به گزارش حدیدنیوز به نقل از خبرآنلاین، وحید هاشمیان؛ متین وآرام. آرام اما گاه به تند و تیزی فلفل. سربزنگاه، حرفش را رک و صریح میگوید؛ بیرودربایستی. هاشمیان ویژگیهای یک فوتبالیست را داشت و حال، در مربیگری، به دنبال پرستیژ میگردد. به دنبال آنکه یک روز، به ایران بازگردد و به تیمملی کشورش کمک کند. هاشمیان اولین بازیکن تاریخ فوتبال ایران است که پیش از اتمام بازیگریاش، مدرک مربیگری گرفت. او اولین مربی ایرانی است که در آلمان سرمربیگری میکند؛ هرچند در لیگ دسته۵. لیگی که اگر متر برایش بگذاریم، به مراتب امکاناتی بیشتر از لیگبرتر ایران دارد. با وحید پیش از ترک تهران، دیداری یک ساعته داشتیم در خبرورزشی. ماحصل آن نیز بحث درباره شکستهای فوتبال و شرایط این روزهای تیمملی بود.
*شما اخیراً در جلسه کمیته فنی فدراسیون فوتبال حاضر شدید. نتیجه آن چه بود؟
کمیتهای که نبود. بیشتر درباره سبک آموزش مربیان در آلمان حرف زدیم. کمی هم درباره فوتبال ایران بحث داشتیم. جلسه فنی نبود، فقط جمع شده بودیم تا صحبت کنیم. من قبلاً با آقای محصص حرف زده بودم و ایشان میخواست همدیگر را ببینیم. بیشتر به عنوان دو دوست، دیدار داشتیم. اینکه درباره حضورم در کمیتهفنی حرف زده باشیم، اصلاً اینگونه نبود.
*بعد از شکست تیمملی به نظر میرسید بازی با نامهایی چون هاشمیان، خاکپور و... به نوعی یک برد تبلیغاتی برای فدراسیون است.
من اطلاعی از این موضوع ندارم.
*قبول دارید کمیتههای فنی در ایران بیشتر فرمالیته هستند؟
کمیته فنی در صورتی مهم است که سرمربی به آن بها بدهد. امکان دارد کمیته فنی برای یک باشگاه یا یک فدراسیون باشد، مهم این است که مربی به نظرات آنها احترام بگذارد. به نظر من اگر کمیته فنی فدراسیون برای تمام تیمهای ملی باشد، میتواند کمک زیادی به فدراسیون فوتبال بکند ولی اگر قرار باشد فقط یک تیم خاص را زیر نظر بگیرد، اصلاً خوب نیست. من معتقدم هیچ مربیای حاضر نیست خودش را در اختیار کمیته فنی بگذارد. هر مربی ایده و نظرش خودش را دارد و میخواهد حتی با این دیدگاه شکست بخورد.
*خود شما قبول میکنید؟
نه، من اولین مربیای خواهم بود که در جلسه کمیته فنی حاضر نمیشوم!
*فکر میکنید دخالت میکنند؟
من دلیلی نمیبینم که بالا سرم کمیته فنی باشد. باشگاه به من اعتقاد داشته که سراغم آمده، فکر میکنم اگر اعتقاد نداشت، اصلاً نباید میآمد. به نظر من بهتر است اعضای کمیته فنی خودشان تیم بگیرند و درباره تیمشان نظر بدهند. این نظر من است.
*یعنی شما اعتقاد دارید کمیته فنی یعنی کشک؟
نه، نمیگویم کشک ولی میگویم من دوست ندارم کمیته فنی بالای سرم باشد.
*آقای هاشمیان، تیمملی ما هزینههای زیادی کرده است و یکی از بهترین مربیان دنیا را در اختیار داریم ولی کجای کار اشتباه بوده که وضع تیمملی این است؟
به نظر من مشکل فوتبال ما مشکل مدیریت است. یک مشکل بزرگی که داریم این است که شاید براساس لیاقت هم انتخاب نشدهاند، به خاطر همین برنامهریزی در فوتبال ما همیشه مقطعی بوده است. مدیر سریع برکنار میشود، تا بعدی بیاید. ما ثبات نداریم. کره و ژاپن الان ۲۰، ۳۰ سال است برنامه ریختهاند و دارند اجرا میکنند.
