به گزارش حدید نیوز، در سالی که گذشت سیاست خارجی ایران روزهای پر فراز و نشیبی را سپری کرد، موفقیت و گشایشهای چشمگیر در کنار برخی قدامات سیاسی با هدف راهبردسازی میدانی بخشی از فرمولهایی است که دیپلماتها آن را کنار یکدیگر چیدهاند.
در سال گذشته ایران به صورت رسمی به عضویت بریکس در آمد، بعد از ۶ سال سفارتخانههای ایران و عربستان در تهران و ریاض بار دیگر بازگشایی شد و در پی آن روابط ایران با کشورهایی همچون سودان و کومور از سرگرفته شد و تحولاتی هر چند محدود در روابط ایران و مصر ایجاد شد.
در نیمه دوم سال ۱۴۰۲ در پی عملیات طوفان الاقصی بیشتر توجه سیاست خارجی معطوف به تحولات فلسطین شد و تلاشهای جدی در عرصه سیاسی و دیپلماتیک از سوی تهران برای توقف جنگ و تسهیل ارسال کمکهای انسان دوستانه به غزه انجام شد و در همین چارچوب با تلاشهای ایران ۲ نشست اضطراری وزیران امور خارجه سازمان همکاری اسلامی و نشست سران این سازمان در راستای حمایت از ملت فلسطین و انجام اقدام اجرایی از سوی کشورهای اسلامی برای توقف نسلکشی رژیم صهیونیستی برگزار شد، راهبرد سیاسی وزارت خارجه در طی عملیات طوفانالاقصی و پس از آن با استراتژی
«دستها روی ماشه» گره خورده بود.
در این میان، عادیسازی روابط با عربستان یکی از مهمترین تحولات در این سال بود، دو کشور ایران و عربستان در اسفندماه ۱۴۰۱ تصمیم گرفتند که روابط خود را مجددا از سر بگیرند و در سال ۱۴۰۲ سفارتخانه های خود در تهران و ریاض را بازگشایی و سفرای جدید خود را معرفی کردند.
تولد نظم جدید امنیتی در منطقه نشانه چیست؟
ماجرای مذاکرات میان ایران و عربستان نزدیک به هفت سال طول کشیده است، این گفتگوها بارها تا مرز توقف و ترک میز از سوی طرفین پیش رفته بود، جنگ یمن، نقش آمریکا در منطقه و نیز مدل مواجه شیوخ عرب با رژیم صهیونیستی طی توافق آبراهام ازجمله نقاط مهم اختلاف میان دو کشور در سالهای اخیر بود، احیای روابط همسایگی بدون دخالت امریکا نشان داد که توافق در منطقه وابسته به متغییر خارجی نیست.
از سویی امضای توافقنامه میان ایران و عربستان زاویه دید جدید چین به مسئله غرب آسیا را نشان داد، در این توافق طرف چینی روی ایجاد یک سازوکار امنیتی برای جریان انرژی قابلعبور از هرمز تأکید کرد و این تأکید نمیتوانست از یک سازوکار سهجانبه شروع نشود.
تولد یک نظم امنیتی جدید در منطقه با اتکا به قواعد همسایگی پیامهای روشنی در خود داشت، در گزارش سالانه جامعه اطلاعاتی آمریکا درباره ایران روی بههمریختگی امنیتی، اجتماعی و سیاسی میان ایران با همسایگان در حوزه عربی حساب ویژه بازشده و آن را دریچهای برای نرمال کردن رفتار تهران ارزیابی کرده بودند، این توافقنامه جدید بهطور قطعی باعث آچمز شدن محاسبات ضد ایرانی شده و جریان محاسباتی غرب را برهم خواهد زد.
