رئیس سابق توضیح داد چگونه آمریکاییها با ترور خبرنگارانش سعی داشتهاند این شبکه را بازیچه اهداف خود کنند.
به گزارش حدیدنیوز، «وضاح خنفر» رئیس سابق شبکه خبری الجزیره در مصاحبه با «هشام یزا» سردبیر این شبکه، پس از توصیف موضعگیریهای دوگانه آمریکا و غرب در قبال دموکراسی در جهان عرب و همچنین برخوردهای دوگانه آنها با الجزیره، توضیح داد که چگونه آمریکاییها با بمباران دفاتر این شبکه و ترور خبرنگارانش سعی داشتهاند تا این شبکه را بازیچه اهداف خود کنند.
«وضاح خنفر» در طول ۸ سال ریاستش بر خبرگزاری الجزیره، به اعتقاد بسیاری یکی از موثرترین افراد جهان به شمار میرفت. وی در مصاحبهای جذاب با «هشام یزا» سردبیر الجزیره درباره آینده جهان عرب، دلیل رفتنش از خبرگزاری و برنامههای آیندهاش صحبت کرد.
در ابتدا از وی خواستیم تا درباره موضوع گفتوگویش یعنی «دفاع از انقلابهای عربی» بیشتر توضیح دهد.
* انقلابهای عربی موجب تحولات عمیق در ساختار جوامع کشورها شده است
وضاح خنفر میگوید: به نظر من موضوع مهم در حال حاضر جهان عرب این است که چگونه باید مباحث و مذاکرات انقلاب را به گونهای به کمک گروههای سیاسی، جنبشهای سنتی و حتی دولتهای پس از انقلاب بیاوریم. شبکههایی که توسط جوانان تشکیل شدند، تأثیرات عمیقی بر زندگی سیاسی و اجتماعی در طول انقلاب داشتند. به عنوان مثال، کشور یمن ساختاری به شدت قبیلهای دارد. با این حال، در جریان انقلاب و واقعیتهای آن، جامعه یمن بسیار یکدست شد و رؤسای قبایل و اهالی آنها در کنار جوانان و سایر گروههای اجتماعی در میدان «التغییر» حضور یافتند. حتی میدیدیم که مردم پشت سر زنان شعار میدهند؛ اتفاقی که در جامعهای مثل یمن بسیار نادر است.
* همبستگی مسلمانها و مسیحیان مصر در نتیجه انقلاب
وی افزود: پس از انفجار در اسکندریه و ۲۵ روز قبل از انقلاب مصر، میدان «التحریر» شاهد بروز درگیری بین مسلمانان و قبطیان بود. این در حالی است که در همین میدان روز جمعه مسلمانان نماز میخواندند و مسیحیان از آنها محافظت میکردند و روز یکشنبه هم مسلمانان بودند که همین کار را برای مسحیان انجام میدادند.
* انقلابهای عربی باید به همه لایههای جامعه اعم از سیاسی و اجتماعی تعمیم یابد
بنابراین واقعیتهای انقلابی در جهان عرب فرهنگ عظیم تحمل عقاید مختلف را به وجود آورده و تعریف جدیدی از مرزهای دروناجتماعی را ارائه داده که شامل همه افراد جامعه میشود. آنچه ما به دنبالش هستیم این است که این فرهنگ را به لایه دیگر جامعه یعنی گروهها و احزاب سیاسی وابسته به حکومت تعمیم دهیم. این گروهها باید بیان ایدئولوژیک، ساختارها و سلسله مراتب خود را تغییر دهند و آنقدر انعطافپذیر شوند که بتوانند دیگر گروههای جامعه را نیز در بر گیرند.
* احزاب سیاسی مختلف در جامعه باید به اصول و ارزشهای اساسی پایبند باشند و در فرعیات با هم رقابت کنند
وی میافزاید: در طول چند دهه گذشته، نتوانستهایم با یکدیگر گفتوگوی سالم داشته باشیم. همانگونه که اسلامگراها ابزارها، مؤسسات و طرز بیان خاص خود را دارند، سکولارها و ملیگراهای عرب نیز همین وضعیت را دارند. ما هرگز نتوانستهایم بنشینیم و با هم درباره ارزشهایمان به اتفاقنظر برسیم. البته در عمل به احکام، تفاوت وجود دارد؛ اما ارزشهای مشترک و اصول مورد نیاز جامعه و منافع عمومی چهطور؟ به عنوان مثال، در لندن انگلیس وقتی انتخاباتی برگزار میشود و حزب کارگر قدرت را از حزب محافظهکار میگیرد، اصول و منافع اصلی کشور را تغییر نمیدهد. احزاب بین خود رقابت میکنند تا به بهترین منافع کشور دست پیدا کنند، نه اینکه آنها را جایگزین کنند.
