جنگل ها و مراتع رو به زوال هستند، اما از این اوضاع آشفته، هیچ اثری در آمارهای دولتی نیست.
در راستای وضعیت بحرانی منابع طبیعی
چالش های غیرطبیعی عرصه های طبیعی ایران
همشهری اقتصاد , 25 مهر 1392 ساعت 10:37
جنگل ها و مراتع رو به زوال هستند، اما از این اوضاع آشفته، هیچ اثری در آمارهای دولتی نیست.
حالِ منابع طبیعی خوب نیست. وضعیت بحرانی را با گوشت و پوست و استخوان مان لمس می کنیم. جنگل ها و مراتع رو به زوال هستند، اما از این اوضاع آشفته، هیچ اثری در آمارهای دولتی نیست.
به گزارش حدیدنیوز، درحالی که وضعیت عرصه های طبیعی کشور به هیچ وجه مطلوب نیست، بسیاری از مراتع از لحاظ کمّی و کیفی افت کرده و طغیان آفت در جنگل های شمال بیداد می کند، سازمان متولی حفاظت از عرصه های طبیعی یعنی سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری درگیر تغییرات ساختاری است که دولت دهم به این مجموعه تحمیل کرده است. در واقع امید است که دولت یازدهم بتواند بر این مشکلات غلبه کند.
نفس جنگل های کشور به شماره افتاده است. سازمان های مردم نهاد خبر می دهند یک میلیون هکتار از جنگل های بلوط غرب زاگرس به طور کامل خشک شده و طبیعت ایران رو به زوال است. جنگل های زاگرس که براساس آمارها، تامین کننده ۴۵ تا ۵۰درصد آب ایران هستند، به دلیل ابتلا به بیماری، روند رو به اضمحلال را طی می کنند. جنگل های بلوط غرب اگر از بیماری، شخم زیرآشکوب، جاده سازی و بلاهای متعدد دیگر نابود نشوند، آتشی هست که علوفه های خشبی کف آنها را به جان شان اندازد. آتش دیگر اما، اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بود که هزینه تمام شده ?امین سوخت را برای زاگرس نشینان به شدت افزایش داد.
در سال های اخیر هم افزایش شدت تحریم ها و ته کشیدن بودجه دولت، اولین جایی را که هدف قرار داد، منابع طبیعی کشور بود. درصد تخصیص بودجه به عریض و طویل ترین نهاد حاکمیتی کشور که وظیفه مدیریت بیش از ۸۵درصد از عرصه های ایران را به عهده دارد، به حدی کم است که مسئولان مربوطه از صحبت با رسانه ها در این باره خودداری می کنند. شنیده ها حاکی است، درصد تحقق اعتبارات پیش بینی شده در بودجه سال۹۱، در بخش منابع طبیعی، فقط ۴درصد بوده است. کمبود بودجه و حذف توزیع سوخت رایگان بی? روستاییان غرب کشور، درختان بلوط را به سمت کوره های زغال گیری روانه کرده است. به نحوی که زغال سیاه، سوغات مسافرانی می شود که در جاده های نوار غربی کشور، به سمت جنوب در حال حرکت هستند.
هجوم ریزگردها نفس ساکنان ۲۱ استان کشور و جنگل های بلوط غرب را بند آورده است، اما جنگل های شمال هم چندان وضعیت بهتری نسبت به همسایگان غربی خود ندارند. در شمال کشور هم آفتی به جان شمشادستان ها افتاده و در حال نابود کردن آنهاست. کوره های زغال هم بار دیگر در شمال برپا می شود. مردم، طبخ سنتی را به استفاده از سوخت های فسیلی ارجح می دانند. اما یارانه ها هم پاسخگوی نیازهای معیشتی آنها نیست. برای حمل هر لیتر نفت، باید دو تا سه برابر هزینه خود سوخت، پول خرج کنند.
چراکه روستاهای داخل جنگل با جاده های ماشین رو فاصله د?رند و مسیر صعب العبور است. همچنان لودرها در عرصه های طبیعی کشور می تازند. تا چشم کار می کند برای کوتاه شدن مسیرها، حتی به اندازه ۱۰دقیقه، به راحتی درختان جنگل قطع می شود. بهترین عرصه های جنگلی کشور که در شمال واقع شده اند هم از این توسعه بی برنامه در امان نیستند. به رغم مقاومت سازمان های مردم نهاد، جاده جنگل ابر برای ایجاد مسیر دسترسی برای روستای کوچک شیرین آباد با بهانه اتصال استان سمنان به گلستان ساخته می شود. این جاده که قرار بود فقط یک مسیر دسترسی و جاده درجه۲ جنگلی باشد، به حدی عریض ساخته می شود ک? تصور می کنید دولت در وسط بکرترین جنگل ایران قصد اتوبان سازی دارد. می گویند عرض جاده ۵متر است، اما آنچه در سفر به گلستان مشاهده می کنید، عرضی معادل ۱۱متر است.
