رسول اعظم (ص) فرمودند: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.»
به حقیقت برو، بگو آمدم.
اگر گفتند: اینجا چرا آمدی؟ بگو به کجا روم و به کدام در رو کنم؟
این ره است و ره دوم ره نیست این دراست و در دوم در نیست
اگر گفتند به اذن که آمدی؟ بگو شنیده ام:
به ضیافتخانه ی فیض نوالت منع نیست در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
اگر گفتند: تا به حال کجا بودی؟ بگو ره گم کرده بودم.
اگر گفتند چه آوردی؟ بگو اولا دل شکسته که از شما نقل است:
در کوی ما شکسته دلی میخرند و بس بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است
و ثانیا:
جز نداری نبوده مایه ی دارایی من طَمَع بخششم از درگه سلطان من است
و ثالثا: الهی! آفریدی رایگان، روزی دادی رایگان، بیامرز رایگان، تو خدایی نه بازرگان.
اگر گفتند: بیرونش کنید، بگو:
نمی روم ز دیار شما به کشور دیگر برون کنیدم از این در، درآیم از در دیگر
اگر گفتند قابلیت استفاضه نداری، بگو: قابلیت را هم شما افاضه می فرمایید.
باز اگر به تو اعتراض نمودند بگو:
بــه والله بـــه بالله بـــه تالله بـــه حق آیه نصر من الله
که مو از دامن دست برندارم اگر کشته شوم الحکم لله
اگر گفتند: مذنبی، بگو: اولا شنیده ام شما غفارید و ثانیا من مَلَک نیستم، آدمی زاده ام و ثالثا:
ناکرده گنه در این جهان کیست بگو؟ آنکس که گنه نکرده و زیسـت بـگو؟
من بــد کنـم و تو بد مکـافـات دهـی پس فرق میان من و تو چیست بگو؟
اگر گفتند: این حرف ها را از کجا یاد گرفته ای؟ بگو:
بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نبود این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
اگر گفتند: چه میخواهی؟ بگو:
جز تو ما را هوای دیگر نیست جز لقای تو هیچ در سر نیست
حضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی / جمع پراکنده، ص ۱۸۹
جایگاه و اهمیت شب قدر
چنان كه درك شب قدر، كاری مشكل است، بیان جایگاه و «قدر» شب قدر نیز عملی است دشوار كه تنها راه یافتگان به آن شب عزیز میتوانند واقعیت و حقیقت آن را بیان دارند؛ چرا كه قرآن به پیامبر خدا فرمود: «و تو چه دانی شب قدر چیست؟»
در وصف آن همین بس كه «از هزار ماه برتر است» و مسائلی بر قدر و منزلت این شب افزوده است:
۱- نزول قرآن
نزول جامعترین، كاملترین و ماندگارترین كتاب الهی بر عظمت و منزلت شب قدر افزوده است. قرآن خود میگوید: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْانَ»(بقره/ ۱۸۵)؛ «ماه [مبارك] رمضان ماهی است كه در آن قرآن نازل شده است.» اما در چه شبی از شبهای آن ماه، قرآن نازل شده است؟ آیه دیگر بیان میكند كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةٍ مُبارَكَةٍ» (دخان/ ۳)؛ «به راستی، آن [قرآن] را در شبی پر بركت نازل كردیم.» و این شب مبارك را در سوره قدر مشخص فرموده كه «اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» (قدر/ ۱)؛ «به حقیقت ما آن [قرآن] را در شب قدر فرود آوردیم.» پس باید گفت نزول قرآن در چنین شبی بر عظمت آن میافزاید. این نكته را هم اضافه كنیم كه این نزول، نزول دفعی است بر قلب رسول گرامی اسلام، نه نزول تدریجی كه آغاز آن با آغاز بعثت یعنی بیست و هفتم رجب همراه است.
۲- تقدیر امور
در نامگذاری شب قدر بیانهای مختلفی وارد شده است: برخی آن را به معنای شبی با عظمت و بزرگ «لَیْلَةُ الْعَظَمَة» (مجمع البیان، ج۱، ص ۵۱۸) گرفتهاند؛ چرا كه قدر در قرآن به معنای منزلت و بزرگی خداوند آمده، در آیهای میخوانیم: «ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ»(حج/ ۷۴) ؛ «قدر ندانستند (و نشناختند) خدا را آنگونه كه حقّ عظمت او بود.»
«قدر» به معنای تقدیر و اندازهگیری و تنظیم است. این معنی را هم لغت تأیید میكند و هم قرآن و روایات. راغب اصفهانی میگوید: «لَیْلَةُ الْقَدْرِ اَیْ لَیْلَةٌ قَیَّضَها لِأُمُورٍ مَخْصُوصَة » (المفردات فی غریب القرآن، ص ۳۹۵)؛ شب قدر یعنی شبی كه (خداوند) برای [تنظیم و تعیین] امور مخصوصی آن را آماده [و مقرّر] نموده است.» و قرآن كریم میفرماید: در آن شب «یُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكیمٍ» (دخان/ ۴) «هر كاری بر طبق حكمت [خداوند] جدا (و تعیین و تنظیم) میگردد.»
و امام صادق علیه السلام فرمود: «التَّقْدیرُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ تِسْعَةُ عَشْرٍ، وَالاِْبْرامُ فی لَیْلَةِ اِحْدی وَ عِشْرینَ وَالْاِمْضاءُ فی لَیْلَةِ ثَلاثَ وَ عِشْرینَ (وسائل الشیعه، ج ۷، ص۲۵۹)؛ « تقدیر امور و سرنوشتها در شب قدر، یعنی شب نوزدهم، تحكیم آن در شب بیست و یكم، و امضا آن در شب بیست و سوم صورت میگیرد.»
و امام رضا علیه السلام فرمود: «... یُقَدَّرُ فیها ما یَكُونُ فی السَّنَةِ مِنْ خَیْرٍ اَوْ شَرٍّ اَوْ مَضَرَّةٍ اَوْ مَنْفَعَةٍ اَوْ رِزْقٍ اَوْ اَجَلٍ وَ لِذلِكَ سُمِّیَتْ لَیْلَةُ الْقَدْر (عیون اخبارالرضا، ج۲، ص ۱۱۶)؛ در آن شب (قدر) آنچه كه در سال واقع میشود، تقدیر و اندازهگیری میشود، از نیكی و بدی و سود و زیان و روزی و مرگ. به همین جهت نیز شب قدر شب اندازهگیری نامیده شده است.»
