مجید واشقانی، سام درخشانی، پوریا پورسرخ، پولاد کیمیایی و علیرام نورایی در سریال "ماتادور"
به گزارش حدیدنیوز؛ پخش دو سریال جدید صدا و سیما در حالی از امشب آغاز می شود که گروه های سازنده هر دو سریال و همچنین مسئولین صدا و سیما به پر بیننده شدن هر دو امید بسیاری بسته اند.
مجموعه «ماتادور» به کارگردانی فرهاد نجفی و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی از امشب ساعت ۱۰/۲۲ در شبکه یک آغاز می شود و قرار است شنبه تا چهارشنبه روی آنتن رود و روز بعد ساعت ۱۰/۱۵ تکرار شود. «ماتادور» که اولین سریال کارگردانش محسوب می شود، به نویسندگی آرش قادری درباره یک مقام اروپایی است که جهت شرکت در کنفرانسی درباره انرژی اتمی به ایران می آید. گروهی از تروریستها شامل یک زن و دو مرد که در زمینه ایجاد فضای ناامن و رعب و وحشت در کشورهای در حال توسعه فعالیت دارند، برای بر هم زدن این کنفرانس و قتل این مقام اروپایی دست به طرح ریزی یک رشته عملیات تروریستی می زنند.
پوریا پورسرخ در این سریال نقش پلیسی به نام رضا دارد که جوانی درونگرا و کم حرف است. او بیش از آنکه حرف بزند، اهل کنش است و حتی گاهی تند و عصبی به نظر می رسد، در صورتی که به شدت احساساتی است و علاقه اش به حفاظت از کودکان و توجهش به مردم قابل اعتنا است. پولاد کیمیایی در نقش پلیس دیگری به نام محمد امین، جوان متفکری است که همه اقداماتش برنامه ریزی شده و بر اساس نقشه های فکر شده است. او به شدت جاه طلب و جسور است و دوست دارد در شغل خودش پیشرفت کند.
مجید واشقانی دیگر عضو این گروه پلیس به نام احسان، متخصص کارهای رایانه ای است. در نگاه اول نقش او شبیه به چیزی است که اخیراً در سریال «هوش سیاه ۲» از او دیدیم، اما اینجا او تا حدودی بامزگی هم دارد و به نوعی نمک کار محسوب می شود. سام درخشانی پلیس بعدی است که مسیح نام دارد و در امر خنثی سازی بمب فعالیت می کند.
مجید مشیری در نقش سرهنگ کیایی مافوق این ماموران و هدایت ا... سجادی نقش سردار را دارد. شقایق فراهانی در نقش مسوول هماهنگ کننده برنامه های گروه تروریستی به نام حانا، تیرداد کیایی هم در نقش فرهاد، مغز اجرایی گروه خلافکار که اجرای بخش عملیاتی را به عهده دارد.
علیرام نورایی در نقش ماتادور، قاتلی است که توسط گروه تروریستی برای انجام عملیات در ایران اجیر می شود. حانا و فرهاد در یونان ساکن هستند و برای اجرای هر عملیات خرابکارانه در هر کشوری، از افراد جانی تبعه همان کشور استفاده می کنند.
لیندا کیانی در نقش سمیرا پاکزاد، دختر جوانی است که در سفارت بلژیک کار می کند و امور روابط عمومی و هماهنگی را برعهده دارد که طبق اتفاقاتی درگیر پرونده ماتادور می شود. این سریال چند بازیگر خارجی نیز دارد.
فرهاد نجفی خطاب به مخاطبان این سریال گفت: «قسمت اول ماتادور را از دست ندهید، چون گره های داستانی سریال در قسمتهای آتی به این بخش بر می گردد».
*****************************
سریال «پژمان» به کارگردانی سروش صحت و تهیه کنندگی محسن چگینی در ۲۵ قسمت آماده پخش شده و سرانجام پس از مدتها در کنداکتور پخش قرار گرفته است. این سریال از اول این هفته روزهای شنبه تا چهارشنبه ساعت ۴۵/۲۰ پخش و روز بعد ساعت ۳۰/۱۴ تکرار می شود.
سروش صحت در آستانه پخش سریالش خطاب به مخاطبان سریال گفت:«امشب قسمت اول سریال پژمان ساعت ۸.۴۵ پخش می شود. خودم هم کنجکاوم ببینم چطور درآمده و اینکه چه اتفاقی در آن میافتد! بازخوردها و نظر مردم هم خیلی برایم مهم است».
