در دنیای رسانه ای امروز، نقش رسانه ها در پاسخگویی ادراک افراد از مسئله جنسیت جای تفکر و تامل دارد. از جمله ی این رسانه ها سینماست که الگوهای ارائه شده توسط آن، قطعا در تعریف نقش های زنان و مردان بیشترین تاثیر را دارد. معنا و مفهوم «دختر» که حاصل ترکیب جنس و نقش وی است نیز از این قاعده مستثنا نیست.
به گزارش حدیدنیوز، در میان زن و مرد تفاوت هایى وجود دارد که شناسایى آنها در نقش و کارکرد هریک تأثیر مى گذارد. گاهى ممکن است یک ویژگى براى زن مثبت و براى مرد منفى باشد. ابعاد مختلف این تفاوتها را مىتوان در زمینه مسائل فیزیکى، عاطفى، جنسى، طبیعى و فکرى مطالعه کرد و تفاوتها را شناسایى نمود. جوامع مختلف برای اینکه بتوانند به نشاط، سلامت و آرامش دست یابند، ناگزیر به شناسایی این تفاوتها و لحاظ کردن آنها در الگوهای رسانهای هستند. سینما و تلویزیون، تاثیرگذارترین رسانه های زمان حاضرند که نشان دادن افراد و الگوهای مختلف در آنها باعث ترویج آن الگوها و تقلید توسط جامعه میشود. در این نوشتار نگاهی به سیر تحول نقش دختر در فیلمهای سینمایی ایران، در برهه های پس از پیروزی انقلاب خواهیم داشت.
تفاوت جنس و نقش
شاید بتوان گفت جنس هر فرد، همواره مهمترین ویژگی اوست چرا که به وسیله ی آن زندگی شخص شکل میگیرد؛ نام، نوع پوشش، نقش های اجتماعی و ... . این مسئله تنها مربوط به دوران گذشته نیست بلکه حتی در این قرن و در جوامع صنعتی و پیشرفته نیز تمایزات و تفاوت های جنسیتی را آشکارا نظاره میکنیم. واژه «جنس» به ابعاد بیولوژیکی مردانگی و زنانگی فرد محدود شود اما واژهی «جنسیت» به صفات و ویژگی های اجتماعی دو جنس اطلاق میگردد. به بیان دیگر، واژهی «جنسیت» به اجزای غیرفیزیولوژیکی جنس اشاره دارد که از نظر فرهنگی، برای مردان یا زنان مناسب تشخیص داده میشود. در واقع جنسیت، ناظر بر ویژگیهای شخصی و روانی است که جامعه، آنها را تعیین میکند و اصطلاحا «نقش» نامیده میشود. «نقش» مرد یا زن شامل مجموعه انتظاراتی که وی در موقعیتی معین از خود بروز میدهد. اما سوال این جاست که افراد جامعه چگونه به درکی از جنسیت خود میرسند؟
سینمای ایران از ابتدای انقلاب تا کنون دخترانی با نقشهای متفاوت را بر پرده ی خود دیده است که هر کدام از آنها یا نمایانگر یک طیف از دختران بوده اند و یا در پی تعریف الگوی خاصی از دختر نمونه. بررسی این فیلم ها، سیر تحول معنا و مفهوم «دختر» در سینمای ایران را نشان می دهد.
فیلم هایی با یک یا چند نقش دختر
۱- دختری با کفشهای کتانی
فیلمی به کارگردانی رسول صدرعاملی، محصول سال ۱۳۷۷. این فیلم در مقایسه با دیگر آثار سینمایی مربوط به نوجوانان، جسارت ویژهای از خود نشان داده و موضوعی را که از نظر برخی غیرقابل توصیف و تصویر در سینما است ارائه کرده است. فیلم روایتگر حادثهای خاص در زندگی یک دختر است. «آیدین» در یک پارک با «تداعی» آشنا میشود. آنها در حین گردش، توسط مأمورین نیروی انتظامی متوقف شده و به کلانتری برده میشوند. با تشکیل پرونده و تا برگشت آن از دادسرا آیدین در کلانتری مانده و تداعی نیز برای تحقیقات به پزشکی قانونی منتقل میشود او پس از بازگشت از پزشکی قانونی و نداشتن مورد و مسئله خاص توسط پدر و مادرش بازخواست شده و رفت و آمدهای وی کنترل می شود. تداعی از رفتن به مدرسه خودداری کرده و تصمیم به فرار میگیرد. تداعی که در ابتدا قصد بازگشت به خانه را نداشت با گردش در سطح شهر و مخاطرات و مشکلات فراوان پشیمان شده و با سفارش آیدین به خانه باز میگردد.
