نمايشگاه قرآن امسال با انبوهي از حرفها و حديثها به پايان رسيد، اما آنچه در چند سال اخير اتفاق افتاده، نيازمند يك بررسي دقيقتري است. اين قلم در جايگاه بررسي جزئيات اين رويداد فرهنگي نيست و صرفا در پي تشريح رويهي محسوسي است كه طي چند سال اخير رخ داده است. رويهاي كه در آن به نمايشگاه قرآن به چشم يك رسانه مينگرد كه سبك زندگي مرتبط با منظومهي دين را ارائه ميكند. هرچند بيان اين عبارت در بدو امر شايد كمي غلوآميز به نظر آيد. براي رفع اين سوء برداشت، در ابتدا بايد به بيان مختصات «ارتباطات آييني» به عنوان يكي از مكاتب جديد ارتباطي پرداخت.
چندي است در تقسيمبندي مكاتب ارتباطي، «ارتباطات آييني» جاي خود را به عنوان يك مكتب جديد باز كرده است. اين مكتب به ارتباطات، نگاهي فرهنگي دارد. البته لازم به ذكر است كه آيين در اين مكتب، صرفاً به امري ديني اطلاق نميشود، بلكه هر نوع فعاليت جمعي كه در آن افراد اجتماع عقايد جمعي خود را تجربه ميكنند، «آيين» مينامند؛ ولو اينكه در اين تجربه هيچ نوع آگاهي انتقال پيدا نكند. در مقام مثال در فرهنگ ايراني عبارت «خونواده چطورن؟» به معناي آن نيست كه بايد اطلاعاتي پزشكي به سوالكننده بدهيم، بلكه سواالكننده با اين سوال در يك نظام معنايي مشاركت ميكند كه آيين احوالپرسي و زندگي صميمانهي ايراني را شكل ميدهد.
به همين سبب، آيينها لزوماً نبايد چيزي از جنس آگاهي را منتقل كنند. آيينها بيش از آنكه در پي انتقال آگاهي باشند، نمادهاي زندگي يك جامعه محسوب ميشوند. ارتباطات آييني نيز معناي آن نوع نظام ارتباطي است كه لزوما به دنبال انتقال آگاهي و اطلاعات نيست و بيشتر در پي مشاركت جمعي افراد اجتماع در يك نظام معنايي و فرهنگي خاص است. هر ابزار و طرح و مجرايي هم كه در اين نظام مشاركت كند، در يك فرايند ارتباطي شركت كرده است و ميتواند يك رسانه باشد. با اين نگاه، ديد و بازديدهاي نوروزي، راهپيمايي ۲۲ بهمن و حتي سرود خواندن دانشآموزان ابتدايي در مراسم صبحگاه -ولو هيچ آگاهي و اطلاعاتي هم در آن رد و بدل نشود- ميتواند يك رسانه باشد كه تجربهي نوع خاصي از زيستن را فراهم ميكند. مخاطب در چنين آيينهايي صرفا در مراسمي شركت ميكند كه ميتواند عقايد جمعي را تجربه كند.
با اين مقدمه، «نمايشگاه قرآن» با رويكرد چند سال اخير خود در حال تبديل شدن به بخشي از يك نظام ارتباطي آييني است. اين نمايشگاه قرار نيست صرفاً كلاس درسي باشد كه مواد خامي از جنس اطلاعات و آگاهي مستقيم را به مخاطب منتقل كند. ترسيم نوعي خاصي از زندگي و تامين ملزومات آن، ميتواند ارائه دهندهي نوعي سبك زندگي باشد و اين كاري است كه نمايشگاه قرآن در چند سال اخير آن را دنبال ميكند. اين نمايشگاه در چند سال اخير به جاي آنكه انتقال آگاهيهاي مستقيم به مخاطب را محور كار خود قرار دهد، به دنبال ارائه و ترسيم مختصات يك سبك زندگي ديني است. در اين نگاه، مخاطب عام به جاي آنكه با انبوه آگاهيها و اطلاعات انتقالي بمباران شود، نوعي خاصي از زيستن ذيل پرتو دين تجربه ميكند.
اگر وظيفه و هدف اين نمايشگاه را ترويج و ترسيمكنندهي سبك زندگي ديني تعريف كنيم - كه به نظر اين قلم بهترين هدفگذاري براي چنين نمايشگاهي خواهد بود - قطعاً و يقيناً محل ارائه و فروش پارچهي چادري و مدلهاي مختلف چادر، تابلو فرشهايي با مضامين ديني، فروش محصولات سرگرمي كودكان و نوجوانان، بازيهاي رايانهاي مذهبي، خوشنويسي و امثالهم «نمايشگاه قرآن» خواهد بود. نمايشگاه قرآن ديگر نه يك نمايشگاه، بلكه تبديل به يك تجربهي زندگي ديني شده است كه بسياري از لوازم و اقتضائات زندگي در منظومه دين را براي مخاطبانش فراهم ميكند.
در چنين منظومهاي ديگر غريب نخواهد بود كه نگاه به نمايشگاه قرآن بيش و پيش از آنكه يك «نمايشگاه» باشد، به محملي براي تجربه كردن زندگي و حتي تفريح سالم ديني تغيير شكل داده است تا جايي كه بعضاً تعدادي از خانوادههاي تهراني با تدارك بساط افطار به نمايشگاه ميآيند. امري كه پيش از اين محدود به شهربازيها، پاركها و اماكن صرفاً تفريحي بود.
در نهايت بايد اظهار داشت كه اين روند تدريجي، براي آنكه تبديل به يك جريان تاثيرگذار و برنامهريزي شده شود نيازمند بررسي دقيقتر فرهنگي و آكادميك است تا مختصات پديدهي جالب ماه رمضان اين سالها به عنوان يك فعاليت موفق فرهنگي بومي، بيشتر و دقيقتر ارائه شود.