: دكتر سید محمد مرندی، دانشیار و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران است كه حضور فعالی در مناظرهها و برنامههای چالشی برخی رسانههای منطقهای و جهانی دارد. او در این گفتار تصویر مردم ایران از آمریكا و غرب را بررسی كرده و نیز به نقش رسانهها در شكلگیری و تغییر این تصویر میپردازد. دكتر مرندی همچنین پیشنهادی برای راهبردهای رسانهای نوین در برابر دستگاه رسانهای نظام سلطه مطرح میكند.
* تصویر ایرانیان از آمریكا
تصویری كه مردم ایران از آمریكا در ذهن دارند، به قبل از انقلاب بازمیگردد. پدران ما میدانستند كه حكومت مصدق را آمریكاییها ساقط كردند و شاه را آنها در سلطنت نگه داشتند. همچنین ساواك را آمریكاییها آموزش دادند و سرویسهای امنیتی و نظامیان مخوف ایران زمان پهلوی تحت آموزش و حمایت غربیها بودند. اقتصاد ما نیز وابسته به آمریكا بود و حكومت پهلوی، مستقل نبود. یك نسل در این كشور با این وضعیت بزرگ شدند و پس از انقلاب این تجربه را به نسلهای بعدی منتقل كردند.
شاید یكی از بزرگترین مسئلههای نسل ما -مهمتر از دخالت آمریكا در تلاش برای ساقط كردن نظام ایران- جنگ تحمیلی است كه آمریكاییها در آن به عراق كمكهای آشكاری كردند. البته واقعیت این است كه اروپاییها هم دستكمی از آمریكاییها نداشتند. سلاحهای شیمیایی را آنها به صدام دادند. صدام از سلاح شیمیایی علیه ایران استفاده كرد اما آمریكاییها و اروپاییها جلوی مطرح شدن این موضوع را در سازمان ملل و رسانههای غربی گرفتند. تا زمانی كه صدام از این سلاحها علیه ما استفاده میكرد، هیچ رسانهی عمدهی غربی روی آن مانور نمیداد و شورای امنیت سازمان ملل نیز هیچ محدودیتی در این باره اعمال نمیكرد. در اسناد ویكیلیكس آمده است كه دولت آمریكا میدانست عراق در جنگ مقصر بوده اما به دیپلماتهای خود دستور داد كه ایران را مقصر اعلام كنند. مثلاً در جریان حلبچه صدام یك جنایت عظیم جنگی را انجام داد اما آنها سعی كردند ایران را مقصر جلوه دهند! اینگونه حوادث چنین نگاه منفی به آمریكا را در بین ایرانیان نسبت به آمریكا و غرب تقویت كرده است.
اشتباه آمریكاییها و غربیها در این است كه در سالهای اخیر تلاش میكنند تا چهرهی مثبتی از خود به مردم ایران نشان دهند اما در عین حال با تشدید تحریمها به مردم فشار میآورند. به همین دلیل نگاه منفی عموم مردم ایران نسبت به آمریكا بیشتر شده است؛ البته نه همهی مردم. در مملكت ما عدهای از روشنفكران یا نخبگان هستند كه دلباختهی غرباند و با آنكه میدانند در این سالها مقصر اصلی غرب بوده ولی تمایل دارند ما در برابر آنها زانو بزنیم تا داستان تمام شود اگرچه حتی در این صورت نیز ماجرا تمام نمیشود.