اینها سیستمشان یکی است و اگر مدیر هم برود، چیزی عوض نمیشود ولی مدیر ما که برود، برنامهها عوض میشود و همه باید بروند. تا بعدی بیاید و کسب تجربه کند، زمانش سر رسیده و باید برود. ما الان مدیر توانا میخواهیم، کسی که برنامه ۲۰ ساله بریزد تا بتواند نتیجه بگیرد. در چند سال گذشته اگر ما به جامجهانی رفتیم یا روی اتفاق بوده و یا داشتن بازیکنان خوب اما اگر ژاپن و کره به جامجهانی نروند، میتوانیم بگوییم فوتبالشان بد است؟ آنها در هر صورت به کار پایهسازی ادامه میدهند و میگویند فوتبال برد و باخت دارد. الان اسپانیا ببازد، باید بگوییم فدراسیون فوتبالشان بد کار کرده است. در فوتبال ما برنامهریزی وجود ندارد و اگر حتی به جامجهانی هم برویم نباید دلخوش باشیم که کارمان درست بوده و ته کاردرستها هستیم!
*شما هم تجربه رفتن به جامجهانی را داشتید و هم نرفتنش را. روزی که به جامجهانی رفتیم چه اتفاقی افتاد که در هنگام حذفمان رخ نداد؟ کلاً چه تغییراتی رخ داد.
قطعاً زمانی که ما به جامجهانی رفتیم، وضع فوتبالمان نسبت به الان خیلی بهتر بود. حاشیهها کمتر بود، پول به این صورت به بازیکنان تزریق نشده بود و رقابت سالم بود. دادکان خوب در فوتبال، مدیریت میکرد و نسل خوبی از بازیکنان به هم خوردند. اکثر بچهها لژیونر بودند، یکسری از بچهها مثل تیموریان و نکونام هم بعد از جامجهانی لژیونر شدند چون در سطح خوبی بودند. تیم یکدستی داشتیم، یکسری بازیکن جوان باانگیزه داشتیم کنار با تجربهها به خاطر همین باقدرت به جامجهانی ۲۰۰۶ رسیدم. از همه مهمتر ثبات هم وجود داشت ولی در مقدماتی ۲۰۱۰ اینطور نبود. ما قبل از مسابقات مربی عوض کردیم، بعد از جامجهانی قلعهنویی مربی بود. بعد ابراهیم زاده، بعد دایی و دست آخر هم قطبی.
شما حساب کنید برای یک مقدماتی جامجهانی ما دو مربی داشتیم و قبلش هم که تغییرات را گفتم. مدتی را هم به خاطر کمیته انتقالی و تعلیق از دست دادیم، به خاطر همین وضع فوتبال ما به هم ریخت.
*به نظر شما اینبار چه شده؟ همان نسل قبلی تا حدودی شالوده تیمملی را تشکیل میدهند. لیگ ما هم تولیدی نداشته است.
به نظر من تیمملی ایران در بازی اول جلوی ازبکستان مستحق پیروزی نبود. خیلی خوب نتیجه گرفتیم و برنده شدیم ولی واقعبینانه که نگاه کنیم نباید سه امتیاز را میگرفتیم. بازی با کرهجنوبی را هم دیدم و متسحق برد نبودیم. به نظر من ما الان ۴ امتیاز جلوتر هم هستیم! باید خوشحال باشیم که ۷ امتیازی هستیم وگرنه در حالت عادی و اگر بازی ازبکستان و کره را هم مساوی میکردیم، ۴ امتیاز کمتر داشتیم.
*خیلیها میگویند از زمانیکه کارلوس کروش به تیم ملی آمده، ایران تغییری نکرده است. نظر شما چیست؟
به نظر من این تقصیر فوتبال ایران و مطبوعات است. کروش را مجبور کردیم که نتیجهگرا شود ولی اگر نگاه کنیم او در پروندهاش موفقیت در تیم جوانان پرتغال را دارد. او مربی بازیکنسازی است ولی به نظر من ترسیده. الان میگوید چرا باید برنامهریزی کنم؟ اگر او دست به جوانگرایی میزد، همین شما مطبوعات پشتسرش میایستادید؟
*ولی یک سؤال هم وجود دارد. آیا ما در لیگمان جوانان خوبی داریم؟
خب نمیتوانم منکر این شوم که لیگ ما هم افت کرده است.