و طبق روایات فراوانی (بحار الانوار، ج۹۴) سرنوشت افراد برای سال بعد، مانند: رزق و روزی، مرگ و میرها، خوشی و ناخوشیها، حج رفتن و حوادث دیگر زندگی، بر اساس استعدادها و لیاقتها، رقم میخورد، و این تقدیر حكیمانه هم، در انسان هیچ گونه «اجبار» و «سلب اختیاری» به وجود نمیآورد. میتوان بین تمام اقوال این گونه جمع كرد كه در این شب با عظمت و بزرگ، با فرود ملائكه آسمانی، تقدیرات یك سال مشخص و بر قلب حجّت زمان علیه السلام عرضه می شود.
۳- سند امامت
شب قدر بزرگترین سند امامت و تداوم آن در طول زمان است. در روایات فراوانی، وجود شب قدر را در هر زمان دلیل لزوم امامت و بقای آن دانسته اند، لذا سوره قدر به منزله شناسنامه اهلبیت علیهم السلام شمرده شده است كه به برخی روایات اشاره میشود:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است كه فرمود: علی علیه السلام زیاد میفرمود: هیچ گاه تیمی و عدوی (ابوبكر و عمر) خدمت پیامبر جمع نشدند مگر آن كه آن حضرت سوره «اِنّا اَنْزَلْناهُ ...» را با خشوع و گریه میخواند، سپس آن دو عرض میكردند چقدر رقّت شما نسبت به این سوره شدید است. پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمود: به جهت آنچه چشمم دیده و دلم فهمیده است و به جهت آنچه دل این شخص [یعنی علی علیه السلام ] پس از من خواهد دید. آن دو می گفتند: مگر شما چه دیدهای و او چه می بیند؟
فرمود: پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله برای آن دو نوشت «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فیها بِاِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ اَمْرٍ» ؛ «ملائكه و روح در آن شب با اذن پروردگارشان برای (تقدیر) هر كاری نازل میشوند.» آنگاه میفرمود: آیا بعد از «كُلُّ اَمْرٍ؛ تمام امرها» كه خداوند میفرماید، چیزی باقی خواهد ماند؟ می گفتند: نه. سپس حضرت می فرمود: آیا میدانید آن كسی كه هر امری بر او نازل میشود كیست؟ می گفتند: تو هستی ای رسول خدا! آنگاه میفرمود: بله ولی آیا شب قدر بعد از من هم ادامه دارد؟ می گفتند: بله. می فرمود: آیا [در شبهای قدر] بعد از من هم آن امر نازل میشود؟ می گفتند: بله. سپس می فرمود: بر چه كسی؟ می گفتند: نمی دانیم. سپس آن حضرت از سر من (علی) میگرفت (و دست را روی سر من قرار میداد) و میفرمود: اگر نمیدانید بدانید، آن شخص پس از من این مرد است.
فرمود: پس آن گاه آن دو نفر همیشه اینگونه بودند كه شب قدر را بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله به سبب هراسی كه بر دل آن دو میافتاد، میشناختند.» (اصول كافی، ج۱، ص ۳۶۳ – ۳۶۴)
و در جای دیگر علی علیه السلام فرمود: «به حقیقت شب قدر در هر سال وجود دارد و امر سال در آن شب نازل میشود و به راستی برای آن امر صاحبان امری است. عرضه شد آنان چه كسانی هستند؟ فرمود: «اَنَا وَ اَحَدَ عَشَرَ مِنْ صُلْبی اَئِمَّةً مُحَدَّثُونَ» (بحارالانوار (همان)، ج ۹۴، ص۱۵)؛ من و یازده امام از نسل من كه همه امامانی محدَّث میباشند ( ملائكه را نمیبینند ولی صدای آنها را میشنوند).»
و در برخی روایات آمده كه خود ولایت علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام جزء تقدیرات آن شب است (همان، ص۱۸) و دستور دادهاند كه با مخالفان برای اثبات امامت و بقای آن و زنده بودن مهدی علیه السلام به شب قدر استدلال كنید.(اصول كافی، ج۱، ص ۳۵۳) آری، بقای شب قدر دلیل محكمی است بر بقای امامت و بقای امامت اقتضا میكند حیات و زنده بودن مهدی علیه السلام را و حیات مهدی علیه السلام نشانه حیات مذهب پیشتاز و همیشه در صحنه تشیّع است. لذا اسلام اصیل و قرآن تا ابد زنده است.
از اینجا روشن شد كه شب قدر، یعنی شب ولایت و امامت و معنای روایاتی كه شب قدر را به فاطمه زهرا علیهاالسلام تفسیر نموده (فرات كوفی، ص۵۸۱) است، روشن شد كه حقیقت شب قدر امامت و ولایت است و حقیقت ولایت و امامت زهرای مرضیه علیهاالسلام است.
۴- بخشش گناهان
یكی دیگر از ویژگیهای شب قدر بخشش گناهان و عفو عاصیان و مجرمان است، لذا باید تلاش نمود تا این فیض عظمای الهی شامل حال انسان شود. وای به حال انسانی كه در شب قدر مورد غفران الهی قرار نگیرد؛ چنان كه پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «كسی كه شب قدر را درك كند، پس بخشیده نشود پس خدا او را (از رحمت خویش) دور میسازد.» (بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۰)
و در جای دیگر فرمود: «هر كس كه از فیض شب قدر محروم گردد، از تمام خیرات محروم شده است و محروم نمیماند از خیرات شب قدر، مگر كسی كه (با اعمال خویش) خود را محروم نموده باشد.» (كنز العمّال، ج۸، ص۵۳۴)
لذا باید تلاش مضاعف نمود تا غفران الهی در این شبِ بخششِ گناهان شامل حال انسان گردد.
پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله میفرمود: «كسی كه در شب قدر به پاخیزد (و آن شب را) از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص بیدار باشد) گناهان گذشتهاش بخشوده میشود.» (وسائل الشیعه، ج۱۰، ص ۳۵۸)
در بحارالانوار در ذیل این روایت اضافه شده: «هر كس در شب قدر، از روی ایمان و محاسبه (و اخلاص) نماز گزارد، خداوند گناهان گذشته او را میبخشد.» (بحار الانوار، ج۹۳، ص ۳۶۶)
لیلة القدر و فاطمه (س)
در تفسیر" فرات " از امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه " انا انزلناه فی لیلةالقدر" نقل کرده است که فرمود:
اللیلة فاطمة، و القدرالله ، فمن عرف فاطمة (ع) حق معرفتها فقد أدرک لیلة القدر، و إنما سمیت فاطمة لأن الخلق فطموا عن معرفتها.
مراد از" لیلة" فاطمه (ع) و مقصود از" قدر " خداوند است، پس هر که فاطمه (ع) را آن طور که سزاوار است و حق معرفت او است بشناسد، شب قدر را درک کرده است. و همانا آن حضرت " فاطمه" نامیده شده است؛ زیرا مردم از شناخت او بریده شده و عاجزند.