* رسانههای غرب و تصویرسازی
رسانههای غربی تلاش میكنند تا با ارائهی تصویری مثبت از آمریكا و اروپا، محاسبات و مقاومت مردم ایران را درهم بشكنند. اما مهم است كه در نظر داشته باشیم رسانههای عمدهی جهان هیچ كدام مستقل نیستند. تصور خوشبینانه دربارهی آزادی بیان در غرب اشتباه است. رسانهها متعلق به سرمایهداران و كمپانیهای بزرگ هستند. آنها هستند كه دولتها را در داخل آمریكا و دیگر كشورهای غربی تعیین میكنند و همانها نیز جهتگیری افكار عمومی در جوامع را میسازند. رسانههای فارسیزبان خارج از كشور نیز اغلب یا مستقیماً به ثروتمندان غرب وابسته هستند یا غیرمستقیم در خدمت آنها. در حالی كه فعالیت رسانهای تلویزیونی یا اینترنتی در غرب ارزان نیست اما میبینیم كه اینهمه شبكههای فارسیزبان علیه جمهوری اسلامی ایران فعالیت میكنند و توسط كشورهای غربی اداره یا پشتیبانی میشوند. آنها طبیعتاً برای تضعیف حاكمیت جمهوری اسلامی تلاش میكنند. اما اینكه سعی میكنند ایران را مقصر جلوه دهند، از داستانهای عجیب دوران امروزی است مثل قضیهی فلسطین كه اسرائیل سرزمینی را قبضه میكند و مردم آن را آواره میكند ولی كشورهای غربی اسرائیل را یك كشور دموكرات و متمدن میدانند و فلسطینیها را غیر متمدن و تروریست. آنها در مورد ایران نیز همین كار را میكنند و تلاش دارند تا نزد افكار عمومی و جهانی، حكومت ما را مقصر قطع روابط و اعمال تحریمها جلوه دهند.
دولتهای آمریكا و اروپای غربی از عملیات تروریستی علیه ایران حمایت میكنند و ایران را تهدیدی برای كل دنیا جلوه میدهند. این در حالی است كه خود آنها مدام ایران را تهدید میكنند. اسرائیل مرتباً ایران را تهدید به بمباران میكند و چنین القا میكند كه این كار رواست! از دید رسانههای غربی تحریم مردم ایران نیز جایز است همانگونه كه در زمان جنگ استفاده از سلاح شیمیایی توسط صدام علیه ایران جایز بود.
همچنین هدف از وضع تحریمها فشار بر مردم عادی و زنان و فرزندان ما است تا حتی در مورد غذا و دارو نیز با مشكل مواجه شوند. غرب اقدامات ضدانسانی خود را اینگونه توجیه میكند كه دولت ایران تهدیدی برای جهان است! البته این برای مصارف افكار عمومی جهانی است. در داخل ایران هم به شكل دیگری تلاش میكنند تا كارهای خود را برای برخی منطقی جلوه دهند. رسانههای غرب نوعی منطق وارونه را در این زمینه القا میكنند كه گویی مردم ما بدهكار آنها هستند! آنها طوری وانمود میكنند كه انگار ایران اجازه نمیدهد تا بازرسان آژانس بینالمللی انرژی هستهای مراكز هستهای ما را ببینند. گاهی دانشگاهیان غرب هم تصورشان این است كه ما این مراكز را دور از دید آژانس نگه داشتهایم. در حالی كه وقتی برای آنخا توضیح داده میشود كه در همهی این مراكز، دوربینهای مداربستهی ۲۴ ساعته فعال است، تعجب میكنند.
این رسانهها هر حرفی را با تكرار در ذهن مردم عادی و حتی نخبگان جا میاندازند. مثلاً میگویند: «ایران اصرار دارد كه فعالیتهای هستهایاش صلحآمیز است ولی كشورهای غربی نگرانند كه جمهوری اسلامی اهداف نظامی داشته باشد». این نگرانی صداقت و احساسات انسانی را در بیننده یا خواننده القا میكند. یعنی اگرچه ایران ادعای راستی میكند ولی كشورهای غربی واقعاً نگران هستند. این جملهی به ظاهر بیطرفانه، كاملاً جهتدار است و بار خنثی ندارد. آنها با شیوهی بیان خود و با تكرار مرتب ادعاها چنین القا میكنند كه بیطرف هستند. به ندرت امكان دارد شبكهای یك میزگرد بگذارد كه منطق جمهوری اسلامی هم در آن بیان شود حتی در این صورت تأثیر چندانی ندارد زیرا هر روز ادعاهای آنهاست كه تكرار میشود و در ذهن مردم میماند.
