آماده مناظره هستیم که پرونده کرسنت را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم.
میرکاظمی مطرح کرد
افشاگری وزیر نفت دولت دهم از نقش «م.ه» در فساد کرسنت
تسنیم , 14 مهر 1392 ساعت 14:38
آماده مناظره هستیم که پرونده کرسنت را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم.
وزیر نفت دولت دهم میگوید: من با اطلاع کامل میگویم و آماده مناظره هستیم که پرونده کرسنت را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم تا مردم بدانند که کشور با چه افرادی روبرو است.
به گزارش حدیدنیوز، یکی از شخصیتهایی که در دولت نهم و دهم بروز و ظهور خوبی داشت و البته حرفهای بسیار زیادی هم درباره او و عملکردش مطرح شده بود، سیدمسعود میرکاظمی بود که در دولت نهم هدایت وزارت بازرگانی و در دولت دهم هم سکان وزارت نفت را به دست گرفت.
میرکاظمی از سال ۷۶ رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل فروشگاه اتکا بود و تا یک سال قبل از پیوستن به دولت نهم در همین مسئولیت مشغول بود. میرکاظمی فعالیتهای مطالعاتی و تحقیقاتی را نیز در رزومه خود دارد و به مدت ۵ سال از سال ۷۹ تا ۸۴ ریاست مرکز مطالعات و پژوهشهای لجستیکی را بر عهده داشت.
وی همچنین از چهرههای دانشگاهی به شمار میآید و در دانشگاه امام حسین، علم و صنعت و امام صادق (ع) در کسوت استاد یاری به تربیت دانشجو میپردازد.
از دیگر فعالیتهای میرکاظمی میتوان به فعالیت وی در کنفرانس ملی نگهداری و تعمیرات در کسوت دبیری اشاره کرد. میرکاظمی ریاست انجمن لجستیک را هم در کارنامه کاری خود دارد.
وی در دوران دفاع مقدس به عنوان معاون پژوهش و آموزش دانشکده فنی دانشگاه امام حسین (ع) فعالیت میکرد و سپس در همین دانشکده به عنوان قائممقام انتخاب شد تا اینکه به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح رفت.
میرکاظمی بعد از وزارت در انتخابات مجلس شورای اسلامی وارد صحنه رقابت انتخاباتی شد و اسم وی در زمره اسامی مورد تأیید جبهه پایداری انقلاب قرار گرفت و توانست از مردم تهران رأی اعتماد بگیرد و به پارلمان برود تا در کمیسیون انرژی مجلس مشغول شود. اعضای کمیسیون نیز ریاست کمیسیون انرژی را به وی سپردند.
میرکاظمی در مورد نحوه آشنایی خود با آیتالله خوشوقت گفت و از اینکه ایشان صیغه عقد یکی از فرزندانش را خوانده است. وی در مورد پیشنهاد آیتالله خوشوقت به جبهه پایداری میگوید ایشان در مورد کاندیداتوری من در انتخابات ریاست جمهوری هیچ صحبتی با بنده نداشتند و من هم از طریق رسانهها از پیشنهاد آیتالله خوشوقت به جبهه پایداری مطلع شدم.
در ابتدای مصاحبه، گفتوگوی خودمانی با آقای میرکاظمی داشتیم که وی از جریان انحرافی شکایت داشت و دلیل اصلی خود را برای خروج از دولت، "جریان انحرافی" دانست.
گفتم آقای دکتر میگویند شما برای اینکه در دولت، مخصوصاً دولت نهم مسئولیتی را بگیرید، از دولت آقای احمدینژاد حمایت کردید که لبخندی زد و گفت در مصاحبه همین مسئله را توضیح میدهم.
میرکاظمی در مورد دلیل اصلی استعفایش در دولت احمدینژاد نیز به مسائلی که از طرف جریان انحرافی به وجود میآمد، اشاره کرد و گفت: اطلاعات غلط به آقای احمدینژاد میدادند. وی همچنین میگوید: اواخر دولت بود که با آقای دکتر تنشهایی به وجود آمد و من احساس میکردم که به آقای احمدینژاد اطلاعاتی میدادند که درست نبود.