* انقلابهای عربی باید فضای جهان عرب را به سمت انعطاف بیشتر و پذیرش عقاید مخالف سوق دهد
احزاب سیاسی که در جهان عرب روی کار میآیند باید ابتدا درک کنند که لازم است درباره ماهیت منافع سیاسی و هویت مورد نظر کشورشان به اتفاقنظر برسند و سپس بتوانند به یک کشور پایدار و دموکراتیک دست پیدا کنند. در روز پیش در تونس «انجمن شرق» را تشکیل دادیم تا به همین مهم دست پیدا کنیم. هدف از تشکیل این انجمن ایجاد بستری برای گروههای مختلف سیاسی، شبکههای متشکل از جوانان و حتی تجار و بخشهای مختلف جامعه است، تا بتوانند به کمک این بستر بر سر اصول و ارزشهای دموکراتیک به اتفاقنظر برسند و در عین حال با بحث و تبادل نظر فضایی انعطافپذیرتر را در جهان عرب به وجود بیاورند؛ نه بر اساس قدرت انتخاباتی هر حزب، بلکه بر اساس ارزش نظریات مطرح شده آنها.
* جوانان انقلابی باید نسلهای گذشته و جدید سیاستمداران را با خود همراه کنند
اولین کنفرانس را در تابستان برگزار خواهیم کرد؛ اما کنفرانسهای متعدد کوچکتر با موضوعات تخصصی را نیز در سراسر جهان عرب پیاده میکنیم. امیدواریم با گرد هم آوردن مردم بتوانیم دوباره مفهوم و فضایی را بازسازی کنیم و در اختیار نسلهای قدیمیتر سیاستمداران و حتی اعضای تازه انتخابَشده دولت و پارلمان قرار دهیم که در میدان التحریر و انقلابها و شبکههای عربی توسط جوانان پایهریزی شد.
* مردم عموماً حمایت آمریکا از جنبشهای انقلابی را دلیل بر انحراف آنها میدانند
هشام یزا نیز در این باره میگوید: در صحبتهایتان نکته بسیار جالبی را گفتید مبنی بر اینکه هیچ «اعتمادی نیست، فقط منافع». این نکته ما را به یاد سوالاتی میاندازد که دائماً میشنویم، به ویژه از طرف جناح چپ ضد جنگ؛ از جمله اینکه چگونه میتوان انقلابهای عربی را یک جنبش مردمی دانست، با وجود آنکه (دستکم ظاهراً) توسط آمریکا حمایت میشود؟ پیشفرض این است که هر کجا حمایت آمریکا هست، مشکلی در کار وجود دارد.
* غرب اگرچه در ابتدا قصد جلوگیری از انقلابهای مردمی در جهان عرب را داشت؛ اما نهایتاً در برابر آنها تسلیم شد
وضاح خنفر گفت: دلایل بیشماری وجود دارد که نشان میدهد آمریکا در ابتدا با انقلابهای منطقه موافق نبود. حتی از «ثبات» در حکومتهای مصر و تونس هم صحبت میکردند. فرانسویها از «بن علی» حمایت کامل کردند. انقلابهای عربی با هیچکس مشورت نکردهاند و توسط هیچکس هم حمایت نمیشوند، بلکه به طور طبیعی و از درون جامعه نشأت گرفتهاند. اما آمریکاییها و دولتهای خارجی زمانی که فهمیدند هیچکس نمیتواند جلوی این روند را بگیرد، شروع به حمایت از آن کردند. اما این حمایتها صرفاً جنبه کلامی و سیاسی داشت و به سود منافع خود این کشورها بود، نه منافع انقلاب. این حمایتها اگر با هدف کمک به عموم مردم بودند، باید مدتها قبل و زمانی انجام میشدند که بن علی و مبارک تحت حمایت غرب بودند.
* حمایتهای غرب و به ویژه آمریکا از انقلابهای عربی کاملاً صوری بوده و حتی وعدههای مالی واشینگتن نیز محقق نشده است
وی میافزاید: به عقیده من آنچه آمریکاییها و سایر دولتهای غربی انجام دادند، بیشتر در جهت توجیه وجهه داخلی بود و اینکه میدانستند باید رابطهای بسیار مثبتتر با توده مردم در جهان عرب داشته باشند؛ زیرا توده مردم در حال حاضر در رأس حکومت قرار گرفتهاند. حمایت ظاهری از انقلابها نیز صرفاً در جهت تأمین منافع خود این کشورها بود. آمریکا امروزه از انقلابهای عربی حمایت عملی نمیکند؛ زیرا همانطور که قبلاً هم گفتهام، واشینگتن وعده کمکهای ۳۴ میلیارد دلاری به تونس و مصر داده که تا کنون به آن عمل نکرده است. ما هنوز منتظریم تا ببینیم دولتهای غربی چه کمکهایی را حاضرند در عمل در اختیار دولتهای جدید عربی قرار دهند.