*شما اواخر بازیگریتان را در لیگبرتر بودید، بازیکن جوانی را دیدید که جایش در تیمملی خالی باشد.
حقیقتاً بازیکنی که خیلی تو چشم بزند، ندیدم اما در گذشته میدیدم که چطور در لیگ بازیکنسازی میشود. دو دوره جوانی خود من اینطور بود.
*دلیلش را چه میدانید؟ دلیل این افول نسل را؟
تیمهای بازیکنساز نابود شدهاند. بانک ملی درش بسته شده است. شاهین تهران کجاست؟ وحدت چه شد؟ ما تیمهای بازیکنساز را از بین بردهایم. بعد باشگاهها آمدهاند و حاضری خور شدهاند. پول که وارد فوتبال شد، باشگاهها گفتند چرا بازیکن بسازیم، خودمان آنها را میسازیم. الان بعضی تیمها هم که بازیکن میسازند، نیمفصل باید آن را بفروشند تا یک پولی دربیاورند و به خاطر همین انگیزه از دست میرود.
*با این وضعیت، پیشبینی شما از آینده فوتبال ایران چیست؟
به نظر من اگر تیمملی به جامجهانی برود، باید تغییرات زیادی در فوتبال ما ایجاد شود. حداقل باید یک تغییر نسل بدهیم.
*چگونه؟
باید به جوانها و نوجوانان دور داد. الان تیمملی نوجوانان به جامجهانی رفته است، باید یک پشتیبانی خوب از آنها شود. تیمملی جوانان هم با اینکه لیاقت داشت، نتوانست. مسئولان میدانند دلیل نرفتن این تیم چه بوده ولی تیمملی امید ما هم المپیک را از دست داد، طبیعتاً این نسلها میسوزند. الان همین نوجوانان میتوانند به جوانان بروند و سپس به امیدها و بعدها تیمملی ما را بسازند ولی میبینیم که تیمهای ملی ما با یک شکست، عملاً نابود میشوند.
*البته در آکادمیهای فوتبال ایران هم کار خاصی صورت نمیگیرید.
البته به نظرم این بیانصافی است. من اخیراً به آکادمی فوتبال ایران رفتم و دیدم آقای علیزاده رئیس آن به همراه شیرمحمدی چقدر زحمت میکشند. دارند مدارس فوتبال را ثبت میکنند و دیگر اینطور نیست که هر مدرسه فوتبال غیرقانونیای بتواند بازیکن جذب کند. دارند زمینها را درجهبندی میکنند، باتوجه به رختکن و... قانون گذاشتهاند سرپرست باید فوقلیسانس داشته باشد. من خودم شاهد این کارها بودم.
*شما یکبار گفتید منطقم میگوید وقتی بازیکن در ایران مالیات اروپا را نمیدهد و پول خوبی به جیبش میرود، طبیعی است به اروپا نمیرود. واقعاً ارزش این بازیکنان آنقدر بالاست که ما قید هزینه کردن روی جوانان را بزنیم؟
به نظر من این ضعف مدیریتی است. البته تیمهای پرطرفدار زیر سؤال رفتهاند، چه از سوی تماشاگران و چه از سوی مطبوعات ولی به نظر من اول باید به جای هزینه کردن برای بازیکن استادیوم و آکادمی برای باشگاه ساخته شود. متأسفانه چون ما مقطعی کار میکنیم، مدیرها مجبورند که بازیکن گرانقیمت بگیرند تا فردا که رفتند، بگویند چه مدیر خوبی بود. ما مدیرها را با نتیجه میسنجیم در حالی که روی اقدامهایشان قضاوت نمیکنیم. پس مدیر تا میرسد، میگوید اقدامهای بنیادین را بیخیال و من باید سریع یک تیم جمع و جور کنم که بگویند عجب مدیر موفقی ولی اگر یک مدیر دیگر بیاید یک تیم جوان درست کند و فردا تیمش دوازدهم شود، میگویند عجب مدیر ناکامی در حالی که توجه نمیکنند چه اقدامهایی کرده است.