در این سریال پژمان جمشیدی از فوتبالیستهای سابق تیم ملی کشور نقش خودش یعنی ستاره سابق پرسپولیس را بازی میکند.او نقش فوتبالیستی را دارد که برای چهارمین فصل متوالی با وجود تلاش فراوان، موفق نشده تیمی را برای خود دست و پا کند. پژمان به تدریج وارد دورانی می شود که کمتر کسی او را در کوچه و خیابان می شناسد و دیگر نمی تواند از امتیازات شهرت رو به زوالش استفاده کند، اما او هنوز در حال و هوای ستارگی اش است و نمیخواهد بپذیرد که عمر فوتبالش به پایان رسیده است.با وجود این، شرایط مالی نامساعد و برخی مشکلات اقتصادی که گریبانگیر خانواده اش شده، او را مجبور میکند که قید زندگی لوکس و پرخرجش را بزند و پس از سالها دوباره نزد خانواده اش بازگردد. پژمان حالا باید در ۳۵ سالگی خودش را آماده شروع یک زندگی جدید کند؛ زندگی ای که ماجراهای جدیدی را پیش روی او قرار خواهد داد. کسانی که بخشهایی از سریال را دیده اند، از بازی کم نقص جمشیدی در اولین نقش مهمش اظهار تعجب میکنند. گفته می شود او برای بازی در این سریال از راهنمایی های پیمان قاسم خانی نهایت بهره را برده و سروش صحت نیز در هدایت او و بازیگیری سنگ تمام گذاشته است. بر خلاف برخی گفته ها مبنی بر آنکه امیرحسین رستمی قرار بود این نقش را بازی کند، جمشیدی اولین و آخرین گزینه بازی در این نقش بوده است.
سام درخشانى در این سریال نقش مدیر برنامه های پژمان به نام وحید را ایفا می کند. نقشی که قرار بود به پوریا پورسرخ برسد، اما توافق نهایی حاصل نشد. اما وحید که مدیر برنامه و دوست صمیمی پژمان است، اگر چه ادای آدمهای زرنگ و تیز را در می آورد، اما جوان خنگی است که با یکسری اطلاعات نصفه، نیمه درباره تیمهای دنیا، به خیال خودش قصد دارد زمینه را برای ورود پژمان به تیمهای برتر دنیا فراهم کند. اما هر اقدام وحید، تنها به بدتر شدن اوضاع او و پژمان منجر میشود.
بهاره رهنما نقش خواهر پژمان به نام پریسا را دارد که گویا خصوصیات او در فیلمنامه، شباهت زیادی به شخصیت واقعی این بازیگر دارد. او عاشق میراث فرهنگی و آثار باستانی است و از بین رفتن آنها او را ناراحت میکند. ضمن اینکه حسابی هم به فکر کودکان کار است. او دو پسر بچه دارد که نقش آن دو را آرشام طالبی و محمد پارسا قره خانلو بازی کردهاند. نقش همسر پریسا را بیژن بنفشه خواه با نام بهرام بازی می کند که از پریسا حساب می برد و نقش خواهر بهرام به نام بنفشه را هم شقایق دهقان به عهده دارد. او به اصطلاح یک دختر درسخوان است که دکترای جغرافیا دارد و به اوضاع کره زمین و محیط پیرامونش اهمیت زیادی می دهد.
هوشنگ حریرچیان نقش پدر پریسا و پژمان را دارد که زنش فوت کرده و نقش پدر او که جد پژمان و پریسا باشد را نیز اردشیر کاظمی بازی کرده است. شوخیهایی که برای این دو پیرمرد نوشته شده جزو جذابترین بخشهای سریال است.
ویدا جوان که سال گذشته در سریال «زمانه» بازی داشت، اینجا نقش هدیه، نامزد پژمان را دارد. هدیه که علاقه زیادی به فوتبالیستها و بازیگران دارد، تقریبا به همین خاطر عاشق پژمان شده است، هر چند رابطه خوبی با خواهر او پریسا ندارد و این دو مدام با یکدیگر کل کل و بگو مگو می کنند. پژمان و بهرام هم برای رفع اختلاف این دو دائم در تلاشند، اما کمتر به نتیجه می رسند. این نقش را قرار بود بهنوش بختیاری بازی کند که به علت حضور او در پروژه ای دیگر، منتفی شد.
رضا کریمی که مدیر تولید سریال نیز هست، در این سریال نقش مرد پولداری به نام رضا کریمی را دارد که از رانت هایی برخوردار است و با توجه به موقعیت مناسب مالی اش و علاقه ای که به فوتبالیستها دارد، در امر ترانسفر بازیکن فعالیت میکند. به نظر می رسد این نقش شباهت هایی با حسین هدایتی، چهره شناخته شده فوتبال که به او «عابر بانک فوتبال» گفته میشود نیز دارد!
غلامحسین لطفی نیز در این سریال نقش کوتاهی دارد؛ یک باشگاهدار شهرستانی که قصد دارد پژمان را با رقمی نازل به شهر خود ببرد. حسین سلیمانی هم نقش پسر او را دارد.
