طرح «نکاشت» چیست؟ چه میگوید؟ هدفش چیست؟ آیا این طرح به نفع کشاورزی و کشاورزان است؟ دکتر عبدالمجید شیخی، استاد دانشگاه و دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی، در تحلیلی کارشناسی به بررسی زوایای این طرح میپردازد.
غفلتهای بزرگ دولت در طرح «نکاشت»
عبدالمجید شیخی
4 آبان 1393 ساعت 22:50
طرح «نکاشت» چیست؟ چه میگوید؟ هدفش چیست؟ آیا این طرح به نفع کشاورزی و کشاورزان است؟ دکتر عبدالمجید شیخی، استاد دانشگاه و دارای دکترای اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی، در تحلیلی کارشناسی به بررسی زوایای این طرح میپردازد.
حدیدنیوز- طبق گزارش خبرگزاریها، طرح «نکاشت» بهعنوان یکی از ۲۶ مصوبهی ستاد احیای دریاچهی ارومیه در اراضی کشاورزی اطراف این دریاچه در حالی به اجرا درخواهد آمد که پیش از این به دلیل وجود تنش آبی شدید در چند شهر، در اراضی کشاورزی برخی از نقاط کشور به اجرا درآمده بود. بهطور مثال، امسال از کشاورزان حاشیهی رودخانه زایندهی رود در استان اصفهان خواسته شد تا کشت بهارهی خود را در اراضی اطراف این رودخانه تعطیل کنند و در مقابل، طبق مصوبهی هیئتوزیران در تیرماه و به گفتهی نوبخت، سخنگوی دولت، مقرر شد از صندوق توسعهی ملی حدود ۲۱۰ میلیارد تومان برای جبران خسارت به این کشاورزان پرداخت شود.
دربارهی مظلومیت بخش کشاورزی از هر دری که سخن گفته شود رواست. از جمله حذف اولویت و محوریت این بخش در برنامههای پنجساله که این معضل میتواند بزرگترین علت این تصمیمات انفعالی و تأخیری و تن دادن به قهر طبیعت باشد که ناشی از غفلت از امر تسخیر طبیعت توسط کلام الهی و معلول بیبرنامگی در این بخش است. از سویی دیگر، میتوان از مدیریتهای گسسته، غیرتخصصی، غیردلسوزانه، بیبرنامه و یا فقدان الگوی کشت گفت و یا از غفلت از تنظیم بازار و یکپارچه کردن مدیریت از مرحلهی نهادهها تا توزیع و مصرف محصولات نهایی، از بیبرنامگی در واردات و عدم تقید به یک جدول زمانی توزیع در کنار توزیع محصولات داخلی و یا از بایگانی شدن بسیاری از طرحهای تحقیقاتی که وارد نظام تولید نمیشوند. از ترویجی که حذف شد و یا از خیانتی بزرگ که یک خادم بزرگ و یک نهاد مقدس به نام جهاد سازندگی را، که یادگار حضرت امام خمینی (ره) بود، از صحنه و عرصهی روزگار حذف کردند و سمپاشیهای تکنوکراتهای بیسواد بر سرنوشت این بخش حاکم شد و توزیعکنندگان سم و کود سابق، در قالب یک دستگاه سنتی به نام وزارت کشاورزی، تبدیل به مدیریت حاکم در این بخش مظلوم شدند. شانزده سال پیش نمایندهی فائو، که ایرانیالاصل بود، پس از گشت در مناطق مختلف کشور و نمونهبرداری از خاکها، به وزیر وقت کشاورزی هشدار داد که شما چه کار دارید میکنید؟ شما دارید مردم را با مسمومیت میکشید.
