و تأسیسات هستهای کشور سخن میگفت؛ این روزها حتی نتوانست از پس نوار چند کیلومتری غزه و یک جریان سیاسی نظامی به نام حماس که با تقویت جمهوری اسلامی، به این حد از قدرت نظامی رسیده است برآید.
لذا نتیجه این موضوع برای هر انسان ذی شعور و صاحب عقلی روشن است که هیچگاه رژیم صهیونیستی یارای مقابله نظامی و مستقیم با جمهوری اسلامی را ندارد؛ چراکه اگر ایران در جنگ ۸ روزه بواسطه موشکهای فجر ۵ خود توانست یک گروه سیاسی نظامی را بر رژیم صهیونیستی پیروز کند و یا چندی قبل حزب الله لبنان به کمک ایران توانست با ارسال "پهباد ایوب" گنبد آهنین مورد ادعای صهیونیستها را در عمل به استهزا گیرد.
اسرائیل با کدام پشتوانه نظامی از تبعات ویرانکننده حمله به جمهوری اسلامی مصون خواهد ماند؟ این مسئله آنقدر آشکار شده است که مدیر مرکز مطالعات اعراب نیز در شبکه یورو نیوز اعلام میکند: "شکست اسرائیل پیامی بود برای آمریکا که شما از عهده غزه بر نیامدید، چگونه میخواهید با ایران بجنگید؟"
۹. گذر تنها ۳ سال از حوادث سال ۸۸ در ایران به خوبی نشان میدهد "نه غزه نه لبنانیها" با فهم اندک، سطحی و سیاست زده خود نه تنها در راستای وظایف یک مسلمان عمل نکردند که در عمل بر خلاف منافع ملی و وطن خود حرکت کردند.
اقداماتی که اگر روزگاری قرار بود توسط دولت و اکثریت ملت ایران ادامه یابد این روزها نتیجه تحولات منطقه را نیز به نحو دیگری رقم میزد، شاید جنگ ۸ روز غزه به نحو دیگری پایان مییافت و شاید این روزها به جای آنکه مقامات ارشد رژیم صهیونیستی درگیر علل شکست خود باشند و "میدل ایست آنلاین" از بیخبری نتانیاهو از موشکهای فجر ۵ ایران سخن بگوید؛ تهدید نظامی ایران حتی جنبه عملی به خود میگرفت و ضلع سوم اشغال افغانستان و عراق، با اشغال ایران عملی میشد.
۹. تحولات این روزهای منطقه و تغییر معادلات به سود جریان مقاومت و ملت ایران، همه و همه نتیجه گفتمانی است که تنها ۳ دهه از بروز و ظهور آن میگذرد، انقلابی که در عصر انزوای دین، با محوریت "دین" آغاز شد؛ این روزها آنقدر در تغییر معادلات منطقهای و جهانی تأثیرگذار است که تنها یادآور وعدههای الهی و صادق امام راحل است؛ او که فرمود: «ما در صدد خشکانیدن ریشههای فاسد صهیونیسم، سرمایهداری و کمونیسم در جهان هستیم؛ ما تصمیم گرفتهایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را که بر این ۳ پایه استوار شدهاند، نابود کنیم و نظام اسلام رسول الله(ص) را در جهان استکبار ترویج کنیم و دیر یا زود ملتهای دربند شاهد آن خواهند بود؛ ما میگوییم تا شرک و کفر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم." http://hadidnews.com/vdcizyaz.t1auu2bcct.html