اگر بخواهم در مورد شخص خودم صحبت کنم باید عرض کنم که از زمان نوجوانی، در راهنمایی و دبیرستان به شدت پیگر و علاقهمند هنر بودم که میتوانم به فعالیت در زمینه موسیقی و هنرهای مذهبی نظیر قرائت قرآن و اجرای تواشیح اشاره کنم...
یک مصاحبه صریح با فرزند محمدرضا عارف، یک آقازاده دیگر که وارد عرصه سرمایهگذاری در سینما شده است
کافه سینما , 29 دی 1394 ساعت 13:59
اگر بخواهم در مورد شخص خودم صحبت کنم باید عرض کنم که از زمان نوجوانی، در راهنمایی و دبیرستان به شدت پیگر و علاقهمند هنر بودم که میتوانم به فعالیت در زمینه موسیقی و هنرهای مذهبی نظیر قرائت قرآن و اجرای تواشیح اشاره کنم...
به گزارش حدید نیوز؛ محمدصادق شایسته در آیسینما نوشت: بیش از دو هفته است که ساخت فیلم سینمای «فصل نرگس» دومین تجربه کارگردانی نگار آذربایجانی به تهیهکندگی سحر صباغ سرشت آغاز شده است. فیلمی که تا امروز بازیگرانی چون ریما رامینفر، یکتا ناصر، پژمان بازغی، گوهر خیراندیش، سام نوری، شایسته ایرانی، محمدرضا هدایتی و صالح میرزا اقایی مقابل دوربین آن قرار گرفتهاند.
اما در بین عوامل این فیلم سینمایی یک نام جالب به چشم می خورد: حمیدرضا عارف. فرزند محمدرضا عارف رییس سابق دانشگاه تهران و معاون اول رئیس جمهور در دولت دوم اصلاحات مجری طرح و سرمایه گذار فیلم آذربایجانی است. این جوان سی و هفت ساله و درس خوانده در رشته دکتری روابط بین الملل تلاش داشت یک دورهای هم وارد اتاق بازرگانی تهران شود که به سرانجام نرسید. حالا او به عرصه سینما آمده و سرمایه ساخت فیلم تازه آذربایجانی را در اختیار تهیه کنندهاش صباغسرشت قرار داده است. اما او چرا و با چه هدفی وارد عرصه سینما شده؟ نگاه اش به حضور سیاسیون و وابستگان آنها به حوزه فرهنگ چیست؟ و اینکه هزینههای این حضور از کجا تامین خواهد شد؟ مهمترین سوالاتی بود که او در گفتگو با آیسینما به آنها پاسخ گفته است.
- در چند وقت اخیر شاهد حضور پررنگ چهرههای سیاسی یا وابسته به سیاست در حوزه فرهنگ و به خصوص سینما بودیم. مثلا آقای کواکبیان رییس حزب مردمسالاری در صدد ساخت یک فیلم سینمایی است و سید هادی رضوی داماد محمد شریعتمداری معاون رییس جمهور سرمایه گذاری سریال «شهرزاد» را به عهده گرفته و شما هم به تازگی برای ساخت فیلم «فصل نرگس» به کارگردانی نگار آذربایجانی وارد عرصه سرمایه گذاری شده اید. دلیل حضور آنها را پرسیدیم اما دلیل حضور شما چیست؟
به نظرم حوزههای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خیلی قابل تفکیک نیستند و تفکیک افراد در حوزههای مختلف بخصوص اشخاصی که حائز توانمندیهایی هستند، خیلی کار صحیحی نیست. البته این که چه نیتی پشت ورود افراد در حوزههای مختلف است به شخصیت آن فرد بستگی دارد و نمیشود با یک مثال مشابه نیت همه را یکی دانست. من کاری به افراد پیش از خودم ندارم، چون هر شخصی یک سری علایق و نیتهای مشخص دارد و ممکن است بخشی از آن مادی، معنوی، اعتقادی و حتی سیاسی باشد. طبیعتا افراد میخواهند از طریق محملهای مختلف، به هدف و نیت خودشان دست پیدا کنند. اما اگر بخواهم در مورد شخص خودم صحبت کنم باید عرض کنم که از زمان نوجوانی، در راهنمایی و دبیرستان به شدت پیگر و علاقهمند هنر بودم که میتوانم به فعالیت در زمینه موسیقی و هنرهای مذهبی نظیر قرائت قرآن و اجرای تواشیح اشاره کنم. حتی در این زمینهها مقامهای کشوری داشتهام. در بحث تئاتر هم علاقههای بسیاری داشتم و حتی دوستان هنرمند هم میدانند من رابطه بسیار خوبی با هنر دارم و دوستان بسیاری در این زمینه دارم که میتوانند گواه این موضوع باشند. من فعالیتهای هنری خود را از پانزده سال پیش با کمک به راه اندازی صندوق حمایت از هنرمندان که در زمان دولت اصلاحات و به دستور مستقیم دکتر عارف معاون اول وقت رئیس جمهورتشکیل شد، آغاز کردم. شکر خدا این صندوق تا به امروز هم به فعالیتهای خود ادامه میدهد و بیشتر مسائل بیمهای هنرمندان را دنبال کند. در عرصه موسیقی هم بنده شاگرد استاد داوود گنجهای بودم و الان هم در خدمت استاد صدیق تعریف مشغول به یاد گیری هستم.