فرهاد آئیش، امیرحسین رستمی، رامبد جوان و اشکان خطیبی نیز در این سریال در بخشهای کوتاهی در نقش خودشان ظاهر شدهاند که با پژمان دوستی دارند. حمید درخشان، حسین ماهینی، آرش برهانی، بهروز رهبریفر، علی موسوی، محمد محمدی و خسرو حیدری هم از جمله چهرههای فوتبالی هستند که به نقش خودشان حضور کوتاهی دارند. همچنین در قسمتی از سریال که پژمان و نامزدش با اصرار ویدا سر صحنه مجموعه «دودکش» میروند و در آن بخشها شاهد حضور هومن برقنورد، بهنام تشکر و محمدحسین لطیفی خواهیم بود.
فیلمنامه این سریال را پیمان قاسمخانی و محراب قاسمخانی نوشته و ترانه تیتراژ سریال را گروه دنگشو ساختهاند. خوشبختانه شنیده میشود این سریال در مقایسه با «ساختمان پزشکان»، کار قبلی همین گروه برنامهساز اصلاحیههای کمتری خورده و اغلب بخشهای بامزه سریال باقی مانده است.
اما در متن یادداشت پژمان جمشیدی که درباره بازیاش نوشته، آمده است: «همه چیز این بار، خیلی زود جور نشد. راستش ۳ سالی میشود که ایده «پژمان» حوالی ذهنم میچرخید. ۳ سال یعنی دقیقا روزهایی که از فوتبال یا حداقل سطح اول ان کنار رفتم. این یکی خیلی زود اتفاق میافتد. از ستاره بودن تا از نظرها دور شدن، راه زیادی نیست. چشمت را که باز کنی، میبینی دیگر دور و برت انقدر شلوغ نیست. سر نخواستنت دعواست. زنگ خور تلفنت پایین آمده و انگار نه انگار که زمانی پرسپولیس یا حتی تیم ملی بودی.
من پژمان جمشیدی مثل خیلیهای دیگر همه اینها را به چشم دیدهام. رسیدن به آخر خط. پایان یک عشق خالص. بعد از ۲۰ سال. از روزهایی که برای خودت مثل مجتبی محرمی، اسطوره داشتی و میساختی تا همین چند سال آخری فوتبال. «پژمان» یکی از همینهاست. بخواهی یا نخواهی دورهات تمام می شود. همه آن احساسات دوست داشتنی. نهایتا باید خاطراتت را قاب کنی بزنی به دیوار. از این بیشتر چیزی نصیبت نخواهد شد. روزهای فراموشی خیلی زود از راه میرسند. این کابوس همه ماست. فوتبالیستهای دیروز، امروز و البته فردا. ایده را همان سه سال پیش به پیمان قاسم خانی دوست داشتنی گفتم. آبان ماه پارسال بود که پیمان خبر داد شبکه سه قصه را پسندیده. از ته دل خوشحال شدم. مخصوصا وقتی شنیدم محسن چگینی عزیز قرار است فیلم را بسازد. سروش صحت هم شد کارگردان. با بچههای گروه غریبه نیستم. سالهاست هفتهای یک شب دور هم جمع میشویم و فوتبال بازی میکنیم. آنها پژمان را خوب می شناسند. یعنی نه فقط من، که کاراکتر همین «پژمانی» که از شنبه روی آنتن میرود. خسته، عصبی و کلافه در آخر خط شهرت.
پیمان گفته بود که نقش اول «پژمان» را باید یک فوتبالیست بازی کند. یک روز هم به من گفت «بهتر است خودت بازی کنی، به من اعتماد کن». من هم اعتماد کردهام. به برادران قاسم خانی که خیلی خیلی قبولشان دارم. ممنون همهشان هستم. از همه بازیگرانی که اجازه دادند من در کنارشان باشم. ادعایی نیست که کار من هم بازیگری نیست. من همان پژمان جمشیدی سابقم. عشق فوتبال با همان احساسات داغ قدیمی. فوتبال همه زندگی من است. شاید حتی چیزی بیش از زندگی.
کاش «پژمان» کمی ما را یاد فوتبالیستهای به آخر خط رسیده بیاندازد که کمی بیشتر حواسمان به آنها باشد. این همه چیزی است که من و احتمالا همه گروه، آن را میخواهد. با احترام به همه قدیمیهای فوتبال و طرفدارانش اعم از آبی و قرمز و اهالی محترم هنر که بودن در کنار آنها همیشه باعث افتخار من است. این کار را از طرف خودم تقدیم میکنم به همه اسطورههای دوران کودکیام که برای من هرگز فراموش نخواهند شد. http://hadidnews.com/vdceww8w.jh8pxi9bbj.html