اما این نظم جدید شکل گرفته در منطقه مخالفان مهمی داشت که در صف اول آن آمریکاییها قرار داشتند، در آن زمان شواهد نشان میداد که باوجود اشتیاق ظاهری کاخ سفید در احیای روابط میان تهران و عربستان، مقامات آمریکایی به دنبال کارشکنی در ایجاد امتداد اقتصادی و سیاسی در این توافقنامه بودند.
به عقیده کارشناسان و اندیشکدههای غربی، علیرغم تنشزدایی و توافق میان ایران و عربستان، باید همکاری میان این دو کشور با محدودیتهایی همراه میشد که ایجاد تعامل و همکاری میان دو دولت را سخت کند. ازجمله این محدودیتها، تحریمهای ایالاتمتحده آمریکا و غرب علیه ایران است که چشمانداز روابط اقتصادی عربستان با ایران و سرمایهگذاری این کشور در ایران را با سؤالاتی مواجه میکند.
موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک دراینباره نوشته بود:
دولت آمریکا نباید وحشتزده شود؛ زیرا کاهش تنش بین ایران و عربستان سعودی در راستای منافع ملی آمریکا هست. قدرتهای منطقهای از توانایی و قابلیت لازم برخوردار نیستند که بتوانند به جایگاه هژمون منطقه برسند و به همین دلیل آنها سعی میکنند بهعنوان قدرتهای میانه ترتیبات جدیدی را خلق کنند و در مناطقی که آمریکا فاقد اهرم قدرت و چانهزنی است، به دنبال راهحلهای منطقهای باشند. همزمان کشورهای منطقه که در ابتدا با توافق هستهای ایران مخالف بودند، به دنبال گفتوگو با تهران درباره موضوعاتی هستند که از مذاکرات هستهای حذفشدهاند!
امضای توافق امنیتی همراه با تکمیل راهبردهای سیاست همسایگی باعث شد، هژمونی دیپلماتیک تهران در منطقه افزای چشمگیرسی یابد، این تحولات همراه با دکترین
«افول آمریکا» شکل گرفته و رشد یافته است، در واقع دولت توانست دیپلماسی منفعل را بدون حضور کاخ سفید به
«دیپلماسی فعال» تبدیل کند.
جنگ غزه و بازیسازی تهران در منطقه
در عرصه منطقهای، سرنوشت جنگ غزه با توجه به ابتکارات تهران شامل ۳ مؤلفه یعنی فرآیند آتشبس، قواعد بازسازی و حکومت آتی این باریکه، بر سیاست در غرب آسیا تأثیرگذار گذاشته است، این تأثیرات میتواند شامل ۴ مورد مهم باشد: نوع رابطه ایران و گروههای مقاومت عراقی؛ نوع هماهنگی و همراهی سهجانبه تهران، مسکو و دمشق در بحران سوریه؛ آتشبس جنگ یمن و نهایتاً تعمیم توافق ابراهیم به رابطه ریاض و تلآویو که عملاً بر پایداری توافق پکن نیز تأثیر خواهد داشت.
نکته قابل توجه آنکه در روزهای اخیر بیش از ده جلسه در تهران و بیروت با حضور رهبران ارشد گروههای مقاومت در منطقه برگزار شده و آخرین وضعیت تحولات میدانی و سیاسی منطقه بررسی شده است.
تداوم حمایت از نوار غزه، تداوم حملات مقاومت عراق به تاسیسات زیرساختی دشمن بر اساس یک تقسیم کار مشخص، تعیین زمان برای اخراج آمریکا از عراق توسط دولت سودانی، بررسی سناریوهای هماهنگی واکنش به حمله رژیم به رفح بخشی از خروجیهای این جلسات بوده است.
همچنین باید گفت که ایران در طول تجاوزات دشمن صهیونیستی در سطح وزارت خارجه فلسطین نقش ارزنده داشته است، از جمله آنکه در طول مذاکرات آتشبس، حماس تنها نبوده و همواره وزارت امور خارجه کشورمان به عنوان بازوی مشورتی و کمکی مقاومت محسوب شده است.