- یعنی شما الان آواز هم میخوانید؟
بله بالاخره در اوقات تنهایی برای خود آواز هم می خوانم (باخنده)
- روی دستگاه های موسیقی آواز می خوانید یا بدون موسیقی تنها می خوانید؟
بله بدون موسیقی آواز می خوانم. (باخنده)
- برگردیم به همان حوزه سینما.
بله. بالاخره افرادی که مثل ما نقش اجتماعی و سیاسیشان ممکن است در جامعه پر رنگتر باشد، نباید از حوزه فرهنگ برای منافع سیاسیشان استفاده کنند یا حتی از قدرت سیاسیشان برای ورود به حوزه فرهنگ. الان در کشور ما بحث اقتصاد در فرهنگ بسیار مغفول مانده است. اینکه پروژههای فرهنگی چگونه میتوانند حامیان مالی خودشان را داشته باشند و برای بازگشت سرمایه های مالیشان چگونه عمل کنند که بازگشت مالی برای آنها به وجود بیاید از مسائل مهم اقتصاد فرهنگی است. در همین راستا من با خانم صباغ سرشت به عنوان تهیه کننده و خانم آذربایجانی که کارگردانی این پروژه را به عهده دارند آشنا شدم و تمام این اتفاقات به واقع لطف خدا بوده است. «فصل نرگس» در ژانر اجتماعی جلوی دوربین رفته و به یادآوری یکی از حلقههای گمشده در جامعه امروز که عشق، علاقه و محبت است اشاره میکند. من به واقع احساس کردم به واسطه ساخت این فیلم میتوانیم نقش کوچکی را برای یادآوری این حلقه مفقوده ایفا کنیم. به هر حال ما یکی از بحث های اصلیمان قضیه تغذیه روح جامعه است و احساس کردم با تولید یک اثر فاخر، هم در داخل بتوانیم حس نوع دوستی را ارتقا دهیم و هم در خارج از ایران به عنوان یک فیلم سفید، مثبت و زیبا چهرهای مهربان از جامعه زیبای ایرانی معرفی کنیم.
- صحبت های شما، خوب و جذاب است. اما یک نکته ای وجود دارد، تقریبا همه می دانند که پرخرج ترین هنر نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا، هنر سینما است. یعنی با بودجه های چند ده میلیونی هیچ پروژه سینمایی جلو نمی رود. در همین ایران کم برای ساخت یک فیلم سینمایی به شکل متوسط بودجه نزدیک به یک میلیارد تومان لازم است. حالا این سوال پیش می آید، شمایی که الان سی و هفت سال سن دارید و نسبت مستقیمی هم با معاون اول دولت اصلاحات دارید، چگونه این سرمایه را بدست آوردید و چگونه می توانید از پس تامین هزینههای یک پروژه سینمایی برآیید؟
وقتی شما میخواهید برای یک کار سرمایهگذاری کنید، لزوما که نباید سرمایه آن را از جیب خود بگذارید. مثلا همه اشخاصی که کارخانه ای احداث میکنند، از سرمایه شخصی خود استفاده می کنند؟ نه! یکی از مشکلاتی که امروز در عرصه فرهنگ و به خصوص در عرصه سینما با آن دست و پنجه نرم میکنیم، این است که منبع پولهایی که وارد این عرصه می شود، مشخص نیست. خیلیها میخواهند کارهای پولشویی خود را از طریق سینما و فرهنگ انجام دهند. من هم اتفاقا چون نسبت به این موضوع تاکید داشتم، یک ریال از سرمایه این پروژه را از جیب خودم نگذاشتم و سرمایه آن را از طریق وامهای بانکی جور کردم. بالاخره اگر در طول این سی و هفت سال نتوانستیم ثروتی جمع کنیم، خرده اعتباری که برای ما به وجود آمده. این اعتبار هم از طریق تخصص و توانمندیای که داریم و سرویسی که بر اساس توانمندیمان به موسسههای مالی-اعتباری و بانک ها میدهیم به وجود آمده است. ما هم از این اعتبار استفاده کردیم و از یکی از بانکهای خصوصی کشور وامی دریافت کردیم تا سرمایه این کار فراهم شود. البته به نظر من همه چیز نباید از طریق پول اتفاق بیافتد.