این شبكههای فارسیزبانِ مورد حمایت غرب سعی دارند به مردم ایران بگویند: «شما بدبخت هستید و از همهجا عقبترید». شاید این تصویر در ذهن برخی ایجاد شود كه ایران كشور بیچارهای است ولی واقعیت این است كه این یك شگرد رسانهای است تا با بمباران یك گفتمان، فضایی علیه كشور هدف ایجاد كنند تا دل مردم آن خالی شود. آنها مرتباً با اخبار ناقص و مخلوط كردن اخبار صحیح و غیر صحیح میخواهند این را القا كنند كه مردم ایران خود مقصرند!
یكی دیگر از روشهای آنها برجستهسازی و یا كوچكسازی برخی واقعیتها است. مثلاً این جملهی رهبری كه ما از هر اقدامی علیه اسرائیل حمایت میكنیم، در رسانهها بسیار پررنگ شد اما از آن طرف اظهارات مقامات دست چندم اروپایی در خواهش از اسرائیل مبنی بر خودداری از حملهی نظامی به ایران را برجسته میكنند تا بگویند ما جنگطلب نیستیم. در حالی كه اصولاً سیاست ایران كه توسط رهبری اعلام شده، تهدید در برابر تهدید است. ما از سوی اسرائیل تهدید شدهایم، پس حق داریم آن را تهدید كنیم. زمانی كه عراق به كویت حمله كرد، رئیسجمهور وقت آمریكا برای اینكه استدلال محكمی برای ارسال نیرو به كویت داشته باشد، گفته بود كه صدام از سلاح شیمیایی علیه مردم خود استفاده كرده است. این در حالی بود كه د زمان جنگ تحمیلی هشتساله، چنین موضوعی هیچگاه از جانب آنها مطرح نشد.
«سیانان» كه در آن هنگام شبكهی تازهتأسیسی بود، مرتب فیلمهای حلبچه را نشان میداد در حالی كه قبل از این هرگز از این فیلمها كه البته در آرشیو رسانهای آمریكاییها موجود بود، استفاده نمیشد. رسانههای به ظاهر آزاد غربی وقتی دشمن، جوانان ما را میكشت و زنها و فرزندان ایرانی را در سردشت قتل عام میكرد و یا وقتی مردم عراق در حلبچه و جاهای دیگر با بدترین شكل میمردند، حقوق بشر برایشان مهم نبود ولی در مسئلهی چاههای نفت كویت، دستگاه رسانهای غرب ناگهان زبانش باز شد.
* چگونگی رویكرد رسانهای ما
اگر ما بتوانیم بر افكار عمومی برخی از كشورها كه در حال قدرتمندتر شدن هستند تأثیر مثبت بگذاریم، طبیعتاً آن كشور میتواند سیاستهای بهتری را به نفع ما اتخاذ كند. در عرصهی رسانه و فرهنگ و تبلیغات، باید بیشتر به دنبال اثرگذاری بر افكار عمومی آسیا، آفریقا، آمریكای جنوبی و... باشیم. این كشورها با ما، سابقهی مشتركی در رابطه با استعمار و استكبار غرب دارند و وقتی از غرب صحبت میكنیم مواضع ما را بهتر درك میكنند. از نظر منافع ملی نیز فعلاً مشكل حادی با هیچیك از آنها نداریم.
هم سمت و سوی رسانههای ما و هم دعوت از رسانههای خارجی بیشتر باید متوجه كشورهای غیر غربی باشد كه در حال ظهور به عنوان قدرتهای جدید هستند. البته نباید رسانههای غربی و مخاطبان آن را بهطور كلی رها كرد اما نباید زیاد از حد بر غرب تمركز نمود. اهمیت غرب از حیث قدرت و اعتبار جهانی در حال كاهش است. باید تلاش كنیم تا ۸۵ درصد مردم جهان را كه غیر غربی هستند آگاه كنیم.