به گزارش حدید نیوز؛ حمله به مراکز و ساختمان های دیپلماتیک در هر کشوری محکوم است و می تواند عواقب و هزینه های ی برای کشور میزبان به دنبال داشته باشد. حمله و آتش زدن سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این رژیم در مشهد نیز از این قاعده مستثنا نیست. اما آنچه فراروی این تنش ها و آشوب ها قابل تامل است، قطع یک طرفه رابطه از سوی عربستان سعودی می باشد در حالیکه رئیس جمهور کشور ایران، حسن روحانی، در پیامی شدیداللحن، خواستار برخورد با عاملان حمله به سفارت شده بود.
این سخن بدان معناست که دولت ایران سعی کرد تا آخرین دقایق روابط پرتنش ریاض - تهران را حفظ کند اما پاسخی که از سمت طرف مقابل نسبت به حسن نیتش گرفت، عزت ملی ایران را بیشتر خدشه دار کرد. با توجه به روابط ایران و عربستان، اقدام سعودی ها در قطع رابطه کاملا قابل پیش بینی بود و سعی دستگاه سیاست خارجی و رئیس دولت برای ایجاد ممانعت در جهت خویشتنداری سعودی ها، به دور از واقعیت ها بود.
متاسفانه در دوسال اخیر و پس از مرگ ملک عبدالعزیز، تنش در روابط دو کشور به اوج خود رسیده و وارد فازهای جدیدی شده است. بیش از دو دهه است که خصومت سعودی ها با ایران برای همگان آشکار شده است. حمایت آنها از صدام حسین پس از حمله نظامی به ایران و کمک های مالی و نظامی به این رژیم بعث، حکایت از آن داشت که سعودی ها سرسازگاری با ایران را ندارند.
ادامه سیاست های خصمانه آل سعود به حمایت از صدام حسین ختم نشد و کشتار صدها حاجی ایرانی در سال 66، یکی از بدترین حوادث تاریخی را برای ایرانیان در خارج از کشور رقم زد. خیانتی که امام خمینی (ره) آن را نابخشودنی توصیف کردند که اگر ایران از مساله قدس و صدام بگذرد از خاندان خبیث آل سعود نخواهد گذشت.
یکی از عادت های بدی که در روابط ایران و عربستان وجود داشته این است که همواره و در اکثر مواقع برای بهبود روابط ایران پیشقدم شده و علی رغم عدم تمایل سعودی ها، این روابط برقرار شده است. روابطی که در دوران هاشمی و خاتمی، با عقب نشینی دولت های ایران از برخی از مواضع، نه سرد و نه گرم بود. اختلافات پیش آمده بر سر بیداری اسلامی و بهار عربی، بار دیگر آتش کینه های عربستان را نسبت به ایران شعله ور کرد و این رژیم از هیچ اقدامی برای ضربه زدن به منافع ایران خودداری نکرد. ملک عبدالله پادشاه سابق عربستان در اوج دوران تحریم ها و تهدیدهای غرب از آمریکا خواسته بود تا سر افعی یعنی ایران را قطع کند.
اما سال 1394، را می توان سال فوران درگیری ها و اختلاف افکنی های آل سعود علیه ایران دانست. خاندانی که پس از مرگ ملک عبدالله، سلمان را بر تخت نشاندند و در اولین روزهای بهار، یمن، کشور فقیر و مظلوم جنوب غرب آسیا را به خاک و خون کشیدند. این اولین ماجراجویی سعودی ها در منطقه نبود و بر تجهیز و حمایت بیشتر از گروه های تروریستی در سرتاسر منطقه افزودند و بر اختلافات فرقه ای دمیدند.
کشتار منا و شهادت بیش از 450 حاجی ایرانی در کنار هزاران حاجی از دیگر کشورهای جهان، حج امسال را به خونین بارترین حج تاریخ تبدیل کرد. کسانی که خانه امن خدا پناه آورده بودند با خیانت سعودی ها خونشان در منا جاری شد و قربانی سفاکی آل سعود شدند.
در کنار این، در مسیر مذاکرات هسته ای ایران در طول دو سال تا توانستند سنگ اندازی کردند و در آخرین ساعات مذاکرات نیز دست از لجاجت های خود برنداشتند.
از سوی دیگر اظهارات و سخنان وزیر خارجه جوان سعودی در چندماه اخیر چنان گزنده و توهین آمیز بود که بر آتش اختلافات می افزود. وی بارها ایران را به اختلاف افکنی و فرقه گرایی در منطقه متهم کرد و ایران را کشور ضعیف خواند.