- «همه چیز نباید از طریق پول اتفاق بیافتد.» این یعنی چه؟
به عنوان مثال ممکن است خیلی از دوستان برای فیلمبرداری قسمتهایی از فیلم مجبور شوند لوکیشنی را اجاره کنند. اما من این توانایی و اعتبار را دارم که از لوکیشنهای شخصی و لوکیشنهایی که دوستانم داشتند به شکل مجانی استفاده کنم.
- یعنی برخلاف شخصی که برای ساخت یک فیلم یا یک سریال پولهایی جهت مصارف مختلف میپردازد، شما اعتبارتان را خرج کرده وهزینه های ساخت این فیلم را کمتر کردید.
بله دقیقا، چون یک سری کار با پول انجام می شود و یک سری از کارها هم با اعتبار جلو می رود، به هر حال همانطور که شما اشاره کردید، سی و هفت سال سن برای کسب اعتبار کافی و لازم کم نیست.
- البته سی و هفت سال سن زیادی هم نیست...
اتفاقا پدر من وقتی مدیر عامل شرکت ملی مخابرات شدند، بیست و نه سالشان بوده و وقتی هم معاون اول دولت جمهوری اسلامی ایران شدند، پنجاه ساله بودند. به نظر من باید کمی منصف باشیم، چرا که دیگر در دنیا هم برای موفقیت سن و سال اصلا مطرح نیست. همین آقای زاکربرگ مدیرعامل فیسبوک در زمان اوج این شبکه اجتماعی چند ساله بود؟ 25 سال. بنابراین ما فقط در ایران خیلی به سن و سل اهمیت می دهیم.
- این حرفی که شما زدید، بحث خیلی خوبی بود، اما در ایران بحث سن ارتباط مستقیمی با بحث رانت دارد. شما تصور کنید یک جوان عادی اگر فرزند یا داماد شخصی خاصی نباشد، بازهم می تواند به موفقیت های این چنینی دست پیدا کند؟!
اولا من به طور قاطع میگویم این جانب از هیچ رانتی به واسطه نسبت فامیلی استفاده نکردم. بعد هم به نظرم این یک تصور غلطی است که بیشتر باعث میشود جو ناامیدی در بین جوانها به وجود بیاید. بسیاری از فرزندان مسئولان هستند که از لحاظ مالی و اقتصادی اصلا آدمهای موفقی نیستند ولی آنهایی که موفقاند اکثرا تحصیلات خوبی دارند. بالاخره شما هم لطفا یک حداقلی از هوش و توانایی را برای بچههای مسئولین در نظر بگیرید. من از طریق کنکور سراسری در دانشگاه صنعتی شریف قبول شدهام و بعد هم در یکی از بهترین دانشگاههای آمریکا آن هم با بورس خود آنجا نه با استفاده از بورسی که از دولت ایران گرفته باشم درس خواندهام. خب این نشان میدهد حمیدرضا عارف یک حداقلی از هوش و استعداد را دارد. این توانایی میتواند به همین مسئله رانت و آقازادگی محدود شود و کار دیگری نکند یا برعکس حالا با این رانتی که به قول خیلیها از آن برخوردار است کارهای درست و به درد بخور انجام دهد. اینکه شما رانت داشته باشید بالذات چیز بدی نیست، مهم این است که شما بتوانید از آن درست و سالم استفاده کنید. وقتی شما به شکل ذاتی یک سری ارتباطات دارید ناخودآگاه برای شما نیمچه اعتباری به همراه دارد و اعتبار اصلا چیز بدی نیست، رانت داشتن زمانی مشکل دارد که فرد با استفاده از دانش و آگاهی بیشترش نسبت به بقیه از اطلاعات خاصی که در زمینههای مختلف دارد سو استفاده کند. آنجاست که خلاف اتفاق افتاده است.
