در هشت سال گذشته، تهران و ریاض از هم دور شدند؛ دور دور؛ آنقدر که طی مسافت میان دو کشور هم طولانی شد .
به گزارش حدیدنیوز، یکی از مهمترین اختلافات ژئوپلیتیک میان اکنون و آن زمان، سرنگونی استبداد در عراق است. در دهه ۱۹۹۰ صدام همچنان بر عراق عرب حکومت میکرد و طریقتی انساندوستانه و مدنی را در پیش نگرفته بود، بلکه آن را کنترل میکرد.
در هشت سال گذشته، تهران و ریاض از هم دور شدند؛ دور دور؛ آنقدر که طی مسافت میان دو کشور هم طولانی شد و دستنیافتنی. البته از جانب سعودیها که درخواستی برای سفر به تهران وجود نداشت، هرچه بود از جانب تهران بود و دولت محمود احمدینژاد.
روزنامه بهار نوشت: فرش قرمز سعودیها پیش پای منتخب مردم ایران پهن میشود؛ بهزودی و در جریان سفر «حسن روحانی» به ریاض، سفری که به ادعای روزنامه العرب، وزیر کشور عربستان و یکی از نزدیکان به روحانی در تدارک انجام آن هستند تا مسیر رفتوآمد مقامات جمهوریاسلامی ایران، از تهران به ریاض را دوباره بازگشایی کنند؛ مسیری که در اواخر دوران دولت محمود احمدینژاد مسدود شده بود؛ البته نه برای شرکت در اجلاسهای بینالمللی و منطقهای که ریاض میزبان آن بود. سفر به ریاض در راستای دیدارهای دوجانبه و به منظور بررسی روابط دوکشور این اواخر دیگر برای مقامات جمهوریاسلامی ایران دیگر نه سهل بود و نه ممکن.
در هشت سال گذشته، تهران و ریاض از هم دور شدند؛ دور دور؛ آنقدر که طی مسافت میان دو کشور هم طولانی شد و دستنیافتنی. البته از جانب سعودیها که درخواستی برای سفر به تهران وجود نداشت، هرچه بود از جانب تهران بود و دولت محمود احمدینژاد.
با این حال انجام این سفر هم همچون دیگر سفرها نیازمند فراهمشدن مقدماتی بود که در هشت سال گذشته کمتر فراهم شد. مهمترین لازمه انجام سفر مقامات عالیرتبه جمهوریاسلامی ایران به ریاض، آمادگی میزبان بود. هرچه مهمان مشتاق به این سفر بود، میزبان بیمیل. عامل این بیمیلی هم تنش در روابط دوجانبه بود؛ تنشی که از سال ۲۰۱۰ و همزمان با آغاز تحولات و ناآرامیها در خاورمیانه و شمال افریقا موسوم به «بهارعربی» به اوج خود رسید.
همزمان با وزیدن بادهای تغییر در خاورمیانه و شمال افریقا فصل سرد روابط ایران و عربستان نیز فرا رسیده است. نسیم تغییر در خاورمیانه و شمال افریقا اگرچه برای بعضی کشورهای عربی و مردمان آن پیامآور آزادی، دموکراسی و صلح بود، اما برای دو کشور ایران و عربستان یادآور زخمهای کهنه از یک رابطه پرفرازونشیب و یک رقابت آشکار برای بسط نفوذ در منطقه خاورمیانه و تشدیدکننده جنگ سرد پنهان گذشته بود.
همزمان با آغاز خیزشهای مردمی در خاورمیانه و شمال افریقا، ایران از یکسو به ریاض برای همراهی با حاکمان خودکامه برای سرکوب و کشتار مردم به منظور حفظ جایگاه حاکمیت آلسعود اعتراض میکرد و از سوی دیگر عربستان، تهران را به تلاش برای بسط نفوذ خود در کشورهای تازه متحولشده به منظور گسترش هلال شیعی متهم.
از این رو ریاض به فکر ایجاد یک ائتلاف تازه عربی ضدایرانی افتاد؛ جبههای که به متحدشدن کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس علیه جمهوریاسلامی ایران منجر شد.
تلاشهای بینالمللی غربیها برای بهانزواکشاندن تهران در روابط بینالمللی و منطقهای هم عاملی بر افزایش تنشهای ایران و عربستان بود. تداوم وضع موجود نیز اگرچه بعید بود از تهدیدهای لفظی به مخاصمه نظامی برسد، ولی به هیچ عنوان دور از ذهن نبود که رقابتهای دیپلماتیک غیرآشکار، جای خود را به رقابتهای آشکار اقتصادی و سیاسی در همه حیطههای خاورمیانه پیش ببرد. در این بین، شانس جمهوریاسلامی ایران به دلیل تفاوتهای مذهبی و فرهنگی با کشورهای حاشیه خلیجفارس و ضریب نفوذ کم، پایینتر به نظر میرسید.
بنابراین برای جمهوریاسلامی ایران چارهای جز این باقی نمیماند که درباره عربستان طرحی نو دراندازد و مسیر روابط دو کشور را به سمتی دیگر هدایت کند. این طرح نو درانداخته شد؛ البته نه از سوی دیپلماتها بلکه از سوی مردم ایران. مردم ایران در انتخابات ریاستجمهوری ۲۴خرداد رای به تغییر در مسیر حرکت دولت جمهوریاسلامی ایران در همه امور دادند. تغییر در مسیر گفتمان سیاست خارجی جمهوریاسلامی ایران نیز در راس درخواستهای مردم بود که با رای به شیخ دیپلمات نمود پیدا کرد.