*الان در پرسپولیس همین هزینهها میشود.
الان همین باشگاه در ۵ سال گذشته چند مدیر داشته است؟ چند مربی عوض کرده است؟ همانطور که گفتم یکی از دلایل ناکامی عدم ثبات در مدیریت بوده است. طرف تا رسیده، برکنار شده است. دوم هم بودجه عامل ناکامی بوده است، خطمشی باشگاه اصلاً مشخص نبوده که باید چهکار کند که نتیجه بگیرد. خیلیها که آمدند اصلاً پول نداشتند و یا اگر داشتند سریع پولشان تمام شد. باشگاههای ما باید به مرحله درآمدزایی برسند. اگر ما بتوانیم مشکل اقتصادی و عدم ثبات مدیریت را حل کنیم، قطعاً میتوانیم با حضور افراد متخصص مشکلات را نیز حل کنیم.
*به نظر میرسد الان سفرهای در فوتبال ایران پهن شده است و یک عده بازیکن نیز دارند از این سفره میخورند. راه ورود هم برای بازیکنان جوان بسته شده است. بازیکنان حتی تا ۳۸ سالگی هم دنبال پول هستند. مربی هم با باند خودش کار میکند و چرخه استعدادیابی هم از کار افتاده. به نظر این اتفاقها روی نتیجه نگرفتن فوتبال ما نقش داشته است.
منظور شما مدیر برنامههای فوتبال است؟
*خب این حس دست میدهد یک مافیا وجود دارد. شما این را حس کردهاید؟
به نظر من همه چیز به هم ربط دارد. جایی که مافیا باشد، یعنی مدیریت مشکل داشته. شاید ما اگر انتقال بازیکنان را قانونی میکردیم و سقف قرارداد را برمیداشتیم، این مشکلات نبود. آنوقت شاید نمیدیدم که کسی بازیکنی را با پارتی بیاورد و در یک تیم جا کند. به نظر من مشکل اصلی این است که ما استعدادیابهای ضعیفی داریم، به خاطر همین مدیرها مجبورند یکسری مدیر برنامه خاص را پیدا کنند و از آنها بازیکن بگیرند، در حالی در دنیا اینطور نیست و باشگاه خودش کلی هزینه میکند که بازیکن مستعد پیدا کند. آنها به لیگهای پایین میروند، به کشورهای دیگر و این میشود که مسیها کشف میشوند. بازیکن گمنام میگیرند ولی در ایران مدیر برنامهها بازیکن شناخته شده و ستاره میآورند.
*به نظر شما مافیا وجود دارد؟
خود شما استاد هستید.
*ما که در بدنه فوتبال نیستیم.
درباره خودم بگویم که من هیچوقت مدیر برنامهای نداشتهام. جایی هم نبودم که ببینم با کمک مافیا بازی میکنند ولی من هم شنیدم که وجود دارد و صددرصد هست ولی اگر مدیرهای ما مقتدرانه برخورد کنند، این مشکلها وجود نخواهد داشت.
*در فوتبال ایران برای از بین بردن مافیا، چند خبرنگار دمدستی را گرفتند و کلاً صورت مسئله را پاک کردند!
به نظر من باید رئیس مافیا را بگیرند و باندهای آنها را شناسایی کنند. هر جا هم قانون گفت سالم است، بگوید سالم است نه اینکه هر چی عرف بود! متأسفانه در کشور ما درباره فسادهای فوتبال عرف و قانون وجود دارد. جایی که نباید از قانون استفاده میشود و جایی هم که باید میگویند عرف فوتبال است و ولش کنید! مثلاً ما سقف میگذاریم و همه آن را دور میزنند. خود آنهایی که قانون سقف قرارداد را گذاشتند، خودشان این قانون را دور میزدند. آقایان چرا قانونی میگذارید که بعد خودتان برای برداشتن آن بحث میکنید؟ سقف قرارداد خودش کلی مشکل در فوتبال ما به وجود آورد.