- پس شما می گویید از آن دسته رانتدارانی هستید که سالم کار میکنند؟
بالاخره در این مملکت همه چیز مشخص است. اندازه آدمها و نوع فعالیتشان کاملا قابل پیگیری است. خدا را شکر در کشور ما هم هیچ گاه هیچ چیز پنهان نمیماند چرا که هیچ دو نفری با هم قسم خورده نیستند حتی شرکا. به همین دلیل هم در ایران شرکتهایی که با چند شریک خیلی عمر کنند کم پیدا میشود چون بالاخره یکی از آنها اگر خلافی باشد پته بقیه را روی آب میریزد. البته این واقعا جای خوشحالی دارد در کشوری که خون پای آزادیاش ریخته شده کسی نمیتواند به این راحتیها هر کاری خواست بکند و آخرش قسر در برود.
- برگردیم به بحث فیلم و بودجه اش ...
به هر حال برای گرفتن وام و بعد آغاز کار ساخت فیلم یک مقدار تزریق اولیه مالی نیاز داشتیم چون باید حدود 20 درصد مبلغ وام را به عنوان سهم مشارکت در بانک میگذاشتیم. آن بخش کوچک با همراهی دوستان انجام شد و بقیه مسائل هم با اعتباری که بنده از فعالیتهای خودم کسب کردم و اعتمادی که آن مجموعه به من داشتند با گذاشتن موارد مورد نیازی مثل وثیقه باقی بودجه فیلم را فراهم کردیم. من به شدت معتقدم اگر مسائل اقتصادی در سینما کاملا شفاف باشد باعث میشود بانکها پشت فیلمها بیایند، البته نه اینکه لزوما سرمایهگذار و اسپانسر باشند بلکه کمک کنند به سرمایهگذارانی که حاضر میشوند بیایند ریسک تهیه فیلم را به جان بخرند و درصد بالای سود وامهای بانکی که حدود 30 درصد است را پرداخت کنند. این اتفاق اگر رخ دهد قاعدتا فیلمهای خوبی هم ساخته میشود و در نتیجه فروش خوبی هم برای فیلم ها اتفاق میافتد و در این بین همه سود میکنند، هم مردم و فرهنگ ما، هم تهیه کنندهها و عوامل تولید و هم حتی بانکها.
- آیا حضور شما به عنوان سرمایهگذار در سینما بعد از فیلم «فصل نرگس» هم ادامه خواهد داشت؟
همیشه در همه مسائل زندگی عادت کردهام در ابتدا یک مدت جلو نباشم، تنها حامی باشم و یاد بگیرم اما وقتی شخصا به شکل مستقیم و شفاف وارد عرصه می شوم سعی می کنم پروژهای را انتخاب کنم که مطمئن باشم حداقل حس خودم را ارضا کند. اگر آن پروژه -هر چه که باشد- جواب داد آن وقت میتوانم مطمئن باشم که آن مسیر را ادامه خواهم داد. من با نیت خیر وارد عرصه کار در سینما شدم، اصلا هم هدف اقتصادی ندارم و همین که فیلم بتواند بودجهای که برایش صرف شده را برگرداند برای من کافی است. کار در این عرصهها جزو وظایفی است که برای خودم تعریف کردم. حالا شما بگویید این کار یک سیاستمدار است و من میگویم فعال اجتماعی-فرهنگی.
- یعنی نگاه شما در این عرصه براساس منافع یا نگاه سیاسی نیست؟
نه اصلا. من خودم را آدم سیاسی نمی دانم.
- چرا نمی دانید؟ شما نامزد انتخابات مجلس هم شدید و به دلایلی انصراف دادید...