وضعیت مراتع هم چندان مطلوب نیست. هر روز از غنای مراتع کاسته می شود. در مقابل، نزاع بین بهره برداران و عشایر که اصول بهره برداری پایدار از طبیعت را هم رعایت نمی کنند و با تبلیغات غلط متولیان بخش دولتی، همواره بر تعداد دام هایشان می افزایند، بیشتر می شود. اندک بارشی در ایران سیل ایجاد می کند. باران همچون شلاق بر زمین لخت و بدون پوشش گیاهی حمله می کند و به راحتی نه تنها به اموال و جان ملت هجوم می آورد بلکه میلیون ها تن خاک را شسته و از دسترس خارج می کند. هر روز اخبار سیل از گوشه و کنار ایران از سیستان و بلوچس?ان و کرمان گرفته تا مازندران سرسبز، به گوش می رسد.
بیابان ها هم که اولویت انتهایی منابع طبیعی است. اگر ریزگردی نبود، شاید هیچ گاه بحث بیابان به طور جدی در ایران مطرح نمی شد. همواره کمترین اعتبارات به مسائل مرتبط با بیابان ها اختصاص می یابد. هرچند هجوم شن های روان زندگی و تردد در جاده های برخی از استان های خشک نظیر سیستان و بلوچستان را به شدت سخت کرده، اما با قطع ارائه مالچ نفتی رایگان به سازمان جنگل ها و سپس صعود قیمت آن، عملیات تثبیت شن هم در بسیاری از استان ها متوقف می شود.
در این میان، سازمان متولی حفاظت از عرصه های طبیعی به جای فکر کردن به مسائل اصلی و وظایف حاکمیتی خود، هر روز درگیر ادغام ها و تغییر ساختارهای خودخاسته یا تحمیلی است. یک روز معاونت های این سازمان تقلیل پیدا می کنند. روز بعد ساختاری مثل سازمان امور اراضی که وظیفه تقسیم اراضی مستعد برای کشاورزی را به عهده دارد، به این سازمان اضافه می شود و روز دیگر خدا می داند چه تغییری در انتظار ساختار این سازمان است. از دهه۴۰ تاکنون هیچ گاه سازمان جنگل ها از نظر سیاسی ثبات را در ساختار خود احساس نکرده است؛ یک روز وزارتخانه ا?ت و چند صباحی دیگر به سازمان تغییر هویت پیدا می کند. روزی زیرمجموعه وزارت جهادسازندگی است و در مقطعی دیگر با ادغام جهادسازندگی و کشاورزی زیرمجموعه ای از جهادکشاورزی می شود. یک روز فریاد برمی آورند که سازمان جنگل ها باید با محیط زیست ادغام شود و روز دیگر آبخیزداری را به پیکره اش اضافه می کنند تا وظایف حفاظتی این مجموعه فراموش شود و سازه های بتنی برای تامین آب در عرصه های طبیعی رویانده شود. در آخر هم سازمان امور اراضی که وظایف آن هیچ شباهتی به مسئولیت های سازمان جنگل ها و مراتع ندارد را به این مجموعه پیوند م? دهند تا جلوی ادغامش با محیط زیست را بگیرند. شاید به این ترتیب وزارت منابع طبیعی و محیط زیست تشکیل نشود.
مشکلات دولت های نهم و دهم
حالِ منابع طبیعی خوب نیست. وضعیت بحرانی را با گوشت و پوست و استخوان مان لمس می کنیم. جنگل ها و مراتع رو به زوال هستند، اما از این اوضاع آشفته، هیچ اثری در آمارهای دولتی نیست. زوال بلوط را گزارش می کنند، اما سطح جنگل ها در ایران تا سقف یک میلیون هکتار، طبق آمارها به یکباره افزایش می یابد. همه چیز در آمارهای دولتی خوب است. هیچ اشکالی در عرصه های طبیعی کشور نیست. در دولت های نهم و دهم شاید آمارسازی به امری عادی تبدیل شده که با تغییر تعاریف، سطح جنگل ها در ایران هم افزایش می یابد. اما هیچ کس افت کیفیت در عرصه های طبیعی را نمی پذیرد، چراکه هیچ ارزیابی از عملکرد دولت های مختلف در بخش منابع طبیعی وجود ندارد.
