عادل فردوسی پور بدون شک بهترین مجری و مسلط ترین مجری در سه دهه ی اخیر است و تمام هویت برنامه ی نود به حساب می آید .
اینکه بتوانی فوتبال را بدون این برنامه و یا این برنامه را بدون فردوسی پور تصور کنی بسیار سخت است؛ فردوسی پور هم راه های رسیدن به موفقیت و مهم تر از آن محبوبیت را خوب بلد است که البته این دو هیچ رابطه ی مستقیمی با یکدیگر ندارند .
برای محبوب شدن همیشه لازم نیست آدم موفقی باشی فقط گاهی باید ژست های پوپولیستی بگیری و مدعی العموم باشی. باید وقتی روبروی دوربین می نشینی همان چیزهایی را بگویی که مردم دوست دارند و این گزاره لزوما مبتنی بر حقیقت نیست و مهم این است که مخاطب عام آن را دوست داشته باشد...
.
مثلا گاهی برای این کار باید مدیرعامل تیم محبوب پایتخت را برای یک مبارزه ی تلفنی پشت خط بیاوری و برای قند در دل مخاطب آب کردن او را بابت اینکه چرا اندازه ی یکی از ستاره های میلیاردی تیمش به زلزله زده ها کمک نمی کند بازخواست کنی چون خوب می دانی هیچگاه مخاطب تو از خود نخواهد پرسید آیا رئال مادریدی که سالانه چهارصد و هشتاد میلیون دلار در آمد دارد و ساختاری کاملا خصوصی نمی تواند یک سنت از بودجه ی مصوب خود را برای خیریه هزینه کند؟ پس این دیدارهای خیریه برای چیست؟
می توانی هر هفته از دستمزد های میلیاردی بازیکنان گله کنی و یک بار هم از حق پخش تلویزیونی که بزرگترین منبع درآمد باشگاه هاست حرفی نزنی .
می توانی هر هفته کاردستی های طرفداران برنامه ات با کمترین کیفیت را نشان بدهی و تشکر از توجه بی دریغ و این همه لطف نیم ساعت از برنامه ات را اختصاص بدهی به ضرب و تقسیم ها که اثبات کنی در آمد میلیونی از آن نداری و فقط به عشق مردم می آیی و برنامه اجرا می کنی .
در این اثنا یک سوال پیامکی می گذاری که همه ی آن هایی که از برنامه ی من راضی هستند می توانند به من پیامک بزنند و آمارت را بیاوری چماق کنی بر سر منتقدانت که چون من نود درصد رضایتمندی دارم پس حتما کار اشتباهی نکردم.
از این موارد کم نیست ؛ اگرچه هروقت از فردوسی پور می نویسیم باید یادآوری کنیم که سلامت وصراحت او بسیار به همه این اشتباهات و البته گاها اجرای اوامر سازمانی می چربد.
عادل یک فرد بی نظیر و یگانه در رسانه است و کمک های فراوانی هم به فوتبال و حاشیه های آن کرده است اما او مثل همه در معرض ابتلا به درد همه آنهایی است که غرق در فوتبال شده اند ؛عوام گرایی برای محبوب بودن چیزی که حداقل فردی مثل فردوسی پور با این تسلط بی مثال کمترین نیاز را به آن دارد.