به نظرم نامزد انتخابات مجلس لزوما یک آدم سیاسی نیست. نامزد ریاست جمهوری چرا ولی مجلس نه. مجلس به نظرم یک نهاد غیردولتی و حکومتی است و جایی است که افراد باید آدمهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باشند. اصلا مشکل اصلی مجلس قبل همین بود که آنقدر افراد سیاسی بودند، دیگر کسی به درد مردم نمیرسید. من، خودم را یک کارآفرین اجتماعی تعریف میکنم ولی این را هم یادتان باشد که شما نمیتوانید برای حوزه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مردم کاری انجام دهید ولی نیمنگاهی هم به مقوله سیاست نداشته باشید. در همه دنیا هم همین است. اما تاکید میکنم ورود سیاسیون به فرهنگ و هنر اگر در جهت بهرهبرداری سیاسی نباشد خیلی می تواند به این عرصه کمک کند. ضمن اینکه درست است خیلیها برای سواستفادههای سیاسی وارد کار فرهنگی میشوند اما این دلیل نمیشود که باز همه را به چشم ببینیم و بگوییم هر که رگهای از سیاست داشت حتما برای استفاده سیاسی وارد حوزه فرهنگ شده. چرا که این تفکر صفر و صدی در نهایت باعث میشود اکر آدم توانمندی هم وجود داشته باشد با توجه به حاشیه هایی که برایش اتفاق میافتد به این عرصه ورود نکند.
- شما چرا با دانستن همه این شرایط باز هم حاشیهها را به جان خریدید؟
خب من کمی پوستم کلفتتر است، سرم هم بیشتر درد میکند، کتک خورم هم ملس است.(با خنده)
- مبلغ بودجه «فصل نرگس» را میتوانید بگویید؟
الان نه. ولی قطعا به دلیل حساسیتهایی که در خصوص امثال ما در ذهن مردم و رسانهها وجود دارد پس از پایان کار برای اینکه شک و شبههای وجود نداشته باشد ریز بودجه و لیست هزینه های ریالی فیلم را اعلام خواهم کرد. چون خودم اعتقاد به شفاف سازی دارم و معتقدم این شفافسازی میتواند کمک بسیاری به وضعیت اقتصاد سینما کند. با این حال بدانید برای ساخت فیلم در حد و اندازههای هزینه یک فیلم درجه یک سینمای ایران بودجه صرف خواهد شد.
- شما چه تعریفی از سرمایهگذار در یک پروژه سینمای دارید؟ حالا که پول گذاشتهاید چقدر خودتان را درگیر مسائل مختلف فیلم میکنید؟
زمانی که وارد این پروژه شدم احساس کردم نگاهی که به سرمایهگذار در عرصه سینما است یک نگاه فرهنگی نیست. یک آدم پولداری که پولی آورده، بازیگران را خودش انتخاب میکند و قرار است در همه امور مستقیما دخالت کند. اما من موافق این نگاه نیستم. خب من پیش از این به عنوان سرمایهگذار تجربه انتشار روزنامه «بهار» را در سال 91 داشتم. آن جا هم تا زمان توقیف قبلیاش سهام دار بودم ولی سعی کردم هیچ گاه در امور اجرایی دخالت نکنم. با اینکه خودم مدعی فرهنگ هستم اما معتقدم هر کاری متخصص خودش را دارد. در «فصل نرگس» هم با اعتماد کاملی که بین من به عنوان مجری طرح و سرمایه گذار و تهیه کننده و عوامل تولید وجود دارد تلاش میکنیم تعریف جدید از سرمایهگذر در سینما ارائه دهیم. آن هم سرمایهگذاری که انواع برچسبهای رانت و آقازادگی برایش وجود دارد ولی به جای دخالت در نوع اجرا و انتخاب بازیگران که شاید به نوعی یکی از حقوق سرمایهگذار هم باشد با اعتماد به عوامل و در جهت منافع فیلم در کنار هم باشیم به جای آن که مقابل قرار بگیریم. من حتی هنوز سر صحنه هم نرفتم چرا که احساس میکنم وظیفه من حمایت از تیمی است که به آن اعتماد کردهام نه دخالت در کار آنها. البته آنجا که نیاز به همفکری و مساعدتهایی از سوی بنده برای جلو رفتن کار باشد قطعا ورود پیدا خواهم کرد. خصوصا وقتی اعتباری که من دارم میتواند گره گشا باشد.
کد مطلب: 33583