* دو راهی موجود در کشورهای انقلابی جهان عرب، بین سناریوی خشونت و کشتار در مقابل انقلاب صلحآمیز است
هشام یزا نیز گفت: درون انگلیس و به ویژه بین جوانان و دانشجویان عرب، پوشش رسانهای اخبار مثلاً سوریه، انتقاد بسیار شدید و درگیریهای داخلی را به دنبال داشته است. از یک سو، مسلم است که به دنبال دموکراسی هستند و میخواهند از آنچه آن را یک قیام مشروع و تحت سرکوب میبینند، حمایت کنند. اما از سوی دیگر، ترس از تبدیل این انقلابها به یک سناریوی لیبی دیگر وجود دارد، که از نظر آنها با سناریوی مصر کاملاً متفاوت است؛ ترس از اینکه موضوع اصلی تغییر حکومت باشد و نه تقابل «مردم علیه قدرت».---
* دخالت کشورهای بیگانه در لیبی، این کشور را به نمونهای تلخ از سناریوهای انقلابی تبدیل کرد
این کارشناس مسایل بینالملل میگوید: من هم موافقم که همه دوست داشتند انقلاب لیبی هم مسالمتآمیز ادامه پیدا کند و بتواند بدون دخالت خارجی به نتیجه دلخواه برسد. اما نکته بسیار مهمی وجود دارد که همه مردم منطقه آن را به خوبی میدانند، شبی که نیروهای قذافی به بنغازی نزدیک شدند و میخواستند به این شهر حمله کنند، لیبی با یک قتلعام بالقوه روبهرو بود. شرایط در جهان عرب و در لیبی به گونهای بود که برای جلوگیری از ورود نیروهای قذافی به بنغازی باید به دخالت کشورهای دیگر تن میدادند.
* دخالت بیگانگان در لیبی اگرچه به درخواست خود این کشور و برای حفظ جان غیر نظامیان ضروری بود؛ اما مطابق میل هیچکس نبود
بنابراین دخالت خارجی در لیبی، توسط خود این کشور و بسیاری دیگر در جهان عرب درخواست شده بود؛ دقیقاً عکس آن در عراق اتفاق افتاد. زمانی که آمریکاییها وارد عراق شدند، اکثر مردم منطقه با این کار مخالف بودند. نتیجه این میشود که ناتو اکنون از لیبی خارج و دولتی در این کشور تشکیل شده که در حال طی روند تبدیل شدن به دموکراسی است. به عقیده من، هیچکس تمایلی به دخالت بیگانگان در لیبی نداشت؛ اما متأسفانه این دخالت برای حفظ جان غیر نظامیان لازم بود. با این حال، دخالت خارجی ادامه پیدا نخواهد کرد و تا کنون هم موردی از دخالت دائم بیگانگان وجود نداشته است.
* لیبی باید با کنار گذاشتن اختلافات داخلی و قبیلهای به فکر ایجاد ثبات ملی باشد
امیدواریم لیبی روند رفع اختلافات را طی کند و من شخصاً خوشبین هستم به اینکه جامعه لیبی اکنون میداند چه کاری باید انجام دهد تا به اتفاقنظر برسد؛ به ویژه بین قبایلی که در دو طرف ماجرا جنگیدهاند. به عقیده من روند نزدیکتر شدن به یکدیگر و حل اختلافات ملی شروع شده و به ثبات بیشتر و بیشتر منتهی خواهد شد.
هشام یز گفت: در نتیجه انقلابهای اخیر به ویژه در لیبی و سوریه، برخی از افرادی که از الجزیره به خاطر پوشش مناسب اخبار مصر و تونس تقدیر میکردند؛ اکنون این خبرگزاری را «عامل امپریالیسم» میدانند و از آن انتقاد میکنند. اگر بخواهید تنها یک دلیل بیاورید که نشان دهد این ارزیابی اشتباه است، کدام دلیل را متقنتر از بقیه میدانید؟
* دیدگاه غرب و آمریکا درباره دموکراسی در جهان عرب تغییر کرد و الجزیره بازیچه و عروسک خیمه شببازی این تغییر شد
آمریکاییها در سال ۲۰۰۱ نظر خود را تغییر دادند و الجزیره را به عنوان تهدیدی دیدند، دفاتر ما را بمباران کردند و خبرنگارانمان را به قتل رساندند. غرب تغییر کرد، از حمایت از دموکراسی تا سال ۲۰۰۱، به حمایت از حکومتهای استبدادی تا آغاز بهار عربی و اکنون هم در جهتی دیگر. اما ما تغییر نکردیم.
* هدف خنفر از تأسیس انجمن شرق کمک به جوانان و گروههای سیاسی در روند انتقال قدرت به دولتهای پس از انقلاب بوده است
خنفر گفت: من انجمن شرق را تأسیس کردهام که همانطور که گفتم تمرکز خاصی بر کمک به جوانان و گروههای سیاسی در روند انتقال قدرت پس از انقلاب دارد. امیدوارم بتوانم همین کار را ادامه دهم و البته به کمک همکاران متعدد خود در این راستا مؤثر واقع شوم. http://hadidnews.com/vdchzzni.23nvkdftt2.html