۲- من ترانه ۱۵ سال دارم
ترانه دختر نوجوانی است که مادرش را در کودکی از دست داده و پدرش به دلایلی در زندان به سر میبرد. وی با وجود سن کم -آن طور که شعار فیلم است- در یک مغازه عکاسی کار میکند، مدرسه میرود و شاگرد اول است و به جای این که والدین از او نگهداری کنند، در واقع این اوست که از والدین خود -پدری زندانی و مادربزرگی ناتوان و بیمار- سرپرستی میکند. او دختری شاد، حاضر جواب و عاقل است که از سختیهای زندگی درسهای بزرگی گرفته و خودساخته و متکی به نفس بار آمده است. ترانه به زندگی عادیاش ادامه میدهد تا این که پسر پولداری به او پیشنهاد ازدواج میدهد. ترانه قبول میکند و ازدواج سر میگیرد ولی بعد از مدت کوتاهی پسر ترانه را رها کرده و به خارج از کشور میرود. این در حالی است که ترانه از آن پسر حاملهاست و چون فقط بین آنها صیغهای قرائت شده و اسم ترانه در شناسنامه پسر نیست او نمیتواند ثابت کند که بچهای که در شکمش است از آن پسر است. در حالی که همه به او تهمت میزنند، ترانه تلاش دیوانه واری را برای اعاده حیثیت از خود و بچه اش آغاز میکند. این فیلم ساخته رسول صدرعاملی در سال ۱۳۸۰ است.
۳- دیشب باباتو دیدم، آیدا
محصول ۱۳۸۳ و ساخته رسول صدرعاملی. فیلم درباره دختری به نام آیدا است که متوجه میشود پدرش با زن غریبهای رابطه دارد. این فیلم می خواهد وضعیت دختر نوجوانی را در شرایطی که در فیلم آمده، بسنجد و تحلیل کند. در این فیلم، ما خانوادهای را میبینیم که ظاهراً استانداردهای لازم یک خانواده ایدهآل را دارند و به قول "آیدا" خانوادهای خوشبختاند که در آن محبت حاکم است، دختر خانواده نمرات بیست میگیرد و اهل آرایش و ارتباط با جنس مخالف هم نیست و به اصطلاح بچه مثبتی است. همه چیز خوب پیش میرود که ناگهان آیدا از طریق دوستش به طور اتفاقی متوجه ارتباط پدرش با زنی دیگر میشود و از اینجاست که داستان اصلی فیلم شروع میشود.
۴- خونبازی
فیلمی از رخشان بنیاعتماد که در سال ۱۳۸۵ ساخته شد. این فیلم داستان دختر معتادی به نام سارا را روایت میکند. پسر جوانی از آن سوی آبها او را عاشقانه دوست دارد و تا چند روز دیگر برای ازدواج با او به ایران میآید. سارا نمیخواهد خواستگارش از ماجرای اعتیاد او بو ببرد و خانواده اش نیز در تلاش اند تا سارا با ترک اعتیاد از شر گرفتاریای که در آن غرق شده، رهایی یابد.
۵- دیوار
«دیوار» را محمد علی طالبی در سال ۱۳۸۶ ساخت. فیلم «دیوار» داستان دختر جوانی به نام ستاره درخشان است که همراه مادر و برادر جوانش زندگی ساده و در عین حال سختی را میگذرانند. پدر ستاره که در یک مرکز تفریحی به موتور سواری بر روی "دیوار مرگ" اشتغال داشته، چندی است که فوت شده و برادر وی به جای او این کار را انجام میدهد. پسر جوان، طی حادثهای که بر روی دیوار مرگ برایش اتفاق میافتد، از ادامه کار با موتور بر روی این دیوار باز میماند. در عوض ستاره با احساس مسئولیتی که نسبت به خانوادهی خودش دارد، سعی دارد تا دوست قدیمی پدرش را که مسئول این مرکز تفریحی است راضی کند تا او به جای برادرش کار موتور سواری بر روی دیوار مرگ را انجام دهد. مرد میانسال که ابتدا با انجام این کار توسط ستاره مخالفت شدیدی دارد، با دیدن اشتیاق زیاد مردم که برای تماشای موتورسواری آکروباتیک دختر جوان به آن مرکز تفریحی می آیند، کم کم با موتور سواری ستاره بر روی دیوار مرگ موافقت می کند. این در حالیست که برادر ستاره که خودش از اجرای این کار عاجز شده، به دلیل تعصب برادرانه و حسادت پنهان نسبت به موفقیتهای خواهرش، با خشونت تمام نسبت به ادامه کار خواهر خود مخالفت میکند. تا اینکه با پیش آمدن مساله خارج رفتن ستاره برای ادامه موتورسواری آکروباتیک، او هم از تعصبات مردانهاش دست کشیده، بلکه با اشتیاق بیشتر، خواهرش را تشویق به ادامه این حرفه می کند.