بسیاری از عرصه های طبیعی ایران طرح های مدیریتی ندارند، اما دولت های پیشین هر روز آمار می دادند که برای فلان هکتار از عرصه های طبیعی سند گرفته ایم. اگرچه اخذ سند برای مقابله با تعرض به عرصه های طبیعی امری بسیار مهم و ضروری است، اما آیا درختانی که شبانه با اره موتوری قطع می شوند و قاچاقچیان، آنها را به بازار مصرف عرضه می کنند، جزء عرصه های طبیعی نیستند؟ هر شب صدای اره موتوری از دل جنگل های شمال شنیده می شد. درختان تنومند از جنگل ها محو می شدند و تاج پوشش جنگل باز می شود. گونه های نورپسند جایگزین نیمه سایه پسند و سایه پسندها می شدند، اما آمارهای دولتی وضعیت کنترل قاچاق را هم بسیار مثبت توصیف می کردند. در این میان کارشناسانی دلسوز هستند که اوضاع آشفته منابع طبیعی ایران را به مسئولان فعلی و آینده گوشزد می کنند، شاید که مفید واقع شود.
نبود اراده برای حفاظت از منابع طبیعی
رئیس سابق شورایعالی جنگل، وضعیت سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری را نامناسب توصیف می کند. دکتر شمس الله شریعت نژاد می گوید: توجه مسئولان به جنگل و منابع طبیعی خوب نیست. به دلیل تنگناهای اقتصادی که در دولت وجود دارد، مشکلات منابع طبیعی به حال خود رها شده است. یعنی دولت سعی نکرده برای عرصه های طبیعی هزینه ای کند یا کمکی به سازمان جنگل ها داشته باشد. وی ادامه می دهد: بخشی از مشکلات تحمیل شده به منابع طبیعی ناشی از مشکلات و فقری است که در جامعه وجود دارد. رئیس سابق شورایعالی جنگل با اشاره به این که متاسفانه ب?ای حفاظت از منابع طبیعی، آن طوری که قانون گفته و در برنامه ها هدفگذاری شده، اقدام موثری انجام نشده است، تاکید می کند: درحال حاضر دولت، سازمان جنگل ها را به حال خود رها کرده است.
وی در پاسخ به این سوال که این رها شدن چند درصد ناشی از ضعف مدیریتی در مسئولان سازمان جنگل ها و چند درصد ناشی از اطلاعات غلط بالاترین مقام اجرایی کشور بوده، تصریح می کند: صددرصد مشکلات موجود ناشی از ضعف مدیریتی است. حفاظت از منابع طبیعی آن گونه که مقام معظم رهبری گفته اند، نیاز به عزم ملی دارد تا در چارچوب نظام تحقق یابد. درحال حاضر این اراده برای حفاظت از منابع طبیعی وجود ندارد. شریعت نژاد اضافه می کند: به همین خاطر مشکلات مضاعفی را در عرصه های طبیعی کشور تجربه می کنیم. در دولت های نهم و دهم وضع به مراتب وخیم تر و خراب تر شده است.
در گذشته سازمان جنگل ها به دلیل نبود امکانات و بودجه کافی، اضافه کار و ماموریت کمی به پرسنل خود می داد، اما درحال حاضر نه تنها قادر به پرداخت حق و حقوق متعارف به نیروهای خود نیست، بلکه نیروهای کارآمدی که بازنشسته شده اند، به وسیله جوان ها جایگزین نشده اند. وی با تاکید بر این که سازمان جنگل ها از نظر بدنه کارشناسی به شدت تهی شده، درباره اظهارات کارشناسان که ادغام امور اراضی با سازمان جنگل ها را عاملی برای دور شدن سازمان جنگل ها از اهداف و وظایف خود می دانند، خاطرنشان می سازد: طبیعی است وقتی زمین در کنار حاکمیت و حفاظت قرار گیرد، این اتفاق بیفتد. به همین خاطر، عمده مدیرانی که در راس سازمان جنگل ها قرار می گیرند، مدیران زمین هستند. آنها محبوب تر و مقبول تر هستند تا کسانی که وظایف حاکمیتی انجام می دهند.