*شما زیر سقف بستید؟
من تا الان هر چی پول گرفتهام زیر سقف بوده؛ مثل سقف همین جا!
*خروجی چنین قوانین در فوتبال ما چه بود؟
اینکه جلسه بگذارند و حذفش کنند! (خنده)
*خداداد عزیزی هم اخیراً مصاحبه جالبی کرد. او گفت این همه قانون من درآوردی میگذارید، یکبار هم قانون بگذارید که باشگاهها مجبور باشند با سه بازیکن زیر ۲۰ سال قرارداد ببندند. چه در لیگبرتر و چه دسته اول. آنوقت در پایان فصل نزدیک به ۱۵۰ بازیکن جوان خواهیم داشت.
این ایده بدی نیست. باید کاری کنیم که ورود و خروجی فوتبال ما زیاد شود ولی به شما بگویم که دوستان برای این مشکل هم سریع یک راهحل پیدا میکنند و برای بازیکن صغرسن میگیرند! پس مانع از بین میرود و حل است. اینجا برای هر کاری یک راهحلی وجود دارد. همه کار را برای انجام ندادن قانون انجام میدهند و میگویند این عرف است دیگر!
*البته این پول ندادن به بازیکنان هم در ایران برای خود داستانی است. کلاً باشگاهها بعد از مرگ بازیکن هم به او بدهکار هستند!
اتفاقاً من، نکونام و پاشازاده به جلسه تدوین مقررات انتقالات بازیکنان رفته بودیم و از ما درباره رسیدگی قضایی به شکایت بازیکن طلبکار پرسیدند که ما گفتیم اصلاً چنین تجربهای در اروپا نداشتیم چون همیشه پولمان را سروقت گرفتهایم و تسویه کردهایم. واقعاً یک چیزهایی اینجا وجود دارد که در دنیا نیست.
*دوباره به بحث تیمملی برگردیم. آقای کروش در حال حاضر از همه خواسته که دوباره متحد شویم. همانطور که خود شما آگاه هستید، نرفتن به جامجهانی میتواند یک فاجعه تلخ برای فوتبال ما باشد.
حداقل سودی که این صعود دارد، خوشحالی مردم است. با شرایطی که وجود دارد، مردم دوست دارند این اتفاق بیفتد. همهجوره صعود خوب است. نسل فعلی فوتبال ما هم میتواند جهانی شود و برای لیگ ما هم خوب خواهد بود. حداقل بازیکنان باانگیزه در لیگبرتر بازی میکنند تا به تیمملی برسند. البته این مثل یک آسپرین خواهد بود برای آنکه موقتاً سردرد ما خوب شود. در حالی که ما بعد از آن باید ساختار را درست کنیم.
*به نظر شما چهکار باید کنیم که به جامجهانی برویم؟
کاری نباید بکنیم، جز اینکه قطر و لبنان را ببریم و امیدوار باشیم که ازبکستان به کره ببازد. فراموش نکنیم بازی با قطر خیلی سخت است چون آنها میزبان هستند و هنوز شانس دارند. لبنان هم کمی شانس دارد، فقط خدا کند شراط طوری باشد که ما در بازی آخر مقابل کره نیاز به برد نداشته باشیم.
*شما هم ۴ سال پیش تجربهای شبیه به الان را داشتید. از سه بازی آخر باید دو برد و یک مساوی میگرفتیم و میرفتیم ولی نشد. یاد آن روزهای نیفتادید؟
اشتباه نکنید، آن موقع ما بد بازی نکردیم ولی در مسابقه آخر صعود کرهجنوبی به جامجهانی قطعی شده بود و دیگر نیازی به برد نداشت. از طرفی لیگ این کشور تعطیل شده بود و بازیکنان با آمادگی کامل جلوی ایران بازی نکردند.
*این بار هم شرایط همان است.
بله، باید امیدوار باشیم ولی چیزی که هست من از ازبکستان خیلی خوشم آمد. این تیم در بازی اول ۵ بازیکن اصلیاش را نداشت ولی جلوی ایران، آنطور بازی کرد. من در مصاحبه قبل از بازی برگشت هم گفتم باید از ازبکستان ترسید، چون خطرناک است.
