دو نویسنده آمریکایی در نشریه وزین فارین افرز به چرایی اصرار آمریکا برای ایستادگی در کنار رژیم صهیونیستی علی رغم بدنامی که برای این کشور به وجود آورده است؛ پرداخته اند.
به گزارش حدیدنیوز، رویداد به نقل از فارین افرز نوشت : در آخرین مناظره کمپین انتخاباتی سال ۲۰۱۲ باراک اوباما و فرماندار ایالت ماساچوست میت رامنی، در مذاکرات خود بیش از ۳۰ بار نام رژیم صهیونیستی را بردند. "رژیم صهیونیستی" پس از "ایران"، تنها کلیدواژه ای بود که در مناظره ها بیشتر از دیگر کلیدواژه ها به کار برده شد. هر دو کاندید دولت یهود را "دوست واقعی" خود خواندند و بر ایستادگی در کنار آن تحت هر شرایط ممکن اصرار کردند. بسیاری از مفسران سیاسی از اظهارات پر از حرارت و فوران آتشین علاقه دو نامزد ریاست جمهوری به پشتیبانی از رژیم صهیونیستی، انتقاد کردند. مایکل ایستات و دیوید پولوک در گزارشی با نقد و بررسی این موضوع، اینچنین می نویسند؛
دوستانی که منافع مشترک دارند چرا پیمان آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ایالات متحده مفید است؟ اگر حمایت از رژیم صهیونیستی، برگ برنده سیاسی می باشد، به دلیل وجود این طرز تفکر که اتحاد دوجانبه، برای مقابله با چالش های نظامی و غیرنظامی به امنیت آمریکا بیش از پیش کمک می کند، است. اما ممکن است این رابطه نامتقارن باشد چراکه ایالات متحده از سال ۱۹۴۹، رژیم صهیونیستی را با انواع و اقسام کمک های دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی که جمعا بیش از ۱۱۵ میلیارد دلار می شود؛ حمایت کرده است. علی رغم اینکه منافع این دوستی برای آمریکا قابل توجه بوده؛ هزینه های بسیار زیادی را دربر داشته است. هزینه هایی که کمتر احساس می شود اما به شهرت آمریکا در جهان عرب و مسلمانان ضربه جدی وارد کرده است. به راستی همکاری با رژیم صهیونیستی تا چه حد ارزش دارد که آمریکا بدنامی در خاورمیانه را به جان می خرد اما دست از همکاری خود با رژیم صهیونیستی برنمی دارد؟
آمریکا برای زنده نگه داشتن پیمان دوستی خود با رژیم صهیونیستی، مجبور به دخالت در امور خاورمیانه و حمایت مستقیم از رهبران خودکامه خاورمیانه ای شد که این در مقایسه با منافع اقتصادی، نظامی و سیاسی که برای واشنگتن دارد، زیان های بدنام شدن در خاورمیانه را کمرنگ می کند. این دو نویسنده می گویند: "همکاری امنیتی آمریکا و رژیم صهیونیستی به دوران جنگ سرد، درست به زمانی که دولت یهود برای واشنگتن به منزله خاکریز و یا جان پناهی در برابر نفوذ شوروی در خاورمیانه و مقابله با ملی گرایی اعراب تبدیل شد، باز می گردد." "اگرچه که جهان طی این سالها بسیار تغییر کرده اما منطق استراتژیک اتحاد آمریکا و رژیم صهیونیستی هنوز هیچ تغییری نکرده است. رژیم صهیونیستی خود را پاره سنگ تعادل در برابر نیروهای به اصطلاح رادیکال در خاورمیانه که شامل اسلام گرایی خشونت بار و افراطی می باشد، می داند. همچنین رژیم صهیونیستی خود را به عنوان عامل منع گسترش سلاح های کشتارجمعی با خنثی کردن برنامه هسته ای عراق و سوریه، معرفی کرده است." رژیم صهیونیستی به ایالات متحده در مقابله با تهدیدهای امنیتی به روش سنتی کمک می کند. این دو کشور(البته اساسا رژیم اشغالگر قدس بعنوان یک کشور تلقی نمیشود) صرف نظر از آنکه خود عامل گسترش آنچه که با آن وارد مبارزه شده اند هستند؛ در زمینه ترروریسم(بعبارتی بهتر توسعه تروریسم دولتی و بین المللی)، گسترش سلاح های کشتارجمعی و سیاست های خاورمیانه ای، تبادل نظر می کنند. تجربه های نظامی رژیم صهیونیستی جو دهنده به رویکرد آمریکا در مقابله با تروریسم و تامین امنیت ملی است. دو دولت جهت گسترش فن آوری نظامی با یکدیگر تعامل دارند که از مهم ترین آنها ساخت ضدموشک دیوید اسلینگ و سیستم های دفاع موشکی ارو (Arrow) که به زودی برای صادر شدن به هم پیمانان آمریکا آماده می شود، است. همچنین رژیم صهیونیستی، مهم ترین منبع دفاعی برای ارتش آمریکا با فروش سالانه ۳۰۰ میلیون دلار تجهیزات نظامی ساخت آمریکا تا قبل از یازده سپتامبر و ۱.۱ میلیارد دلار پس از یازده سپتامبر به خاطر جنگ های عراق و افغانستان شد. چرایی این اتحاد از همین جا روشن می شود. تحقیقات ارتش رژیم صهیونیستی، پیشگام بسیاری از تکنولوژی هایی که چهره جنگ مدرن را تغییر داده، بوده است. این جنگ شکل تغییر یافته جنگ های قدیمی ( یعنی از حالت حمله نظامی به حالتی که خشونت کمتر اما خسارت به میزان بالا در بردارد) مانند سلاح های سایبری، جنگنده های بدون سرنشین شامل روبات های زمینی و پهپادهای هوایی، سیستم ها و سانسورهای جنگ الکترونیکی و صنایع دفاعی پیشرفته نظامی است. بسیاری از شرکت های مهم آمریکایی از فن آوری انکوباتور رژیم اسرائیل برای منفعت گیری از میل شدید مقامات این رژیم جهت ایجاد ایده های جدید رژیم صهیونیستی استفاده می کنند تا فن آوری مشابه را در آمریکا راه اندازی کنند. زیرا که ایده های جدید رژیم صهیونیستی که همان جنگ سایبری، جنگنده های بدون سرنشین و غیره می باشد، برای آینده تجاری و تکنولوژیکی آمریکا حیاتی است. گاهی اوقات نیز کمپانی های تکنولوژیکی اسرائیل برای تولید مشترک و ایجاد فرصت در بازار برای فروش محصولات در ایالات متحده و در جاهای دیگر برای ده ها هزار جوان آمریکایی، شغل ایجاد کرده است. همچنین رژیم صهیونیستی علاوه بر ایجاد بازار فروش تولیدات نظامی آمریکا در منطقه، خود مقصد ۲۵ درصد از تولیدات نظامی آمریکاست. این اواخر نیز عربستان سعودی به عنوان بزرگترین بازار، بسیار تحت تاثیر محصولات آمریکایی قرار گرفته است. ضرورت همکاری فن آوری اطلاعاتی اسرائیل با شرکت های آمریکایی برای موفقیت آمریکایی ها بسیار موثر بوده است. در مراکز اطلاعاتی اسراییل، مهندسان بسیاری به ساخت ریزپردازنده های جاسوسی که ۴۰ درصد از درآمد این شرکت ها را تامین می کنند مشغول هستند که فن آوری مذکور در به غایت رسیدن طرح های جاسوسی آمریکا موثر خواهد بود.