شاید راز تشبیه فاطمه(ع) به " لیلة القدر" پنهانی و در پرده بودن معرفت و شناخت آن حضرت نسبت به مردم است مثل پنهان بودن شب قدر، و به خاطرهمین آنرا در آیه با دو حرف استفهام آورده و فرموده است:" و ما ادریک ما لیلة القدر" تا بزرگی شأن و قدر آن را بفهماند یا عاجز بودن شناخت آن را برای غیرمعصومین ثابت کند، زیرا شب قدر را غیر از معصومین (ع) نمی شناسند، و یا مقصود این است که هر کس فاطمه (ع) را آنگونه که سزاوار است بشناسد و به حقیقت معرفت او پی ببرد پرده ازمقابل چشمان او کنار می رود و جلالت و عظمت آن حضرت و فرود آمدن فرشتگان را به محضر او در آن شب می بیند، بطوری که به شب قدر بودن آن یقین پیدا می کند، و در حقیقت درک شب قدر همین است.
رابطه شب قدر با امام عصر ارواحنا فداه
خداوند متعال در چهارمین آیه سوره مباركه قدر میفرماید:
تنزّل الملائكة و الرّوح فیها بإذن ربهّم من كلّ أمرٍ؛ فرشتگان و روح، در آن شب به دستور پروردگارشان با هر فرمانی (برای تقدیر هر كاری) فرود آیند.
فعل مضارع «تنّزل» دلالت بر تكرار و بقاء «لیلةالقدر» دارد، و در آیات سوم و چهارم سوره دخان نیز:
فیها یفرَق كلّ أمرٍ حكیم((دخان / ۴) ؛ در آن شب، هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود.
دلالت بر تجدد و دوام دارد. زیرا هیأت نحوی باب «تفعّل» دلالت بر پذیرش یا تكلف یا هر دو مینماید. ظاهر این فعلها، خبر از تفریق و تنزل امر در لیلةالقدرهای آینده میدهد.
این امر كه در زمان رسول خدا به آن حضرت نازل میشدهاست، و در هر شب قدر دیگر، باید بر كسی نازل و تبیین و تحكیم یا كشف شود كه به افق نبوت نزدیك و پیوسته باشد.
قبول اصل وصایت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و امامت، ناشی از این معنی و مبتنی بر همین اساس است.
كسی كه قرآن را به عنوان كلام خدا پذیرفت به این معنی است كه همه سورهها و آیات آن را پذیرفته است و یك مسلمان واقعی هم كسی است كه تسلیم همه آیات قرآن باشد، پس هر مسلمانی الزاماً باید سوره قدر، و از آن سوره، شب قدر، و استمرار آن را تا قیامت بپذیرد و لازمه پذیرفتن آن، آیه (تنزّل الملائكة...) كه هر فرد با ایمانی ناگزیر از قبول آن است. باید بپذیرد كه در شب قدر فرشتهها و روح از جانب پروردگار با هر امری فرود میآیند و این امر یك متولی و ولیّ میخواهد كه متولی و ولیّ آن امر باشد. این كه خداوند در آیات سوم و چهارم سوره دخان میفرماید:
در آن شب هر فرمانی، بر حسب حكمت صادر میشود. فرمانی از جانب ما، و ما همواره فرستنده آن بودهایم.
دلالت بر تكرار و تجدید و ارسال در آن شب دارد و به این معنا كه آن شب، فرشتگان و روح، در هر سال، دائماً نازل میشوند؛ پس باید به طور مدام شخصی به عنوان «ولیِّّ» این امر باشد كه به سوی او نازل و ارسال گردند كه او همان ولیّ جهان و جهانیان خواهد بود؛ و هم اوست كه اطاعتش بر همگان واجب است.
به همین سبب، هر كس ادعا كرد كه من ولیّ امر هستم، باید ثابت كند كه این امر توسط فرشتگان و رو ح بر او نازل شده و میشوند، و چون هیچ كس جز پیامبر و اوصیاء معصوم علیهم السلام نمیتوانند مدعی این امر باشند و اساساً هم نیستند، باید از اوصیاء و پیامبر همواره كسی باشد كه در شب قدر توسط روح و فرشتگان از جانب یزدان هر امری بر او نازل شود.
آیه مورد بحث، یكی از مستدلترین آیات قرآن كریم بر ضرورت وجود همیشگی یك ولی امر از جانب خداست كه امین بر حفظ و اجزاء و اداء امر الهی باشد، و آن همان امام معصوم است.
و هر كس نزول پیوسته فرشتگان و روح را در شب قدر بپذیرد كه اگر به قرآن ایمان دارد باید بپذیرد، ناگزیر باید ولی امر را هم بپذیرد وگرنه كافر به بعضی از آیات قرآن خواهد بود، كه در آن صورت چنین كسی بنابر بیان خود قرآن كریم كافر واقعی است.
چنان كه خداوند در آیات ۱۵۰ و ۱۵۱ سوره نساء میفرماید:
"إنّ الّذین یكفرون بالله و رسله و یریدون ان یفرّقوا بین الله و رسله و یقولون نؤمن ببعض و نكفر ببعض و یریدون أن یتّخذوا بین ذلك سبیلاً ٭ أولئك هم الكافرون حقّاً و أعتدنا للكافرین عذاباً مهینا؛ كسانی كه به خدا و پیامبران خدا كافر شدهاند و میخواهند بین خدا و رسولانش جدایی اندازند و میگویند به برخی ایمان میآوریم و به بعضی كافر میشویم و میخواهند در این میان (بینابین) اتخاذ كنند، اینان حقا كافرند و ما برای كفركیشان عذاب خواركنندهای مهیا كردهایم.
و میبینید كه خداوند، كسانی را كه پارهای از آیات خدا را بپذیرند و برخی را نپذیرند، كافر حقیقی میداند.