عربستان سعودی زودتر از هر کشوری پیام درخواست تغییر مردم ایران را دریافت کرد. بر همین اساس ریاض پیشتاز تبریک به منتخب مردم ایران شد و پادشاه عربستان سعودی در همان ساعات اولیه پیام تبریک خود را برای حسن روحانی ارسال کرد؛ پیامی که در ظاهر برای تبریک بود و در باطن آمادگی برای بهبود مناسبات با جمهوریاسلامی ایران و تعامل با منتخب مردم ایران. شناختی که ریاض از حسن روحانی داشت در ارسال پیام غیرمنتظره به تهران بیتاثیر نبود. به گزارش تسنیم به نقل از موسسه بروکینگز، در کارنامه حسن روحانی تلاشهای موفق برای ارتقابخشیدن روابط میان دو کشور به چشم میخورد.
روحانی به عنوان یکی از مشاوران ارشد رییسجمهوری رفسنجانی، به صورت مستقیم در اواسط دهه ۱۹۹۰ با سعودیها مذاکره میکرد تا از این طریق روابط میان دو کشور را پس از جنگ ایران ـ عراق، که در آن ریاض به حمایت صدام حسین علیه ایران برخاست، اصلاح و تقویت شود. این تلاشها در زمان رییسجمهوری خاتمی، که در سال ۱۹۹۷ انتخاب شد، هم ادامه داشت که با سفر وزیر داخلی سعودی، شاهزاده نایف در آوریل ۲۰۰۱ به ایران، به امضای یک توافقنامه همکاری میان دو کشور منتج شد؛ این توافقنامه خبر از توسعه روابط دوجانبه میداد، نه اینکه به منزله تفاهم در باب سیاست خارجی باشد.
هرچند که انتخاب روحانی میتواند دلیلی برای خوشبینی باشد، اما باید به خاطر داشت که شرایط ژئوپلیتیک منطقه اواخر دهه ۱۹۹۰، اساسا متفاوت از امروز است. هم سعودیها و هم ایرانیها در آن زمان توافق داشتند که صدام حسین فردی شرور است. سقوط قیمت نفت در اواخر دهه ۱۹۹۰ این دو را به یکدیگر نزدیک کرده و تولیدکنندگان اپکی و غیراپکی را نیز با آنها همراه کرد تا تولید خود را کاهش داده و قیمت را بالا ببرند. ریاض و تهران اختلافاتی داشتند، اما از شماری منافع مشترک نیز برخوردار بودند، اما به دشواری میتوان امروزه از این منافع مشترک نشانی دید.
یکی از مهمترین اختلافات ژئوپلیتیک میان اکنون و آن زمان، سرنگونی استبداد در عراق است. در دهه ۱۹۹۰ صدام همچنان بر عراق عرب حکومت میکرد و طریقتی انساندوستانه و مدنی را در پیش نگرفته بود، بلکه آن را کنترل میکرد.
وی مخالفان محلی خود را سرکوب میکرد و سیاستهای داخلی را مستبدانه پیش میبرد و کار را برای مداخله خارجیها در مسائل داخلی بسیار دشوار کرد. آمریکا در سال ۲۰۰۳ عراق را اشغال کرده و خفقان سیاسی را از میان برداشت و برای ایران، ترکیه، عربستان سعودی و دیگر بازیگران منطقهای، اجازه بازی راحت را در عراق فراهم کرد. همین اتفاق هم در سوریه در حال رویداد است. عراق و سوریه که خود زمانی در بازی منطقهای بازیگر بودند، اکنون هر دو خود زمین بازی هستند.
به گزارش موسسه بروکینگز، بدون شک فرقهگرایی یکی از واقعیات زندگی در منازعات عراق و سوریه است، اما عربستان سعودی و ایران هریک بهطریقت خود خطوط فرقهگرایی را تشدید میکنند تا از این طریق حامیان خود را تقویت کرده و دشمنانشان را بیاعتبار کنند؛ طرقی که اوضاع سیاسی کل منطقه را دچار تشنج میکند. فرقهایسازیکردن منطقه در بلندمدت بهضرر منافع سعودیها و ایرانیها خواهد بود. برای سعودیها، چنین تحولاتی اقلیت شیعه این کشور را با حکومت آن بیگانه میکند، شیعیان عرب را به سمت ایران سوق میدهد و جهادیهای سنی را به سمت ریاض متوجه میکند. برای ایران چنین سیاستهایی به انزوای آن در جهان اسلام منجر میشود و نفوذ آن را میکاهد.
بر این اساس اگر روحانی بتواند تغییری در فضای روابط عربستان و ایران بهوجود آورد که ماهیت فرقهای رقابت دو کشور برای گسترش نفوذ را کاهش دهد، همه اطراف درگیر در بلندمدت سود خواهند برد. گام نخست برای انجام این مهم هم از سوی حسن روحانی با سفر به ریاض برداشته میشود؛ سفری که انجام آن جدی است. به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن یک منبع آگاه در ریاض اعلام کرد که عربستان در حال آمادهسازی سفر حسن روحانی، رییسجمهوری جدید ایران به عربستان است و مشورتها میان دوطرف بر سر این موضوع به جاهای خوبی رسیده است و پیشبینی میشود بهزودی گامی بلند در بهبود روابط میان ایران و عربستان برداشته شود. http://hadidnews.com/vdcdfz0x.yt0sj6a22y.html