*مشکلی که الان در فوتبال ما به چشم میآید، مشکل گل نزدن مهاجمهاست. شما به عنوان یک مهاجم ملی، این مشکل را در چه میبینید؟ مهاجمها یا سیستم فوتبال ما؟
این مشکل فوتبال ما نیست که مهاجمها گل نمیزنند. یک زمانی مالدیو ۱۷ گل از ما میخورد اما آخرینبار این تیم را یک بر صفر شکست دادیم. در ۱۵ سال گذشته تمام کشورهایی آسیایی مثل این تیم، ویتنام، امارات و... مربیان درجه یک آوردند. چه در باشگاه و چه در تیمهای ملیشان. آنها را آوردند تا تاکتیک دفاع کردن را یاد بگیرند. اگر ما الان با هند هم بازی کنیم نمیتوانیم راحت به آنها گل بزنیم.
همه الان دفاع پیشرفته را یاد گرفتهاند، یک روز بازیکن ما با یک حرکت انفرادی ۴ بازیکن مالدیو را دریبل میکرد و گل میزد اما الان آن دوران تمام شده، مدافعها فضاها را خوب پوشش میدهند و فوتبال کشورهای ضعیف قوی شده است.
دیگر نباید انتظار داشته باشیم مثل قدیمها گل بزنیم، ما هنوز هم از علی کریمی میخواهیم همه را دریبل کند و گل بزند. در صورتی که گل با تاکتیکهای هجومی زده میشود. ما واقعاً تاکتیک خاصی نداریم، فکر میکنیم باید حتماً بازیکن خلاق داشته باشیم. الان ما یکسری بازیکن خاص داریم که بتوانند خلاق باشند و پاسهای خوب به مهاجمها بدهند. این بازیکنها کم هستند مثل جباری و نویدکیا. نگاه که میکنیم، میبینیم در لیگ ما هم این مشکل وجود دارد. مهاجمهای ما تمرین گلزنی نمیکنند، از دایی بپرسید که بعد از تمرین، چقدر خودش به صورت اختصاصی تمرین میکرد.
من خودم در بوخوم که بودم هفتهای دو، سه ساعت فقط تمرین هدزنی میکردم. آیا مربیان ما این کارها را با بازیکنان جوان میکنند؟ یا بازیکن بعد از تمرین سریع دوش میگیرد و بدو بدو میرود؟
*بحث بازیسازی خیلی مهم است. الان با بازگشت جباری استقلال خیلی تغییر کرده یا نویدکیا که معمولاً خوب است. اضافه شدن یکی مثل جباری چقدر میتواند به تیمملی کمک کند؟
متأسفانه ما بازیکن مثل جباری کم داریم و امیدوارم او در سلامت باشد و مصدوم نشود.
*ترکیب او، ژاگه و قوچاننژاد چقدر به تیمملی کمک خواهد کرد؟
من البته در تیمملی یک چیز را متوجه نمیشوم. اینکه میگویند فلان بازیکن تجربه بینالمللیاش خیلی کم است و نباید بازی کند. ببخشید اگر تیم باتجربه بینالمللی و بازیکن تاپ را به هر مربیای بدهی، خب کاری ندارد آن را میبرد جامجهانی! مهم این است که شما یک تیم را بگیری و در آن از جوانها استفاده کنی و بازیکن بسازی. اینکه ۵ بازیکن در آلمان داشته باشی، ۲ تا در ایتالیا، ۳ تا در اسپانیا که دیگر نیازی نیست نگران باشی. الان همین ازبکها چند بازیکن لژیونر دارند؟
*۳ بازیکن. ۲ تا در روسیه و یکی در اوکراین؛ البته اگر اشتباه نکنیم.
ببینید، پس چطور آنها اینقدر خوب بازی میکنند؟ چون به جوانها میدان میدهند. من هم میگویم به جوانها دور بدهید و این باید از باشگاه شروع شود.
*شما در مصاحبه اخیرتان گفته بودید که اگر آن گل را برای تیمملی مقابل قطر نمیزدید، تیمملی اصلاً به جامجهانی نمیرفت. خداداد هم به حمایت از شما پرداخت. برانکو هم میگفت، وحید راست میگوید او هم مثل ۷۰ میلیون نفر دیگر در این صعود نقش داشت!