بنابراین مؤمن حقیقی كسی است كه هم استمرار لیلةالقدر را تا قیامت پذیرا باشد و هم وجود حجت زمان و ولیّ امر، و امام معصومی كه امر الهی را دریافت میكند و امین بر آن در جهت پاسداری، به كار بستن و اداء باشد، قبول كند؛ یعنی همان بزرگواری كه در زمان وجود مقدس بقیةالله الاعظم حضرت مهدی(عج) میباشد و به همین سبب پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله بنابر آنچه شیعه و سنی از آن حضرت نقل كردهاند، فرمودند:
"من أنكر المهدی فقد كفر؛ كسی كه وجود مهدی را انكار كند، رهسپار دیار كفر شده است." (بحار الأنوار، ج ۵۱، ص ۵۱)
و در كتب شیعه، از این قبیل احادیث فراوان است، و از آن جمله، از امام صادق علیه السلام و آن حضرت از پدر ارجمندشان و از آن طریق از جدّ عالیقدرشان و از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمودهاند:
"القائم من ولدی اسمه إسمی و كنیته كنیتی و شمائله شمائلی و سنّته سنتی یقیم النّاس علی ملتّی و شریعتی و یدعوهم إلی كتاب الله عزّوجلّ، من أطاعة أطاعنی و من عصاه عصانی، و من أنكره فی غیبته فقد أنكرنی، و من كذبه فقد كذّبنی، و من صدّقه فقد صدّقنی، إلی الله اشكو المكذّبین لى فى أمره، و الجاهدین لقولی و المضلّین لأمتّی عن طریقته و سیعلم الذین ظلموا ایّ منقلبٍ ینقلبون. (بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳)
قائم از فرزندان من است اسم او اسم من «محمد» و كنیه او، كنیه من «ابوالقاسم» و سیمای او سیمای من و سنت او سنت من است، دین و آیین و ملت و شریعت مرا در بین مردم بر پا میدارد و آنان را به كتاب خدای عزوجل فرامیخواند. كسی كه او را طاعت كند، مرا پیروی كرده و كسی كه او را نافرمانی كند، مرا نافرمانی كرده است و كسی كه او را در دوران غیبتش انكار كند، تحقیقاً مرا انكار كرده و كسی كه او را تكذیب كند هر آینه مرا تكذیب كرده و كسی كه او را تصدیق كند، هر آینه مرا تصدیق كرده است. از آنها كه مرا درباره او تكذیب كرده و گفتار مرا در شأن او انكار میكنند و امت مرا از راه او گمراه میسازند، به خدا شكایت میبرم. به زودی آنها كه ستم كردند و میدانند كه بازگشتشان به كجا است و سرنوشتشان چگونه است (و چگونه در دگرگونیها، مجازات ستمگریهای خود را در دنیا و آخرت خواهند دید."
در این حدیث شریف انكار و تكذیب امام عصر، اروحنا فداه، انكار و تكذیب پیامبر به حساب آمده است، و در نتیجه همه پیامبران را انكار كرده، كه همان رهسپاری به وادی كفر خواهد بود.
علی بن ابراهیم قمی در تفسیری درباره نزول فرشتگان و روح، در شب قدر میگوید:
فرشتگان و روح القدس، در شب قدر، بر امام زمان(عج) نازل میشوند و آنچه را از مقدرات سالانه بشر، نوشتهاند، به او تقدیم میدارند.
و همین محدث مورد وثوق از حضرت امام باقر علیه السلام نقل كرده، كه وقتی از حضرتش پرسیدند: آیا شما میدانید كه لیلة القدر كدام شب است؟ حضرت فرمودند:
چگونه ندانیم، و حال آنكه در شب قدر فرشتگان بر گِرد ما طواف میكنند. (بحارالانوار، ج ۹۷، ص ۱۴)
حضرت امام سجاد علیه السلام، در این باره، میفرمایند:
همانا سال به سال در شب قدر تفسیر و بیان كارها، بر ولی امر (امام زمان) فرود میآید.
و نیز آن حضرت فرمودهاند:
ای گروه شیعه، با سوره «انا انزلناه فی لیلة القدر» با مخالفین امامت ائمه معصومین علیهم السلام مخاصمه و مباحثه (و اتمام حجت) كنید تا كامیاب و پیروز شوید، به خدا كه آن سوره، پس از پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله حجت خدای تبارك و تعالی است بر مردم، و آن سوره آقای دین شماست و نهایت دانش و آگاهی ماست. ای گروه شیعه، با «حم و الكتاب المبین؛ انا انزلناه فی لیلة مباركة انا كنا منذرین» مخاصمه و مناظره كنید، زیرا این آیات مخصوص والیان امر امامت بعد از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله است.
همچنین از رسول اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است، كه به اصحابشان فرمودهاند:
به شب قدر ایمان بیاورید، زیرا آن شب برای علی بن ابیطالب علیه السلام و یازده نفر از فرزندان او پس از من خواهد بود.
از آنچه كه نگارش یافت، استفاده میشود كه شب قدر تا قیامت باقی است و در هر شب قدر هم ولی امر و صاحب امری هست كه آن امر را دریافت دارد، كه در زمان ما صاحب آن امر صاحب بزرگوار ما حضرت حجة بن الحسن المهدی، ارواحنا فداه است و برای آن كه بهتر بدانیم كه لیلةالقدر بیانگر مقام شامخ ولایت اهل بیت علیهم السلام و امامت آنان تا روز رستاخیز میباشد؛ حدیثی را هم كه در بخش فضیلتهای حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ملاحظه میكنیم كه در آن به طور كنایه از آن بانوی عظیم القدر تعبیر به لیلةالقدر شده است و آن در تفسیر فرات بن ابراهیم از حضرت صادق علیه السلام نقل شده كه فرمودهاند:
«ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»، «شب قدر» فاطمه و «قدر» خداست، پس كسی كه فاطمه(علیهاالسلام) را آنگونه كه باید، بشناسد، شب قدر را درك كرده است.
و این اشاره به مقام ولایت آن بانوی معصوم نیز دارد. و از طرفی، همانگونه كه در شب قدر امر حق بر امام به حق فرود میآید، نزولگاه نور پاك امامان معصوم نیز وجود مقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام است؛ كه حقیقتاً هر كس آن بانو را شناخت و به عظمت مقام فرزندان معصومش و همسر مظلوم و معصومش پی برد، شب قدر را درك كرده است.
اعمال شبهای قدر
شب قدر، شبی است که در تمام سال هیچ شبی به فضیلت آن نمی رسد و عمل در آن بهتراز عمل در هزار ماه است. در این شب برنامه های یک سال هر کس مقدر می گردد. در شب قدر ملائکه و روح که اعظم ملائکه است به اذن پروردگار، خدمت امام زمان علیه السلام مشرف می شوند و مقدرات هر کس را به امام عرضه می دارند.
اعمال شبهای قدر بر دو نوع است:
اعمالی که در هر سه شب انجام می شود و به اعمال مشترک معروف است و اعمالی که مخصوص هر یک از شبهای مبارک نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم است.
اعمال مشترک شبهای قدر
۱- غسل کردن که بهتر است مقارن غروب آفتاب غسل کرده و نماز عشا با غسل خوانده شود.
۲- خواندن ۲ رکعت نماز که در هر رکعت بعد از حمد، هفت مرتبه سوره توحید را خوانده و بعد از نماز هفتاد مرتبه گفته شود: اَستَغفُرِاللهَ وَ اَتوبُ اِلَیهِ.
۳- قرآن به سر گرفتن و خدا را به چهارده معصوم سوگند دادن .