۶- زندگی با چشمان بسته
یازدهمین اثر سینمایی رسول صدر عاملی فیلمی است در مورد یک دختر جوان به نام پرستو از خانوادهای متوسط. وی پس از گذشت مدتی از تحصیلش در دانشگاه، به دلیل یک مشکل انضباطی- اخلاقی از دانشگاه اخراج میشود. همین موجب تغییراتی در رابطه او با پدر و مادر مذهبیاش میشود. پرستو هم در این میان تصمیم میگیرد تا سبک زندگیاش را عوض کند. این تغییر سبک زندگی موجب بدگمانی خانواده و ساکنان محله به پاکدامنی او میشود تا جایی که خانوادهاش نقشه قتل او را میکشند. این فیلم که در سال ۱۳۸۷ ساخته شد در واقع به مشکلاتی که دختران جامعه با آن دست و پنجه نرم می کنند می پردازد.
۷- سوپر استار
این فیلم که در سال ۱۳۸۷ توسط تهمینه میلانی ساخته شد، در واقع زندگی یک سوپراستار سینما را روایت میکند. اما دلیل آوردن نام این فیلم در لیست به این دلیل است که شخصیت دختر فیلم، شخصیت مهم و تاثیرگذاری است. او یک فرشته ی نجات است که زندگی سوپر استار را متحول میکند ولی ناپدید میشود. دختر این فیلم نمایندهی طیف خاصی از دختران است که علیرغم عدم توجه جامعه به آنها، انسان هایی فرشته مانند و شریف و عامل تحول جامعه اند.
۸- پسر آدم، دختر حوا
این فیلم در مورد دو وکیل جوان به نام های فرهود و مینا است که بر سر تصاحب دفتر کاری که با کلاهبرداری به آن دو داده شده، به رقابت میپردازند. در این بین ناصر و محبوبه میخواهند از هم جدا شوند. فرهود و مینا وکالت این دو را میپذیرند و رقابتشان وارد دور تازهای میشود. دختری که در این فیلم به تصویر کشیده میشود، اجتماعی و حاضرجواب است. وی از ارتباط با پسران ابائی ندارد و بخاطر پیروز شدن در رقابت با همکارش، هر کاری که بتواند میکند. این فیلم دومین ساختهی رامبد جوان و محصول سال ۱۳۸۷ است.
۹- دختران
محصول ۱۳۸۸ به کارگردانی قاسم جعفری. این فیلم روایت زندگی سه دختر دبیرستانی است که با مشکلات اجتماعی و خانوادگی روبرو هستند. آنها بجای فکر کردن به راههای مختلفی که برای فایق آمدن بر این مشکلات وجود دارد خودکشی را انتخاب میکنند. این فیلم هیچگاه مجوز اکران دریافت نکرد و فقط در سال ۱۳۹۱ به شکل ویدیویی منتشر شد.
۱۰- مرهم
این فیلم که در سال ۱۳۸۹ توسط محمدرضا داوودنژاد ساخته شد دربارهی مشکلات و مسائلی است که برای یک دختر معتاد پیش میآید. وی که به دلیل بدرفتاری پدرش از خانه فرار کرده، حاضر نیست برای تهیهی مواد به هر کاری دست زند. "مرهم" متذکر میشود که راجع به دختران و پسران جامعه خویش زود قضاوت نکنیم، مبادا آنها را از زندگی کردن طرد کنیم و دلشان را بشکنیم.
