مدیران این فوتبال نمیدانند فوتبال چیست، اصلا نمیدانند در فوتبال و زمین مسابقه هوا جریان دارد یا شن و خاک.
به گزارش حدیدنیوز، خداداد عزیزی ستاره سابق تیم ملی بدون شک یکی از بهترین و باهوشترین بازیکنان تاریخ فوتبال ایران بود. او در رده ملی و باشگاهی به افتخارات بزرگی دست یافت و حتی بازی در جام جهانی را تجربه کرد.
در ضمن خداداد جزو آن دسته از لژیونرهایی بود که در لیگ آلمان هم تجربه بازی را بهدست آورد و درحالیکه هنوز میتوانست فوتبال بازی کند کفشهایش را آویخت. خداداد بعد از دوران بازیگری کار مربیگری را آغاز کرد ولی او تا به امروز در مربیگری چندان موفق نبوده است؛ هر چند برای خداداد این موضوع چندان مهم نیست و خودش میگوید هیچ وقت به این مسائل فکر نمیکند. خداداد درخصوص مربیگری در فوتبال ایران حرفهای جالبی میزند و با صراحت تأکید میکند که این فوتبال آلوده است. گفتوگو با ستاره سابق تیم ملی را میخوانید.
* مثل اینکه بعد از جدایی از ابومسلم فعلا استراحت میکنید؟
بله، من فعلا در فوتبال نیستم و استراحت میکنم البته فوتبال را دوست دارم و سعی میکنم بازیهای اروپایی را ببینم و بازیهای لیگ ایران را هم تا حدودی تماشا میکنم.
* شما بیشتر در فوتبال حرص میخورید یا بیرون فوتبال؟
وقتی بیرون از فوتبال هستم برای چه باید حرص بخورم؟ وقتی کار مربیگری میکنم معلوم است که باید حرص بخورم و این حرص خوردن دلایل مختلفی دارد.
* قبول دارید در دوران مربیگری برخلاف دوران بازیگری موفق نبودید؟
من اصلا به این موضوع فکر نمیکنم و دنبال این چیزها نیستم. شما بدانید که در فوتبال ایران اختلاف بهترین و ضعیفترین مربی فقط یک شب است.
* منظورتان چیست؟
کافی است بعضی از خبرنگارها با مدیرعامل یا مربی، جمعی را تشکیل بدهند و یکباره یک نفر را بزرگ کنند. برای شما یک مثال میزنم. قرار بود سرمربی تیم ملی انتخاب شود و در بین گزینهها نامهایی مثل افشین قطبی، مجید جلالی، امیر قلعهنویی و چند نفر دیگر دیده میشد. حتی در مورد انتخاب قطبی همهچیز قطعی شده بود و او وقتی با پرسپولیس به شیراز رفت از هواداران این تیم خداحافظی کرد تا از پرسپولیس به تیم ملی به برود اما یکباره همهچیز عوض شد و علی دایی بهعنوان سرمربی انتخاب شد. در این فوتبال هیچچیز قابل پیشبینی نیست و دیگر نباید بابت این اتفاقات تعجب کرد البته در این فوتبال آنقدر چیزهای عجیب و خندهدار میبینیم که گویا این مسائل دیگر برایمان عادی شده است. میخواهید برایتان دوباره مثال بزنم.
* بفرمایید؟
شما در بازیهای داخلی و خارجی که بهصورت زنده پخش میشود کمی دقت کنید. کارشناسانی به تلویزیون میآیند که مردم و فوتبالیها حتی یکبار هم آنها را ندیدهاند و حتی اسمشان را نمیدانند. حالا شما بروید یکبار شبکه الجزیره را ببینید، همهچیز را متوجه خواهید شد. آنجا تمامی بازیها توسط ستارههای نامدار جهان مورد بررسی قرار میگیرد ولی اینجا افرادی به تلویزیون میآیند که هیچکس آنها را نمیشناسد و یک نفر هم سؤال نمیکند که آیا این کارشناسان سواد و فهم تحلیل فوتبال را دارند یا خیر؟ آنها وقتی میخواهند تحلیل کنند دقیقا چیزی را میگویند که مردم میبینند. مثلا میگویند فلان تیم سه موقعیت خطرناک داشت یا فلان تیم دفاع میکرد و یا فلان تیم تهاجمی بازی میکرد. وقتی چنین مشکلات ریز و درشتی وجود دارد، معلوم است که تیم ملی هم به جایی نمیرسد.
در این فوتبال حتی اگر یک شخص غیر فوتبالی و گمنام هم بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شود اهمیت ندارد چون برای کسی مهم نیست که مربی کار بلد باشد یا خیر. شما دیدید که افشین قطبی در یک مدت کاملا کوتاه از آنالیزوری به سرمربیگری تیم ملی ایران رسید. من یک بحث دیگر را هم باید مطرح کنم.