۴- زیارت امام حسین علیه السلام .
۵- احیا داشتن (بیدار ماندن و عبادت کردن) در این شبها. در روایات بسیاری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) و معصومین(علیهم السلام) نقل شده است هر کس شب قدر را احیا کند، گناهان او آمرزیده شود.
۶- فضیلت و پاداش بسیار دارد که صد رکعت نماز خوانده شود و بهتر است که در هر رکعت بعد از سورهی مبارک حمد، ده مرتبه سورهی توحید خوانده شود.
۷- دعایی از امام زین العابدین علیه السلام که در مفاتیح الجنان آمده است . اللهم انی امسیت لک عبداً...
۸- قرائت دعای جوشن کبیر.
۹- طلب آمرزش از خدای متعال و درخواست از خدا جهت نیازهای دنیا و آخرت .
۱۰- ذکر گفتن و صلوات بر محمد وآل محمد علیهم السلام.
در این شبهای مبارک، اعمال زیر نیز سفارش شده است:
۱) خواندن ۲ رکعت نماز برای سلامتی امام زمان(عج) و تعجیل در ظهور آن حضرت
۲) خواندن ۲ رکعت نماز برای شادی روح همهی درگذشتگان و اسیران خاک و ۲۵ بار گفتن ذکر "اللهم اغفرلی لجمیع المومنین و المومنات و المسلمین و المسلمات"
۳) خواندن ۲ رکعت نماز تقدیم به اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خواندن دعای توسل
۴) خواندن ۲ رکعت نماز حضرت زهرا(سلام الله علیها): در رکعت اول بعد از حمد صد مرتبه سوره قدر و در رکعت دوم بعد از حمد صد مرتبه سوره توحید
۵) خواندن سورههای مبارک دخان و قدر
اعمال مخصوص شب نوزدهم
۱- صد بار ذکر " استغفرالله ربی واتوب الیه ".
۲- صد بار ذکر " اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
۳- دعای اللهم اجعل فیما تقضی و تقدر من الامر المحتوم ...
اعمال مخصوص شب بیست و یکم
۱- دعای اللهم صل علی محمد وال محمد و اقسم لی حلما یسد عنی باب الجهل ... .
۲- لعن بر قاتل امیرالمومنین. صد بار ذکر "اللهم العن قتلة امیرالمومنین"
۳- زیارت امام علی علیه السلام .
اعمال مخصوص شب بیست و سوم
۱- تلاوت سوره های عنکبوت و روم که امام صادق علیه السلام فرمود: تلاوت کننده این دو سوره در این شب از اهل بهشت است.
۲- قرائت سورههای مبارک عنکبوت، روم و دخان .
۳- قرائت هزار مرتبه سوره قدر .
۴- خواندن و تکرار دعای سلامتی امام زمان(عج) اللهم کن لولیک حجة ابن الحسن ... .
۷- خواندن دعای "یا باطنا فی ظهوره و یا ظاهراً فی بطونه ... .
بهترین دعاها در شب قدر
دعاهايى كه از ائمه رسيده است، بهترين دعاهاست. اولاً خواستههايى در اين دعاها گنجانده شده است كه به ذهن امثال ماها اصلاً خطور نمىكند و انسان از زبان ائمه (عليهمالسّلام) آنها را از خدا طلب مىكند. در دعاى ابوحمزه و دعاى افتتاح و دعاى عرفه بهترين مطالبات و خواستهها براى انسان مطرح مىشود؛ كه اگر انسان اينها را از خدا بخواهد و بگيرد، مىتواند براى او سرمايه باشد. ثانياً در اين دعاها مايههاى خشوع و تضرع وجود دارد. مطلب، با زبان و لحن و بيانى ادا شده است كه دل را خاشع و نرم مىكند. با عبارات فصيح و بليغ، عشق و شيفتگى و شوق در اين دعاها موج مىزند. انسان بايد اين دعاها را قدر بداند و از آنها استفاده كند.
بیانات رهبر انقلاب در خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۸۴/۰۷/۲۹
شب قدر و دعاهای حضرت علی(ع) در نهج البلاغه/ نوشتاری از آیت الله جوادی آملی
شب قدر که شب نزول قرآن است، هر سال از طرف خدا تکریم می شود. گرامیداشت شب قدر به این است که همان خاطرة نزول قرآن تکرار شود.
تقریباً هزار و چهارصد و بیست و شش سال از نزول قرآن کریم می گذرد. هر سال به فرمان خدائی که متکلّم این کلام است، سالگردی گرانقدر تشکیل می شود. لذا با همان جلال و شکوه فرشتگانی که بار اوّل قرآن را آورده بودند، در خدمت روح از آسمان غیب تنزّل می کنند و بر ولی عصر نازل می شوند.
هنگام نزول قرآن، احیای خاطرة هر سالة او هم گوشزد شد. هم با ماضی و هم با مضارع یاد شد. فرمود: إنّا أنزَلناهُ فِی لَیلَهِ القَدر، یعنی این کتاب را ما در شب قدر نازل کرده ایم، و هم در تجلیل شب قدر اینچنین فرمود: وَ مَا اَدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر. لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر. تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیها بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ اَمرْ. سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطلَعِ الفَجْر. یعنی این قرآن که در شب قدر نازل شد، با جلال و شکوه فرود آمد و به دستور خدا هر ساله آن جلال و شکوه تکرار می شود. اینچنین نیست که إنّا أنزَلناهُ فِی لِیلَهِ القَدر و پایان پذیرفته باشد! بلکه اینطور است: تَنَزَّلُ المَلائِکَهُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلّ اَمرْ. هر ساله ملائکه در خدمت روح همة حقائق قرآن را أعم از تفسیر و تکوین پائین می آورند.
مرحوم کُلینی بابی در جامع کافی عقد کرد که بعضی از امامان ما (علیهم السَّلام) فرمودند: شما برای اثبات ادامة ولایت به سورة قدر استدلال کنید. تقریر استدلال هم به این بیان است ؛ فرمود: به مخالفین بگوئید آیا نبی اکرم رحلت کرد، شب قدر هم از بین رفت، یا شب قدر هست ؟ آنها ناچار می گویند: شب قدر هست. یعنی هر سال ماه مبارکی دارد، و در هر ماه مبارکی شب قدر هست. فرمود: از آنها بپرسید: این که خدا فرمود: در شب قدر فرشته ها امور را نازل می کنند، بر کی نازل می شوند ؟ اگر مقدّرات و حقائق را نازل کرده اند که به همراه ببرند و به کسی ندهد، پس چرا آوردند ؟ اگر بنا شد مقدّرات و معارف را بر کسی عرضه کنند، آن کس کیست ؟ آن کس که همة فرشتگان به اتّفاق روح، همة امور را نازل می کنند و بر او گزارش می دهند، کیست ؟ او ولی امر است. او امام آن زمان است.