۱۱- آقا یوسف
این فیلم همانطور که از اسمش برمی آید داستان آقا یوسف کارمند بازنشستهای است که در منزل مردم کار نظافت میکند. وی با دخترش که کار تئاتر میکند زندگی میکند. دختر قصد رفتن دارد، نه تنها به خانه شوهر، بلکه به کشوری دیگر، آن هم با دکتری زنباره. این همه را آقا یوسف اتفاقی در منزل همان دکتر از پیام تلفنی دخترش، بعد از یک سوم اول فیلم، متوجه میشود. این خط اصلی روایت آقا یوسف است. فیلم روایتگر تلاش بسیار آقا یوسف برای درست کردن یک زندگی خوب برای دخترش و نتیجه نگرفتن او است. دختر آقا یوسف به زمان دیگری تعلق دارد و تلاشهای پدرش او را راضی نمیکند. البته دومین فیلم علی رفیعی که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد با استقبال چندانی از سوی تماشاگران روبرو نشد.
۱۲- یه حبه قند
ششمین اثر سینمایی رضا میرکریمی که در سال ۱۳۸۹ ساخته شد پر از شخصیتهایی با ویژگیهای مختلف بود اما در این بین بر شخصیت دختر فیلم بیش از همه تاکید شده بود. این دختر کوچک که در یک خانوادهی پرجمعیت زندگی میکند قصد ازدواج دارد. ازدواج با شخصی که بیرون از مرزهای ایران است. در اثنای مراسم ازدواج، پدر خانواده –پدربزرگ دختر- فوت میکند و شادی تبدیل به غم میشود. فیلم حکایت صبر دختر، تلاش او و رضایت او به قسمت و قضای الهی است.
۱۳- سر به مهر
هادی مقدم دوست در این فیلم دختر دانشجویی را به تصویر کشید که زندگی در تهران باعث بوجود آمدن مشکلاتی برای وی شده است. تشویش و استرس ناشی از زندگی در تهران مضاف بر روحیهی خجالتی وی، حتی باعث شده وی نماز را ترک کند. این فیلم که در سال ۱۳۹۱ ساخته شد قصد داشت تحول شخصیت یک دختر را در کشاکش مشکلات زندگی به تصویر کشیده و پایانی ایدهآل را برای او رقم بزند.
۱۴- دربند
این فیلم که ساخته ی پرویز شهبازی در سال ۱۳۹۱ است از آخرین فیلم های ساخته شده با موضوع دختران جامعه است. داستان این فیلم در مورد دختر دانشجویی است که بدلیل نزدیکی شهرش با تهران، به او خوابگاه تعلق نمیگیرد و لذا مجبور است خانه اجاره کند و وی با دختری همخانه میشود که قصد رفتن به خارج دارد. او در رسیدن به این هدفش از هیچ چیزی، حتی خیانت به این دانشجوی شهرستانی خوش قلب، فروگذار نمی کند. ناگفته نماند که کارگردان قصد دارد بگوید آن چیزی که باعث شده این دختر، به فکر خارج رفتن بیفتد مشکلات اجتماعی و محدودیت هایی است که در جامعه برایش به وجود آمده است.
جمع بندی
هنر آیینه جامعه و منعکس کننده ویژگی های آن است. انتظاری که از سینما به عنوان یکی از مهمترین هنرها میرود این است که اگر قصد به تصویر کشیدن مشکلات اجتماعی را دارد این کار را به درستی انجام دهد و اگر قصد ارائهی ایدهآل دارد این کار را با توجه به الگوهای فرهنگی جامعه انجام دهد. آنچه در فیلمهای پیش گفته شاهدش هستیم عدم توجه فیلمساز به اصل و علت مشکلات یا ارائه ی الگویی ناقص و بی ربط به اجتماع است. با توجه به تاثیری که سینما در الگوسازی دارد این کار باعث رواج فرهنگی نادرست در بین دختران جامعه میشود و کسانی که قرار است فردا مادران این جامعه باشند تبدیل به موجوداتی بی هویت می شوند که حتی نمی توانند از پس مشکلات خویش برآیند. از جمله اشکالاتی که فیلم های مذکور با آن روبرویند موارد زیر است:
ارتباط غیرموجه دختر و پسر نامحرم و تایید آن در فیلم توسط کارگردان
الگوسازی غیردینی و ناقص
عدم توجه به علل مشکلات در طرح مسائل اجتماعی
به تصویرکشیدن دختر به عنوان موجودی منفعل و بی فکر
عدم توجه فیلمساز به تمایزهای جنسیتی و نقش های دختر در خانواده و جامعه