* چه بحثی؟
در دهه اخیر تعداد مربیان خارجی لیگ برتر زیاد بوده و مربیان زیادی به فوتبال ایران آمدهاند که بهتر است یکی دو مثال بزنم. لوکا بوناچیچ تا حالا چندبار به فوتبال ایران آمده و وقتی قصد ترک ایران را داشته با صراحت گفته که دیگر برنمیگردم اما دوباره برمیگردد. حالا سؤال مهم این است، اگر بوناچیچ بد است پس چرا اخراج میشود و اگر خوب است چرا دوباره برمیگردد. کاسیمیرو نمونه دیگری است که باید مثال زد که رکورددار اخراج در صنعت نفت است. او پارسال اخراج شد و امسال دوباره آمد و باز هم اخراج شد. شما کجای دنیا سراغ دارید که این اتفاقات بیفتد، آیا تا حالا دیدهاید که باشگاه آث میلان یا بایرنمونیخ و بارسلونا مربی اخراج کنند و دو سال دیگر دوباره آنها را روی نیمکت بنشانند؟ مصطفی دنیزلی چند سال پیش از پرسپولیس رفت و دوباره پارسال او را آوردند و دیدید که چه اتفاقاتی افتاد. وقتی چنین چیزهایی در فوتبال ایران دیده میشود شما دیگر به من نگویید چرا در دوران مربیگری موفق بودی یا نبودی. واقعا من به این چیزها فکر نمیکنم چون در فوتبال ایران برای موفقیت باید خیلی کارها کرد.
* شما میگویید این موضوع برایتان مهم نیست؛ یعنی اصلا جاهطلب نیستید؟
بله جاهطلب نیستم. با این شرایط فوتبال اگر هم جاهطلب باشم نمیتوانم به جایی برسم. فوتبال ایران جای زد و بند است و هیچکس به حقش نمیرسد. شما کدام باشگاه را سراغ دارید که به بازیکنان بدهکار نباشد. مربیگری یعنی معلمیکردن ولی متأسفانه وظایف یک معلم در فوتبال نادیده گرفته میشود. شما فکر میکنید برای چند درصد از مربیان فوتبال ایران این موضوع مهم است که بازیکنان پولشان را گرفته باشند یا نگرفته باشند، مشکل مالی داشته باشند یا نداشته باشند؟ در این فوتبال اصلا این مسائل برای خیلی از مربیان مهم نیست و فقط به این فکر هستند که پول خودشان را بگیرند. اما من اینطور نیستم. من معتقدم مربیگری یعنی معلمی کردن، به همین دلیل است که وقتی در تیمی مربیگری میکنم بهخاطر مشکلات نمیتوانم دوام بیاورم چون نمیتوانم با شاگردم رودررو شوم و ببینم که هزار مشکل دارد.
* جای خداداد عزیزی در لیگ برتر خالی نیست؟
باور کنید این موضوع برایم اهمیت ندارد. شاید بسیاری از بازیکنان دنیا برای خودشان آلبوم افتخار دارند و شاید جایزهها، مدالها و جامهای قهرمانیشان را در یک اتاق جمع کردهاند ولی من هیچچیزی ندارم. در خانهام یک جام یا مدال پیدا نمیکنید. من در فوتبال موفقیتهایی بهدست آوردم و در خیلی از تورنمنتها بهترین بازیکن شدم و جایزه گرفتم ولی خبری از آنها نیست و نمیدانم آن جایزهها کجا هستند. من در گذشته زندگی نمیکنم و زیاد هم حرص این فوتبال را نمیزنم. میدانید این فوتبال مثل چه چیزی میماند؟
* مثل چه چیزی؟
این فوتبال مثل یک سینی است که یک عده داخل آن هستند و یک عده هم بیرون آن قرار دارند. مربیان، مدیران، بازیکنان و دلالها داخل این سینی قرار دارند و عدهای هم بیرون هستند که یا نمیخواهند وارد شوند و یا اینکه نمیتوانند. این افراد اگر هم ناکام باشند جای دیگری میروند و این چرخه ادامه دارد.