قائم مقام سابق سازمان جنگل ها در پاسخ به این سوال که وضعیت عرصه های منابع طبیعی کشور را چگونه ارزیابی می کنید، اذعان می دارد: وقتی قیمت چوب چندبرابر می شود و تقاضا برای آن افزایش می یابد، توسعه صنایع چوب بدون توجه به نحوه مواد اولیه روندی صعودی پیدا می کند، اهرم های حفاظتی تضعیف می شوند و تعداد نیرو های متخصص کاهش می یابد، همچنین حق و حقوقی که برای نیرو انگیزه ایجاد می کند، کمتر می شود و تشکیلات ضعیف می شود، از سوی دیگر قانون هدفمندی یارانه ها زمینه افزایش قیمت ها و هزینه ها را فراهم می کند و خود به خود ورود به عرصه قاچاق چوب توجیه پیدا می کند.
وی ادامه می دهد: بحث عدم تامین انرژی و سوخت برای جنگل نشینان، آنها را به سوی استفاده از هیزم جنگل ها سوق می دهد. فقر و بیکاری سبب شده مردم برای تامین حوائج خود به جنگل مراجعه کنند. با این اوصاف، کدام آدم عاقل می تواند باور کند که وضع بهتر شده است. شریعت نژاد در پاسخ به این سوال که آیا روند نزولی عرصه های طبیعی در دولت های نهم و دهم تشدید شده است؟ تاکید می کند: بله، فشار به عرصه های طبیعی در این مقطع مضاعف شده است.
تخلیه بدنه کارشناسی سازمان جنگل ها
عضو هیات مدیره جامعه جنگلبانی ایران هم روند مدیریت منابع پایه شامل هوا، آب، خاک و پوشش گیاهی در کشور را نامناسب می داند.
کاظم نصرتی نصرآبادی بیان می کند: با یک نگاه اجمالی می بینیم که وضعیت جنگل های کشور بحرانی است. حتی وضعیت برخی از جنگل های ایران از مرز بحران هم گذشته است.
وی با اشاره به افت کیفیت در مراتع، تصریح می کند: شاید بخشی از مراتع درجه یک و دو از بین رفته است. منابع آب از نظر کمّی و کیفی آسیب دیده و به دنبال آن تالاب ها و دریاچه های کشور خشک شده اند. یعنی از مرز بحران هم گذشته ایم. عضو هیات مدیره جامعه جنگلبانی با اشاره به این که ارتباط دادن خشک شدن تالاب ها به روند تغییرات اقلیمی، صحیح نیست، خاطرنشان می سازد: در مجموع بیلان منابع طبیعی و محیط زیست در کشور منفی بوده و روند نزولی را طی می کند. در بسیاری از موارد حتی از مرز بحران هم گذشته ایم. وی، تخریب عرصه های طبیعی را پدیده ای می داند که در گذشته وجود داشته، اما در سال های اخیر تشدید شده است.
نصرتی نصرآبادی می گوید: نمی خواهیم دنبال مقصر بگردیم، اما باید ارزیابی کنیم که خشک شدن دریاچه ارومیه از چه زمانی آغاز شده و دلایلش چیست. نه این که دنبال مقصر بگردیم. بلکه باید بدانیم چرا دریاچه ارومیه به این روز افتاده است. متاسفانه هیچ ارزیابی در ایران وجود ندارد. به همین دلیل دستگاه های دولتی که خود متولیان و مسئولان حفظ منابع طبیعی کشور هستند، با گذشت زمان از شرایط انتقاد می کنند. هرچند او تاکید دارد این اتفاقات در دولت های پیشین رخ داده است و در دولت یازدهم، امید است این شرایط بهبود پیدا کند. وی تاکید می کند: یک دستگاه دولتی و متولی، مسئولیت دارد و باید پاسخگو باشند.
اگر ارزیابی از منابع پایه و طبیعی کشور داشته باشیم، می توانیم دستگاه های متولی را هم ارزیابی کنیم. ببینیم آیا این دستگاه ها توانسته اند به وظایف قانونی و ماموریت اصلی خود عمل کنند یا در طول زمان بنا به دلایل متعددی از اهداف و وظایف خود دور افتاده اند. عضو هیات مدیره جامعه جنگلبانی در پاسخ به این که آیا سازمان جنگل ها در انجام وظایف خود موفق بوده یا خیر؟ می گوید:?سازمان جنگل ها در جاهایی که طرح داشته و مدیریت کرده، به نوعی موفقیت های نسبی هم داشته است. البته فقط در ۵۰درصد از عرصه های طبیعی کشور طرح داریم، اما در سال های گذشته، این مجموعه در مسئولیت های خود موفق نبوده است.