در هر زمان ای ولی معصوم هست که مهبَط وحی است. منتها وحی تشریعی به پایان رسید، آن وحی های تصدیقی و تکوینی و تبیینی و تفسیری و تشریعی همچنان مستدام است. لذا در بَدئ پیدایش نزول قرآن، ذات أقدس إله دستور داد که هر ساله خاطرة گرانبار نزول قرآن را گرامی بدارند و امشب احتمالاً یکی از شب هائی است که لیلة قدر است. لذا فرشتگان در خدمت روح همة امور را با سلامت به وجود مبارک ولی عصر عرضه می کنند. بعد به اذن ولی عصر به مجالس مؤمنین سری می زنند و به آنها سلام می کنند. و فیض ای که به ولی عصر رسید، به دستور آن حضرت به افراد مستعد می رسانند. کسانی که ارتباط شان با ولی عصر برقرار است، نشانه های شب قدر را هم درک می کنند.
از ائمه (علیهم السَّلام) سئوال کردند که علامت شب قدر چیست ؟ فرمود: آن نسیم ملایم که به شما بوزد، معلوم می شود شب قدر را درک کرده اید. اگر زمستان باشد، احساس سرما نمی کنید و اگر تابستان گرم باشد، احساس گرما نمی کنید. اگر یک همچنین حالی در شما پیدا شد، این نسیم قدر است. علامت دیگر اینکه: اگر بُوی خوبی به مشام شما رسید، این نشانة قدر است.
گاهی یعقوب ای می خواهد که بوی یوسف را از فاصلة هشتاد فرسخ استشمام کند، بگوید: إنّی لَأجِدُ رِیحِ یُوسُفَ لُولا أنْ تُفَنِّدُونْ (یوسف / آیة ۹۴). آن کس که پیرهن یوسف را در دست دارد، بوی یوسف را استشمام نمی کند! ولی یعقوب از فاصلة هشتاد فرسخی بُوی یوسف استشمام می کند. فَلَمّا فَصَلَتِ العِیرْ (یوسف / آیة ۹۴)، همین که قافله از مرز مصر حرکت کرد، یعقوب فرمود: من بُوی یوسف می شنوم! استشمام نمی کنی. ولایت بُوئی دارد، نبوّت بُوئی دارد، یوسف هر عصر بُوئی دارد، شب قدر بُوئی دارد. اگر کسی شامّة جان اش باز شد، این بُو را می شنود. و اگر آن لامسة جان اش باز باشد، این نسیم خنک را حسّ می کند. جریان چشم و گوش در قرآن آمده، جریان شامّة معنوی هم در قرآن آمده. خدا بعضی را بصیر و بعضی را کُور می داند. می گوید: برخی کُور اند، امّا نه چشم سرشان، بلکه چشم دلشان کُور است. إنَّهَا لا تَعمَی الأبصارْ وَ لکِنْ تَعمَی القُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور (حج / آیة ۴۶). معلوم می شود بعضی ها قلب شان بیناست، بعضی دلشان کُور است. آن دلی که چشم دارد، شامّه هم دارد، ذائقه هم دارد، لامسه هم دارد.
مناجات حضرت امیرالمومنین در مسجد کوفه/ حاج منصور ارضی
ایّام ماه مبارک رمضان، ایّام روزه است. در کتاب صوم، روزة واجب و مستحب و حرام و مکروه را مطرح می کند. یکی از روزه هائی که گفته اند حرام است، روزة وصال است. یعنی انسان طرزی نیّت کند که بگوید: من از این سحر تا آن سحر، یک روز و شب را نیّت می کنم که روزه بگیرم و همچنین فردا را که شب چیزی نخورد و این نخوردن را به حساب روز و روزه بیاورد و نیّت کند. یک وقت کسی در شب ماه مبارک اشتها به غذا ندارد، آن خارج از بحث است. یا در غیر ماه مبارک شب چیزی نمی خورد، آن خارج از بحث است. ولی یک وقت نیّت می کند که من شب و روز را روزه بگیرم که شب هم مثل روز جزء مَنوّی او باشد. دو روز را با یک شب نیّت کند، این را می گویند: (صُوم وصال). یک شب و روز، دو روز و یک شب ؛ دو تفسیر برای صوم وصال آمده است؛
این معنا برای غیر پیغمبر حرام است. رسول اکرم فرمود: صوم وصال ممنوع است. اصحاب عرض کردند: پس شما چرا اینچنین می کنید ؟ فرمود: شما مثل من نیستید. آنچه که مرحوم صدوق در مَنْ لا یَحضُر نقل کرد، با آنچه را که در جوامع روائی اهل سنّت است، مختصر فرق می کند. ولی یک حدیثی است معروف و فریقین نقل کرده اند که وجود مبارک نبی اکرم فرمود: شما مثل من نیستید. إنّی اَبِیتُ عِندَ رَبّی یُطْعِمُنِی وَ یَسقِینْ (عوالی اللآلی / جلد ۲ / صفحة ۲۳۳). من مهمان خدایم، در نزد خدا بیتوته می کنم، از غذای خدا و آشامیدنی های الهی بهره می برم و مقاومت می کنم. من اگر ظاهراً صائم ام، باطناً در کنار سفرة خدا نشسته ام. احساس گرسنگی و تشنگی نمی کنم. این مقام برای نبی اکرم هست.
به ما گفتند: شما در ماه مبارک مهمان خدائید. اگر صوم وصال ممنوع است، این صوم عادی که جائز و واجب است. برخی در روز که صائم اند، مهمان خدایند. نه تنها جان شان از معارف طرفی می بندد، بلکه جسم شان هم احساس رنج نمی کند. این حال را انسان در این فرصت ها مسئلت کند. نشانه های شب قدر را با لامسة دل، با شامّه جان می توان درک کرد. این هم مطلب دیگر.
و چون مهم ترین کار برای شب قدر دعاست و این ایّام و لیالی متعلّق به علیّ بن أبیطالب، امیر المؤمنین (علیه آلاف التحیّه والثناء) است، چه بهتر که دعا را از زبان این داعی بشنویم.