ایران و آمریکا آن روی سکه گفتگو!
سیاست بازدارنده خارجی از سوی تهران باعث شد تا در سال گذشته سرویس اطلاعاتی آمریکا در همکاری با صهیونیستها بار دیگر با کمک عناصر منافقین در خارج از کشور
«جنگ سفارتخانهها» را آغاز کنند.
هدف از استفاد از این بازی آن بود که ماشین راهبردی ایران در میدان قابل توقف نبوده و آمریکاییها سعی کردند مکمل آن یعنی دیپلماسی ایران را در منطقه متوقف کنند، همچنین فعال کردن دوباره تعارضات در کردیدور قرهباغ بخش دیگرس از راهبردهای آمریکایی-عبری برای کند کردن لبه تیز اقدامات تهران در سال قبل بود.
امری که با هشدارهای قاطع ایران همراه بوده و تحرکات پروکسی آمریکایی را در نطفه خفه کرد، فاز دوم توقف اقدامات آمریکا علیه ایران پس از عملیات طوفانالاقصی شکل گرفت که در این مرحله نیز تروریستهای سنتکام به نیابت از کاخ سفید سیلیهای سختی را دریافت کردند.
بسته شدن همه راهها به سوی آمریکا باعث شد تا کاخ سفید دوباره به سوی
«سیاستهای تعدیلی» قدم برداشته و با خبرسازیهای مکرر از گفتگوهای چشمگیر میان ایران و آمریکا خبر دهد.
ازجمله روزنامه نیویورک تایمز در اینباره نوشت:
مقامات ایرانی و امریکایی در ماه ژانویه در عمان گفتگوهای غیرمستقیم و محرمانهای را در مورد تهدید روزافزون یمن برای کشتیرانی در دریای سرخ و همچنین حملات مقاومت در عراق به پایگاههای آمریکایی انجام دادند. وجود کانالهای ارتباطی، حتی اگر غیرمستقیم باشد، قطعاً میتواند برای کاهش احتمال اشتباه محاسباتی و سوء تفاهم مفید باشد. اما همانطور که از آن زمان تا کنون دیدهایم، بهویژه در مورد حملات یمنیها در دریای سرخ، تنشها بین دو طرف همچنان قابل توجه است.
ورای همین خبر به خوبی نشان میدهد که دولت بایدن با وجود وضع گاه و بیگاه تحریمهای غیر قانونی همچنان مذاکره تعدیلی را تنها گزینه روی میز ارزیابی کرده که این به معنای شکست سیاستهای آمریکا به دلیل مواضع پیشدستانه طرف ایرانی است، واقعیت آن است که کانال گفتگوی غیر مستقیم میا ایران با آمریکا هیچگاه بسته نبوده که این بار طرف غربی با آب و تاب از آن رونمایی کرده است، شاهد این ماجرا باز بودن کانال تبادل جاسوسهای غربی است که بخش از راهبرد همیشگی تهران همواره روی میز قرار داشته است.
تمایل طرف آمریکایی برای اعلام این خبر حکایت از نیاز کاخ سفید به حل مسائل خود پیش از انتخابات آتی دارد، تکذیب نقش ایران برای عدم تشدید تنش در مقطع فعلی و باز گذاشتن راه مذاکره با تهران در آینده است!
در میان ماتریس چند وجهی روابط تهران با واشنگتن طرف آمریکایی به دلیل نیاز به این مسئله، مثل گذشته توپ در زمین طرف غربی قرار دارد، بایدن برای رهایی از جهنم شکست از ترامپ باید در اولین قدم جریان تندرو در تلآویو را خلع سلاح کند، اعطای مجوز جنایت به صهیونیستها برای کسب یک پیروزی حداقلی یا مواجه کردن مقاومت غزه با امر واقع و پذیرش آتشبس نمیتواند آمریکاییها را از وضعیت بنبست خارج کند!