وی درباره دلایل عدم موفقیت در حفاظت از منابع طبیعی، اذعان می کند: اولا ساختار سازمان جنگل ها به صورت وزارتخانه طراحی شده است. این مجموعه در دهه های گذشته یک مرحله تنزل یافته و به معاونت یک وزارتخانه تبدیل شده است. دوم این که یک عزم و اراده ملی در میان سیاستمداران، برنامه ریزان، متولیان و ذی نفعان برای حفظ منابع و بهره برداری پایدار از آنها وجود نداشت. این ساختار تضعیف شده و در انجام ماموریت اصلی خود دچار مشکل شده است. نصرتی نصرآبادی در پاسخ به این که آیا سازمان جنگل ها پس از ادغام با امور اراضی از اهداف اصلی خود فاصله گرفته یا خیر؟ تصریح می کند: سازمان جنگل ها در مراحل مختلفی از وظایف و ماموریت خود فاصله گرفته و در سه دهه اخیر طی چندین مرحله تحت فشار قرار گرفته است و اتفاقاتی در کشور رخ داده که برای منابع طبیعی مشکلاتی ایجاد کرده است. ادغام های بعدی، مشکلات دیگری را برای ساختار منابع طبیعی کشور به همراه داشته است. الحاق ساختارهای مختلف به بدنه سازمان جنگل ها یا حذف برخی ساختارها، اهداف و ماموریت های این سازمان را تغییر داده است.
وی عدم بازنگری به موقع و جدی در برنامه های سازمان جنگل ها را عامل دیگری برای فاصله گرفتن این مجموعه از اهداف خود می داند. عضو هیات مدیره جامعه جنگلبانی با اشاره به این که، به دلیل نبود عزم ملی و جدی برای حفاظت از منابع طبیعی، نیروی متخصص و حرفه ای هم در سازمان جنگل ها یافت نمی شود، تاکید می کند: سازمان از نظر نیروی انسانی تخلیه شده است. نیروهای جذب شده بیشتر دانش آموخته رشته های فرعی و حاشیه ای هستند. از سوی دیگر عرق و علاقه کارشناسی کم شده و گوش شنوا هم برای حرف های کارشناسی کمتر بوده است. یعنی بدنه کارشناسی، انگیزه، علاقه و کارآیی لازم را به تدریج از دست داده است. نبود تجهیزات و امکا?ات هم بخش را آسیب پذیر کرده است. وی با تاکید بر ارزیابی مجدد روی برنامه های سازمان جنگل ها، اظهار می دارد: نباید تجربیات ۵۰سال گذشته را رها کنیم و بخواهیم سریع و چکشی طرح جدید جایگزین کنیم. باید طرح های گذشته را ارزیابی کنیم و مشکلات را اصلاح کنیم. در شمال کشور نیاز به بازنگری جدی در شرح خدمات داریم.
شورایعالی جنگل در انزوا
درحالی که شرایط منابع طبیعی کشور به هیچ وجه مطلوب نیست و شورایعالی جنگل، بزرگترین نهاد تصمیم ساز برای عرصه های طبیعی ایران است، رئیس این شورا از پاسخ به انتقادات مطرح شده در زمینه عملکرد سازمان جنگل ها و ادغام سازمان امور اراضی با این مجموعه، همچنین فاصله گرفتن سازمان متولی حفاظت از عرصه های طبیعی از وظایف اصلی خود، سکوت می کند. عبدالله محمودی طالقانی می گوید: در این شرایط ترجیح می دهم صحبتی نکنم. شاید حرفی بزنم که نه تنها به نفع منابع طبیعی نیست، بلکه به ضرر این مجموعه نیز تمام شود. شورایعالی جنگل در دولت های نهم و دهم در برابر هجمه دستگاه های دولتی به عرصه های طبیعی سکوت اختیار کرده و هیچ واکنشی از سوی رئیس این شورا درباره رویکردها و عملکرد دولت در رسانه های کشور مشاهده نمی شود. روزی که محمود احمدی نژاد در مجلس شورای اسلامی بحث بهره برداری از بذر بلوط برای تعلیف دام روستاییان را مطرح کرد یا روزی که مجوز احداث کارخانه بهره برداری از بذر درختان بلوط غرب در استان چهارمحال و بختیاری روی خروجی خبرگزاری ها قرار گرفت، باز هم شورایعالی جنگل به صلاح نمی دید که درباره این وقایع اظهارنظر کند.
کد مطلب: 26703