اوّلاً ادب دعا را امیرالمؤمنین (علیه السَّلام) به ما آموخت. فرمود: اَلدّاعِی بِلا عَمَلْ کَالرّامِی بِلا وَتَرْ (مستدرک الوسائل / جلد ۵ / صفحة ۲۱۷). فرمود: آنکه دعا می کند و عمل ندارد، مثل تیراندازی است که تیر دارد، ولی وَتر ندارد. (وَتر) آن کمان مُنهنی است که جلوی این تیر تند تیز را می گیرد و او را راهنمائی می کند. فرمود: اگر کسی تیرانداز است، یک کمان ای لازم دارد که این کمان منهنی این تیر تیز را تعدیل کند، راهنمائی کند. اگر کسی بی عمل دعا می کند، مثل تیر انداز بی کمان است. بهترین عمل صفای دل است. بهترین راه برای صفای دل این است که هم در مسئله توحید برای غیر خدا راه باز نکنیم، هم در مسائل اجتماعی کینة احدی را در دل راه ندهیم. مطمئن باشیم اگر کسی این دو رکن را فراهم کرد ؛ یعنی در کار خدا اَحدی را شریک قرار نداد، در مسائل اجتماعی کینة هیچ مسلمانی را در دل نداشت، این دو رکن را که فراهم کرد، این دعوت کننده، این داعی یک تیر انداز ماهری است که هم تیر تیز دارد و هم کمان مُنهنی. آنگاه خود حضرت که واجد شرائط دعاست، نیایش هائی دارد که در آن نیایش همّت های بلند را تعلیم می دهد و برای همة مسلمانها مسئلت می کند.
شما دعاهای حضرت را در نهج البلاغه که تحلیل می کنید، می بینید یا سعادت می خواهد، یا شهادت می خواهد، یا رفاقت با انبیاء می خواهد، یا کرامت می خواهد، یا عافیت می خواهد، یا سلامت می خواهد، یا فتوّت و رادمردی و مردانگی می خواهد و یا عزّت!
ببینید دعاهای حضرت از این عناصر محوری بیرون نمی رود. در آن عهد نامة معروف که برای مالک اشتر نوشت، در پایان عهد نامه دعا کرد ؛ فرمود: مالک! من برای خود و برای تو از خدا سعادت و شهادت طلب می کنم! از خدا می خواهم: أنْ یَختِمَ لِی وَ لَکَ السَّعادَهَ وَ الشَّهادَه إنّا للهِ وَ إنّا إلِیهِ الرّاجِعُونْ (نهج البلاغه / نامة ۵۳). من سعادت را، شهادت را برای خود و برای تو مسئلت می کنم.
در آن دعاهای عمومی می گوید: نَسأَلُ اللهُ مَنازِلَ الشُّهَداء وَ مَعایِشَهَ السُّعَداء وَ مُفارَقَهَ الأنبیاء (نهج البلاغه / خطبة ۲۳). ما برای همگان سعادت و منزلة شهدا و رفاقت با انبیاء را می خواهیم. به خدا عرض می کند: وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ. نوع این دعاها به صیغة جمع است.
می گوید: خدایا! بین ما و بین رسول ات، وَاجْمَعْ بِینَنَا وَ بِینَهُ فِی بَرْدِ العِیشْ وَ قَرارِ النِّعْمَه وَ مُنتَهَی الطُمَأنِینَهِ وَ تُحَفِ الکِرامَه (نهج البلاغه / خطبة ۷۲). خدایا! بین همة ما ونبی ات در آن قرارگاه عیش و زندگی جمع بکن، و در آن آرامش و خنکی سعادت و زندگی جمع بکن! در کمال طمأنینه ما را با او سهیم بکن! آن کرامت ها را که تحفة پیغمبر می کنی، ما را بهره مند بکن! مُنتَهَی الطُمَأنِینِه وَ تُحَفِ الکِرامَه.
در میدان جنگ دو دعای آموزنده دارد ؛ هنگامی که جنگ شروع می شد، عرض می کرد: خدایا! اَللّهُمَّ إنّا نَشکُو إلِیکَ غِیبَهَ وَلِیّنَا وَ کَثرَهِ عَدُوِّنَا وَ تَشتُتَ اَهوائَنَا. رَبَّنَا افْتَحْ بِینَنَا وَ بِینَ قُومِنَا بِالحَقّ (نهج البلاغه / نامة ۱۵). عرض می کرد: خدایا! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم. چون پیغمبر، آن رکن طمأنینه را ما از دست داده ایم.
در هفدة ماه مبارک در جریان بَدر که اوّلین جنگ نابرابری بود که مسلمانها می دیدند، امیر المؤمنین فرمود: همه آن شب متوحّش بودند و متزلزل. تنها کسی که هیچ حادثه ای برای او نبود، رسول اکرم بود. فرمود: در شب جنگ بَدر تا صبح کنار درخت پیغمبر مشغول مناجات بود، گویا اصلاً فردا جنگی نیست، و امشب شب حمله نیست! آن یک حساب دیگری بود. لذا امیرالمؤمنین عرض می کند: خدایا! ما از نبود پیغمبر به تو شکایت می کنیم و از اختلاف درونی به تو پناه می بریم و شکایت می کنیم.
آنگاه دعائی که بعض از انبیاء داشتند که در قرآن آمده است، همان دعا را امیر المؤمنین دارد که: رَبَّنَا افْتِحْ بِِینَنَا وَ بِینَ قُومِنا بِالحَقّ. این در آغاز جنگ. در ناعرة جنگ عرض می کند: خدایا! ما گرچه شهادت طلب کردیم، امّا فتوّت و مردانگی هم می خواهیم. اَللّهُمَّ إنْ اَظهَرتَنَا عَلَیهِمْ وَ جَنِّبنَا البَغی وَ سَدِّدْنا بِالحَقّ. وَ إنْ اَظهَرْتَهُمْ عَلَینَا فَارزُقنَا الشَّهادَه وَاعْصِمنَا مِنَ الفِتنَه (نهج البلاغه / خطبة ۱۷۱). اگر ما را بر آنها غالب کردی، ما فاتح شدیم، توفیقی بده که تعدّی و تجاوز به زیر دست را روا ندانیم. به اسیران رحم بکنیم.
همین علی که بعد از ضربت خوردن شب نوزدهم دستور داد به قاتل من مدارا کنید ؛ در میدان جنگ مردانگی از خدا خواست و می خواست. عرض می کرد: خدایا! آن توفیق را بده که اگر ما فاتح و پیروز شدیم، بر دشمن ستم نکنیم. و اگر مصلحت بود که آنها ما را شکست بدهند، مرگ ما را مرگ شهید قرار بده. ما را از فتنه و بَد آموزی مصون بدار. این دعای علی در صحنة جنگ است. امّا دعای وجود مبارک امیرالمؤمنین از نظر توحید ؛ وقتی شب بر می خواست، خالصاً خدا را دعا می کرد، عرض می کرد: خدایا! تو که می دانی، هذا مَقامُ...