برانکو اگر دنبال آن ۷۰ میلیون نفر بود پس چرا اینقدر به من زنگ میزند و مدام اصرار میکرد که به تیمملی بیایم؟! اگر پاس خداداد نبود من آن گل را نمیزدم. من گفتم اگر ما به جامجهانی رفتیم به خاطر این نبود که فوتبال ما خوب است، گفتم که ما مشکل زیرساختاری داشتیم و داریم؛ همین. من هیچوقت ادعا نمیکنم که با گل من رفتیم جامجهانی. الان نزدیک به ۸ سال گذشته و دیگر سودی ندارد که بخواهم چنین حرفی بزنم. اگر دنبال این چیزها بودم که همان موقع میگفتم با گل من به جامجهانی رفتیم.
*البته همان موقع هم به تیمملی ایراد میگرفتند که زیبا بازی نمیکند.
ولی ما در عوض نتیجه که میگرفتیم. آن زمان تیمها هم واقعاً قوی بودند. همان کرهشمالی که با ما بازی کرد و باخت، دوره بعد به جامجهانی رفت یا ژاپن تیمی بود که ۵، ۶ سال در آسیا نباخته بود و به ما در تهران باخت.
*کمی هم درباره کار خودتان حرف بزنیم. درباره مربیگریتان در هالستنیک رولینگن. شما پلهپله بالا میآیید، درست است؟
این قانونی است که آلمانیها گذاشتهاند، اصلاً هم شبیه به فوتبال ایران نیست. اروپاییها کار مربیگریشان با اینجا و آسیا فرق دارد. در ایران شما با مدرک من میتوانی سرمربی تیمملی شوی ولی در آلمان با این مدرک باید در لیگ ۴، ۵ مربیگری کنی و دوره خاصی بگذرانی.
*ولی مثلاً کاردوسو یک دوره سرمربی هامبورگ شد. با اینکه مدت زیادی از خداحافظیاش نمیگذشت.
همین کاردوسو الان لیگ دسته ۴ است. چند بازی موقت سرمربی هامبورگ بود که روی نیمکت هم نمینشست.
*ایدهآلترین اتفاق نیز حضورت در بوندسلیگا یک است، درست است؟
کار خیلی سختی است. من تمام سعیام را میکنم. برای آینده کاری ایران هست و آلمان هم همینطور. خودتان میدانید که یک مربی ممکن است با یک گل موفق شود و با یک گل ناموفق. اگر پرتغالیها یک گل از اسپانیا در جامجهانی نمیخوردند، ممکن بود قهرمان جهان شوند و اصلاً اسپانیا هم در این مسیر قرار نمیگرفت. پس تک گلها واقعاً مهم هستند.
*شما یک مربی آسیایی هستید. سابقه نداشته که یک مربی آسیایی بتواند در دنیا مطرح شود. حتی بازیکنان بزرگ قاره آفریقا هم مربیان بزرگی نشدهاند مثل عابدی پله یا ژورژ وهآ. مخصوصاً اینکه ایران اصلاً مکتبی در مربیگری ندارد!
اگر آدم بخواهد فکر کند که قبلیها چهکار کردهاند و چهکار نکردهاند که پیشرفت نمیکند. من کار خودم را انجام میدهم و تا آنجا که بتوانم خودم را بالا میکشم. در آلمان کار خیلی سخت است و حداقل رقابت سالم است و با کار فاسد نمیتوانی خودت را بالا بکشی!
*مکتب خاصی در مربیگری دارید؟
کم گل بخورم و زیاد گل بزنم!
*مربی خاصی الگوی شماست؟
مگر میشود از کسی کپی کرد و شبیه او بود. من سعی میکنم چیزی که هستم باشم. ادای کسی را هم درنمیآورم. من کار مربیان را میبینم و از هر کدام از آنها چیزی یاد میگیریم.
*هدف تو مربیگری در تیمملی ایران است؟
دوست دارم مربی تیمملی بشوم البته اگر پیشنهاد بدهند و همینطور پول خوب! (خنده) شوخی کردم. به هر حال همیشه دوست داشتهام به تیم ملی کشورم کمک کنم.