با وجود اینهمه تنش و توهین از سوی سعودی ها اما پاسخ دستگاه سیاست خارجی ایران و رئیس دولت، همراه با خویشتنداری بود. دولت حتی رایزنی های گسترده ای برای بهبود روابط داشت و از هرگونه اقدامی که بر اختلافات بیافزاید خودداری می کرد. اما پاسخ به خویشتنداری ایران با افزایش حتاکی ها و بی احترامی های طرف مقابل روبه رو می شد. حتی وزیر خارجه عربستان در نشست سالانه سازمان ملل از محمدجواد ظریف گریزان بود و پاسخی به درخواست های ملاقات ظریف نداد.
رابطه کج دار و مریزی که توسط سعودی ها بر لبه پرتگاه برده شد اما دولت یازدهم هیچگاه نخواست این واقعیت را قبول کند این رابطه خواهی یا نخواهی به غیر از ضربه زدن به عزت ملی، هیچ دستاورد در خور توجهی ندارد. چنین رابطه ای تا به حدی به درازا کشیده شد که اعدام شیخ نمر، خط پایانی بر آن بود.
با اعدام روحانی بلندپایه شیعه عربستان خشم و کینه کل جهان اسلام و به ویژه کشورهای شیعه را فرا گرفت. ایران که چندین سال است در حال رایزنی با سعودی ها برای جلوگیری از اجرای حکم اعدام بود، تمام تلاش های خود را نقش بر آب دید ولی در آن سوی ماجرا، تجمعات اعتراضی در گوشه و کنار ایران شکل گرفت. اوج خشم و نفرت از سعودی ها به حدی رسید که عده ای به سفارت خانه این رژیم یورش بردند و آن را به آتش کشیدند.
آتشی که با برافروخته شدن آن نمی شد جلوی آن را گرفت اما این آتش نتیجه سیاست های مماشات کارانه دولت یازدهم بود. در حالیکه انتظار حرکات خارج از عرف دیپلماتیک از سوی معترضان انتظار می رفت، هیچ پیشبینی در اطراف سفارت خانه برای ممانعت از اقدامات خرابکارانه، صورت نگرفت و خشم و نفرت معترضان به آتش ختم شد. از سوی دیگر، در صورتیکه دولت در ماه های اخیر مواضع سختری علیه سعودی ها به کار می برد و اقدامات سختگیرانه تری انجام می داد، هرگز شاهد چنین برخوردهای از سوی معترضین نبودیم.
در حالیکه عربستان تا توانست نسبت به هتک حرمت ایرانیان در کشور خود انجام داد ولی دولت ایران هیچ اقدام در خور و حتی متناسب با آن رفتارها را صورت نداد. هتک حرمت به دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده بدترین نوع توهین به ایرانی ها بود، هتک حرمتی که عربستان به عمد با مسببان آن برخورد نکرد. حتی عربستان از صدور ویزا برای وزرای دولت یازدهم در جریان فاجعه منا خودداری کرد. دولت در حالی حقارت های رژیم آل سعود را تحمل می کرد که ضربات بعدی سعودی ها به حیثیت ایرانی ها ادامه داشت و دولت روحانی چشم به بهبود روابط با این رژیم مریض و ناکارآمد داشت.
در واقع قطع روابط عربستان با ایران در حالی صورت گرفت که جوهر مرکب پیام حسن روحانی خشک نشده بود. پیامی که در آن تلویحا به طرف سعودی اعلام می کرد دولت مصصم به بهبود روابط است و با عاملان حمله به سفارت متبوع سعودی، از هیچ اقدامی دریغ نخواهد کرد. اما پاسخ به این نامه به بدترین شکل و چند ساعت بعد با قطع روابط از سعودی ها صورت گرفت. چنین رویه ای با اصل عزت و حکمت در سیاست خارجی به هیچ وجه سازگار نبود. دیپلماسی لبخند و تنش زا در مقابل دیپلماسی تهاجمی و عملگرای سعودی ها بازنده شد.
ایران فرصت های بسیار مناسبی را برای قطع رابطه با عربستان از دست داد تا کار بدانجا کشیده شود خود سعودی ها، رابطه را با بهانه تراشی و بزرگنمایی قطع کنند. قطع رابطه عربستان با ایران، هر چند ممکن است هزینه هایی برای دو طرف داشته باشد اما مسلما، منافعی که برای ایران به دنبال دارد، بسیار بیشتر است.
http://hadidnews.com/vdchmmnx.23nxidftt2.html