با تسلسل و تداوم کمبود بارش، اکنون دیگر نباید بارشهای سالانه را با متوسطهای چند سال گذشته مقایسه کرد، زیرا این متوسط خود بهتدریج تنزل پیدا میکند و لذا گولزننده است، بلکه باید یک شاخص شاهد اختیار کرد که کفاف نیاز چندجانبه را بدهد و لذا اگر با این میزان سنجیده شود، کمبود بارش محسوستر خواهد بود. در اینصورت، مسئولین این بخش بهمانند شرایط فعلی، بست در جای خود ننشسته و منتظر مراجعت کشاورزان نمیماندند و در عوض سعی میکردند خود برای ترویج روشهای نوین آبیاری در این دو دهه بهسراغ کشاورزان بروند؛ یعنی از الگویی تبعیت میکردند که جهاد سازندگی این سنت حسنه را بنا گذاشت. متأسفانه حلقهی ارتباط مدیریت بخش با بهرهبرداران در حال حاضر بسیار ضعیف است. در اتاقهای شیشهای کشاورزی رشد نمیکند. دانشجویان فارغالتحصیل میشوند، ولی دریغ از اینکه پایشان با خاک آشنا شود.
طرح «نکاشت» دچار چند غفلت بزرگ است. اولاً باید بهجای این ممانعت، این هزینهها را به استقرار روشهای نوین آبیاری تخصیص و حتی اجباری کنند. با این کار بیش از ۶۰ درصد در مصرف آب صرفهجویی میشود و در مقابل، تولید بیش از دو برابر میشود. این کار میبایستی در چند سال گذشته، در تمام کشور، در برنامههای پنجساله دیده میشد و این همان غفلت از محوریت بخش کشاورزی در برنامه است که امنیت ملی ما بدان وابسته است.
ثانیاً این طرح بهانهای در جهت سرکوب بیشتر بخش کشاورزی و عدم توجهی است که در برنامههای پنجساله مبرهن شده است. ثالثاً طرح واردات آب مجازی، که بعضاً نیز مطرح میشود نیز دچار این غفلت بزرگ است که ارزش افزودهی فعالیت کشاورزی را نصیب بیگانه مینماید. لذا در عوض میتوانیم بهجای محصول کشاورزی (آب فراوریشده) با نام اصطلاحی آب مجازی، آب خام از کشورهای همجوار بهخصوص کشورهای شمالی وارد کنیم و ارزش افزودهی کشت را نصیب کشاورزی و اشتغال داخلی نماییم.
رابعاً غفلت بزرگ دیگر، عارضهی تبعیت کور از وضعیت فعلی است. یک دولت و حاکمیت منفعل و معتقد به نیروی دست نامرئی چنین فکر میکند که هرجا استعداد هست، آنجا باید بالفعل شود. این برخلاف اصل عدالت منطقهای است و باز خلاف دستور قرآن در تسخیر امکانات خدادادی است. لذا چنین میشود که تراکم جمعیت در مناطق پرآب بسیار بالا و در مناطق کمآب در حد صفر است و در پی آن، مشکلات شنهای روان، تخلیهی جمعیت و ناامنی خارجی و داخلی پیش میآید.
دقت شود که ارتش عراق در آغاز با تجمع تروریستهای تکفیری در منطقهی الرمادی و استان انبار، که عاری از سرسبزی، آب، جمعیت و فعالیت اقتصادی است، درگیر شده است. طبیعی است که مناطق کمجمعیت کانون توطئه میشود. اگر اصل قطبسازی و پرورش و خلق استعداد در این منطقه اجرا میشد، جای دنجی برای تجمع این عناصر کافر پیدا نمیشد.
همچنین بروز پدیدهی ریزگردها از همین منطقه است که چند سالی است عراق و ایران را با مشکل مواجه میکند. این عارضه بسیار گسترده است، زیرا نیرویی نبوده که عوامل تثبیت خاک مثل آب را به آنجا منتقل کند. در سیاستگذاریها دولت، همیشه وضع موجود مراکز علمی، دانشگاهی، پژوهشی و اجرایی ملاک تخصیص نیرو، امکانات، بودجه و مأموریتهاست. لذا تسلسل پدید میآید. در مقطع بعد نیز همین تواناییها ملاک بیشتری برای جلب این امکانات میشود و الیآخر. لذا ناخودآگاه «مال سر مال میرود و باد زیر پیراهن پاره»! قوی قویتر شده و ضعیف ضعیفتر میشود و این دور باطل تا ابد ادامه پیدا میکند.