* فکر میکنید چند درصد از مربیان ایران با دلالها در ارتباط هستند؟
وقتی آنها به من که خداداد عزیزی هستم پیشنهاد میدهند پس بدانید که به مربیان دیگر هم پیشنهاد میدهند. من آنقدر مغرور، عصبانی و تند هستم که حتی به سایه خودم میگویم دنبالمنیا ولی با این حال دلالها به من پیشنهاد میدهند. البته دلالی مشکل ندارد چون در همه جای دنیا بازیکنان یا مربیان با دلالها کار میکنند ولی نحوه کار آنها در فوتبال ایران ایراد دارد. زمانی که در ابومسلم بودم یک بازیکن در تیم ما بود که مبلغ قراردادش ۱۸۰میلیون تومان بود که ۹۰میلیون آن را دلال برداشته بود. یک مربی هم به نام تومباکوویچ به فوتبال ایران آمد که فکر میکنم یک میلیارد برای دلالها سود داشت. همه این حرفها را زدم تا بگویم کار کردن در فوتبال ایران اصلا آسان نیست. وقتی من یک بازیکن هستم فقط باید بار خودم را روی دوش بکشم ولی وقتی مربی هستم قرار نیست فقط بار خودم را به دوش بکشم و همیشه شاگردانم برای من مهم هستند. میدانید یکی دیگر از دردهای فوتبال ایران چه چیزی است؟
* چه چیزی؟
اینکه مدیران این فوتبال اصلا نمیدانند فوتبال چیست، اصلا نمیدانند در فوتبال و زمین مسابقه هوا جریان دارد یا اینکه شن و خاک. من به این موضوع کار ندارم که برخی میگویند مدیر باید ورزشی باشد و برخی میگویند مهم این است که مدیریت بلد باشد، نکته این است که بسیاری از مدیران نمیدانند فوتبال چیست و آن را درک نمیکنند. اصلا نمیدانند مدیریت حرفهای، اداره باشگاه و درآمدزایی چیست. شما در همین لیگ برتر چند مدیر را میتوانید پیدا کنید که بداند فوتبال چیست؟ آیا در فدراسیون فوتبال دو مدیر پیدا میکنید که فوتبال بازی کرده باشند یا بدانند فوتبال چیست؟ آخر و عاقبت همین میشود که رئیس فدراسیون به همه فقط خنده تحویل بدهد. وقتی سرمربی ناکام نوجوانان را به جوانان میبرند و بعد از ناکامی در جوانان برای او دوباره دنبال تیم هستند باید فاتحه این فوتبال را خواند. ما در ساختارسازی و ساختن بازیکن چهکار میکنیم که بخواهیم سودش را ببینیم. وقتی فساد و دلالبازی از پایه وجود دارد دیگر چه انتظاری میتوان داشت. من هم میتوانم در این فوتبال کار کنم ولی شرط آن این است که با دلالها در ارتباط باشم، برخی از رسانهها را ساپورت کنم، در مراسم ختم آدمهای سرشناس بروم و تسلیت بگویم و در مراسم شادی آنها شادباش بگویم و گردن کج کنم و سیاستمدارانه رفتار کنم. من از این اخلاقها ندارم و نیازی هم به پول و ثروت ندارم، نان به نرخ روز خور هم نیستم.
* امیر قلعهنویی مدتی پیش در یک مصاحبه گفت که عادل فردوسیپور در فوتبال ایران مافیاست. نظر شما چیست؟
اتفاقا آن برنامهای که حرفهای قلعهنویی پخش شد را دیدم. من اصلا برنامه۹۰ را نگاه نمیکنم و آن شب در تهران در منزل یکی از دوستانم بودم که تا آخر این برنامه را دیدم. برنامه ۹۰ به تنها چیزی که نمیپردازد فوتبال است و فقط دنبال حاشیه است. اینکه قلعهنویی در مورد مافیا بودن عادل صحبت کرد و همچنین در مورد برادر فردوسی پور حرف زد بهخودش ارتباط دارد و نمیدانم این اطلاعات را از کجا آورده است ولی برای من سؤال مهم این بود که فردوسی پور چگونه برابر امیر قلعهنویی کوتاه آمد. او همیشه با دیگران بحث میکند و در آخر میگوید قانع نشدم ولی نمیدانم چرا جلوی قلعهنویی کوتاه آمد و اتفاقا از حرفهای این مربی تا آخر برنامه ناراحت بود. حالا من یک حدس میزنم.
* چه حدسی؟
استنباط من این است که شاید قدرت فردوسیپور بهخاطر رفتن آقای پورمحمدی از شبکه سه کمتر شده است و البته این فقط یک حدس است. اگر کسی در مورد من و خانوادهام حرف بزند زمین و زمان را به هم میدوزم ولی نمیدانم عادل چطور مقابل حرفهای قلعهنویی کوتاه آمد.
* آقای عزیزی، فکر میکنید امسال چه تیمی قهرمان ایران شود؟
الان چهار تیم بالای جدول شانس خود را امتحان میکنند و واقعا نمیتوان پیشبینی دقیقی داشت، با این حال من فکر میکنم شانس استقلال بهخاطر بازیکنان و تجربه کادر فنیاش بیشتر باشد. هرچند که واقعا نمیتوان از کنار سپاهان و تراکتورسازی هم گذشت. با این شرایط فکر میکنم سرنوشت قهرمانی دوباره به یک یا دو هفته پایانی لیگ برتر بکشد. http://hadidnews.com/vdcaw6n6.49n0u15kk4.html