این دعاها را که عرض می کنم، شرح خواسته های شماست ؛ ما یک قرآن به دست داریم و یک قرآن به سر که هر دو جزء برنامه های لیالی قدر است، و روایات این دو برنامه هم جدای از هم است. و در هر دو برنامه مسئله نیایش و خواسته است. چه بخواهیم، آنچه که الآن عرض می شود برای آن است که هم در مراسم قرآن به دست، هم در مراسم قرآن به سر این چیزی را که امیر به ما آموخت، اینها را بخواهیم.
پاسخ به سوالاتی پیرامون شب قدر/ برگرفته از تفسیر نمونه، جلد ۲۷
۱. چرا این شب، شب قدر نامیده شده است؟
در پاسخ به این پرسش، نظرهای مختلفی ابراز شده است. از جمله اینکه:
الف) همه مقدرات بندگان در تمام سال، در این شب تعیین می شود. آیه سوم و چهارم سوره دخان و نیز روایات متعددی، بیانگر این نظر است.
ب) دارای قدر و شرافت بزرگی است.
ج) قرآن با تمام قدر و منزلتش، بر رسول والاقدر و به وسیله فرشته صاحب قدر نازل گردید.
د) شبی است که مقدر شده است قرآن در آن نازل شود.
ه) کسی که در آن شب، احیا بدارد، صاحب قدر و مقام و منزلت می شود.
و) در این شب، آن قدر فرشتگان نازل می شوند که عرصه زمین بر آنها تنگ می شود؛ چون تقدیر به معنای تنگ گرفتن نیز آمده است.
جمع میان این تفسیرها، در مفهوم گسترده شب قدر، کاملاً ممکن است، هرچند تفسیر اول، از همه مناسب تر و معروف تر است.
۲. شب قدر کدام شب است؟
در اینکه شب قدر در ماه رمضان است، تردیدی وجود ندارد، ولی در اینکه کدام شب از شب های ماه رمضان است، تفسیرهای زیادی شده است، از جمله، شب اول، شب هفدهم، شب نوزدهم، شب بیست ویکم، شب بیست وسوم، شب بیست و هفتم و شب بیست و نهم، ولی مشهور و معروف در روایات این است ]که[ در دهه آخر ماه رمضان و شب بیست و یکم یا بیست و سوم است.
۳. چرا شب قدر مخفی است؟
بسیاری معتقدند مخفی بودن شب قدر در میان شب های سال یا در میان شب های ماه مبارک رمضان، برای این است که مردم به همه این شب ها اهمیت دهند، همان گونه که خداوند رضای خود را در میان انواع طاعات پنهان کرده تا مردم به همه طاعات روی آورند و غضبش را در میان معاصی پنهان کرده تا از همه بپرهیزند، دوستانش را در میان مردم مخفی کرده تا همه را احترام کنند، اجابت را در میان دعاها پنهان کرده تا به همه دعاها رو آورند، اسم اعظم را در میان اسمایش مخفی ساخته تا همه را بزرگ دارند و وقت مرگ را مخفی ساخته تا در همه حال آماده باشند.
۴. آیا شب قدر در امت های پیشین نیز بوده است؟
روایت های متعددی این است که این از مواهب الهی بر این امت است، چنان که در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که فرمود: «خداوند به امت من، شب قدر را بخشیده و احدی از امت های پیشین، از این موهبت برخوردار نبودند.» به علاوه، روایات بسیاری نشان می دهد که شب قدر، مخصوص زمان نزول قرآن و عصر پیامبر اسلام نبوده، بلکه همه سال تا پایان جهان تکرار می شود.
۵. چگونه شب قدر برتر از هزار ماه است؟
نزول قرآن در این شب و نزول برکات و رحمت الهی در آن، سبب می شود که از هزار ماه، برتر و بالاتر باشد. بهتر بودن این شب از هزار ماه، به سبب ارزش عبادت و احیای آن شب است.
۶. چرا قرآن در شب قدر نازل شد؟
قرآن چون یک کتاب سرنوشت ساز است و خط سعادت و خوشبختی و هدایت انسان ها در آن مشخص شده است، باید در شب قدر، شب تعیین سرنوشت ها، نازل گردد. در این شب، سرنوشت انسان برای یک سال، بر طبق لیاقت ها و شایستگی ها تعیین می گردد.
۷. آیا شب قدر در مناطق مختلف، یکی است؟
آغاز ماه های قمری، در همه بلاد یکسان نیست و ممکن است در منطقه ای، امروز، اول ماه باشد و در منطقه دیگری دوم ماه. بنابراین، شب قدر نمی تواند یک شب معین در سال بوده باشد؛ چرا که فی المثل شب بیست وسوم، در مکه ممکن است شب بیست ودوم در ایران و عراق باشد و به این ترتیب قاعدتاً هرکدام باید برای خود، شب قدری داشته باشند. آیا این با آنچه از آیات و روایات استفاده می شود که شب قدر، یک شب معین است، سازگار است؟ پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن می شود و آن اینکه:
شب، همان سایه نیمکره زمین است که بر نیمکره دیگر می افتد و می دانیم این سایه، همراه گردش زمین، در حرکت است و یک دوره کامل آن، در بیست وچهار ساعت انجام می شود. بنابراین، ممکن است شب قدر، یک دوره کامل شب به دور زمین باشد؛ یعنی مدت بیست وچهار ساعت تاریکی که تمام نقاط زمین را زیر پوشش خود قرار داده، شب قدر است که آغاز آن، از یک نقطه شروع می شود و در نقطه دیگر، پایان می گیرد.
۸. هم از نظر تاریخی و هم از نظر ارتباط محتوای قرآن با حوادث زندگی پیامبر، مسلم است که این کتاب آسمانی به طور تدریجی و در طی بیست وسه سال نازل شده است. این مسئله چگونه با آیاتی از قرآن که می گویند قرآن در ماه رمضان و شب قدر نازل شده است، سازگاری دارد؟
با توجه به آیات قرآن و روایاتی که در این مورد وجود دارد، مفسران قائلند که قرآن کریم دارای دو گونه نزول بوده است: نزول دفعی که از آن تعبیر به «انزال» می کنند. نزول دفعی و یک باره قرآن، در یک شب بوده که تمام آن، بر قلب پاک پیامبر نازل شده است.
نزول تدریجی که از آن به «تنزیل» تعبیر شده است. این نوع نزول در طی بیست وسه سال دوران نبوت پیامبر انجام گرفته است.
۹. رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر و منافات آن با اختیار انسان؟
رقم خوردن سرنوشت انسان در شب قدر منافاتی با اختیار انسان ندارد و تقدیر الهی تابع آمادگی و استعداد انسان است.
برخی میگویند اگر سرنوشت انسان در شب قدر به طور حتمی مشخص شود، معلوم میشود انسان مجبور است، که پاسخ میدهیم انسان با ایجاد آمادگی و استعداد در خود سبب تقدیرات الهی میشود.