شنا نکردن برخلاف جهت این سیل بنیانکن به معنای عدم تعادل منطقهای ناشی از غفلت برنامهریزان و عدم آگاهی به علوم آمایش و مکانیابی و غیره است. راهحل رهایی از این وضعیت، قطبپروری و خلق فرصت در مناطق بیفرصت و خلق جاذبه برای جلب جمعیت و جلوگیری از ازدحام در مناطق تمرکزیافتهی قبلی است. راه این مسئله، انتقال آب به این مناطق است. چرا نباید بیش از این به فکر مهار آب سیلابها باشیم که اگر مهار شوند، حتی از سطح نیاز ما فراترند. مشکل ما فقدان برنامهی منسجم برای تنظیم بازار آب در کشور است که انصافاً درد بزرگی است. همین عدم تفکر در این راهبرد است که اکنون شاهد نابودی آب و خاک در منطقهی شمال کشور و تغییر کاربری اراضی هستیم که بهسرعت این نعمت بزرگ و این بهشت سرسبز را نابود میکند و مدیریت بخش، خواب و غافل است و اصلاً واکنشی نشان نمیدهد.
برای ایجاد فرصتهای اشتغال در شمال کشور، طرحهای آلودهساز یا لااقل اشغالگر زمینهای کشاورزی مستقر میکنند. غافل از اینکه بهراحتی میتوانند مازاد آبهای شمال را که گاه سیل میشوند، به جنوب رشتهکوههای البرز منتقل کنند و مازاد جمعیت آمادهی کار را در ضلع جنوبی البرز، مانند استان سمنان، مشغول کار کنند و فرصتهای شغلی را در این مناطق ایجاد نمایند. اگر این راهحل دنبال نشود، در دههی آینده، خاکی برای کشاورزی نمیماند و یا اگر بماند، خاک و آب سالمی نخواهند بود.
خامساً همانند بسیاری از تصمیمات عجولانه، بدون ارزیابی اقتصادی نباید چنین طرحهایی را پیشنهاد داد. مثلاً هزینههای عدم کاشت تنها عدمالنفع کشت نکردن نیست، زیرا عوارضی ثانویه چون ورود محصولات جایگزین یا هزینههای اجتماعی در این محاسبات وارد نشده است. همینطور هنوز مشخص نشده که طرح انتقال آب به دریاچهی ارومیه ارزیابی شده است یا نه؟ صرف اتکا به نظر یک مسئول سازمانی که اقتصاد بلد نیست نیز منطقی نیست. همین فرد با همین بهانه، تولید بنزین داخلی را متوقف کرده و بیش از دو و نیم میلیارد دلار به مملکت ضرر رسانده است.
نکتهی دیگر غفلت بزرگ از پیاده کردن طرحهای آبخوانداری و آبخیزداری است که بسیار کُند شده است. در مطالعهای که بنده انجام دادهام، این نتیجه عاید شده که این طرحها در مقایسه با روشهای صنعتی، یعنی سدهای ذخیرهسازی روسطحی، بسیار کمهزینهتر و نرخ تبخیر آب در این پروژههای ابداعی جهاد سازندگی، کمتر از یکهشتم است.
نکتهی آخر مسئلهای است که وزیر جهاد کشاورزی اخیراً مطرح کرد و آن حذف محصولات با آببری زیاد است. باز غفلت بزرگ در اینجا انفعالی بودن این گفتههاست، زیرا بهجای حل علت، بهسراغ حذف معلول رفته است. شما باید اول الگوی کشت را پیاده کنید. در چارچوب الگوی کشت اولویتها مشخص میگردد و استعداد مناطق شناخته میشود. بهعلاوه اگر شما اینقدر به حوزه و قلمرو بهرهبرداران نفوذ دارید، چرا بهجای این برخورد جبری، آنها را وادار نمیکنید که با وجود این تسهیلات ۸۵درصدی برای تجهیز اراضی به وسایل آبیاری جدید، تشویق به این عمل شوند و در کمترین زمان ممکن، مصرف آب را دستکم ۶۰ درصد کم کنید، از عوارض تمرد یا مخفیانه کشت کردن اقلامی که آب زیادی استفاده میکنند مبرا شوید و بهعلاوه تکانهی قیمتی نیز به بازار وارد نکنید و یا مانع صدور برخی از این محصولات (مانند هندوانه و خربزه)، که مشتری خارجی دارند، نشوید؟
کد مطلب: 31384