وی فتنه و انحراف را دو لبه قیچی میداند که به کشور آسیب میزند و تأکید میکند: به خاطر جریان انحرافی از دولت فاصله گرفتم. او میگوید: "واقعا فتنه و انحراف اثر عملکردیای که روی اقتصاد داشتند، مثل هم بود و هر دو ضربه زدند در حالی که دو لبه قیچیاند که دارند ریشه انقلاب را میبرند، به خاطر همین از وزارت فاصله گرفتم که احساس میکردم برخی از اطلاعات به غلط به نهاد ریاست جمهوری میرود."
میرکاظمی در سن ۴۵ سالگی به وزارت بازرگانی در دولت نهم رسید که در مورد پذیرفتن مسئولیت وزارت بازرگانی در دولت نهم میگوید: "مدتی آقای احمدینژاد را ندیدم و بعد وی به اردبیل رفت و مسئولیت داشت تا اینکه بحث ریاست جمهوری آقای احمدینژاد پیش آمد و در جاهای مختلف اسم من را داده بودند. انجمن لجستیک و از دانشگاهها و مراکز مختلف به آقای احمدینژاد پیشنهاد داده بودند که من هم اطلاع نداشتم و سفر حج بودم. بعد که از سفر حج برگشتم، گفتند آقای احمدینژاد خیلی دنبال شماست. آقای احمدینژاد ابتدا بحث وازرت بازرگانی را پیشنهاد دادند."
وی در مورد پذیرفتن مسئولیت وزارت نفت هم در دولت دهم گفت: "در جلسهای که تودیع و معارفه آیتالله شاهرودی و آیتالله آملی لاریجانی بود، آقای احمدینژاد در پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که صحبتی داشته باشیم و خیلی گله کردند که من کمک نمیکنم. من گفتم اگر کمک بخواهید، هستم اما علاقهمند نیستم که مسئولیت داشته باشم. اصرار کردند و حتی گفتند که دور از مردانگی است که ما را تنها میگذارید زیرا کشور به خاطر فتنه مکافاتهایی میکشید که من گفتم اگر واقعا به این نتیجه رسیدید و مشکل دارید و من را مانع میبینید، من حرفی ندارم. بعد همان عصر لیست را اعلام کردند و عنوان وزارت نفت را به من دادند و من هم برنامهها را تهیه کردم".
میرکاظمی همچنین در مورد نطق خود که در مورد فتنه بود و با "احسنت احسنت" نمایندگان همراه بود نیز میگوید: "در مورد فتنه هم در مجلس نطقی داشتم به خاطر اینکه دیدم همه ساکتاند. عوامل اصلی فتنه مملکت را ۸ ماه به درگیری و آتش زدن کشیده و این همه علیه ما تحریمها صورت گرفته و جاده را برای دشمن صاف کرده و امروز سکوت، ظلم به کشور است. اینجا باید تحلیل درستی شود و باید بررسی شود چه چیزی کشور را به اینجا رساند؟ عوامل مختلفی بود و کسانی از انتخابات تا ۹ دی آرامش را از کشور گرفته بودند، بالاخره مردم از دست کسانی که در عاشورا چنان فجایعی را به بار آوردند، خسته شدند و در در نهایت مردم در ۹ دی تعیین تکلیف کردند."
وی همچنین در مورد عملکرد دولت یازدهم هم میگوید که این دولت عملکردی کارگزارانی و اصلاحطلبانه دارد. میرکاظمی در این باره گفت: "عملکرد این دولت اصولگرایی نیست، بلکه عملکردی اصلاحطلبانه و کارگزارانی دارد، یعنی هر چه پیش آمد، باید عواقب آن را خودشان بپذیرند. نمیتوانند بگویند ما اعتدال داریم و فراجناحی هستیم. تعدادی از این افراد کاملاً فعال سیاسی بودند و جلساتی که خدمت حضرت آقا بودند، متنها و مصاحبهها و سخنرانیهایشان همه موجود است. نمی توان گفت معتدلاند."
البته بخشهای از گفتوگوی ما با میرکاظمی در بخش اول هم اقتصادی شد و آن هم به دلیل مسئولیتهای آقای دکتر بود ولی همین بحثهای اقتصادی در شرایط سیاسی صورت میگرفت. برای همین با آقای دکتر در مورد واردات بی رویه شکر صحبت کردیم که وی نیز با واردات شکر مخالف بود ولی تأکید داشت که واردات شکر مصوبه شورای امنیت بود.
وی در این باره میگوید: "در مواردی مثل واردات شکر باید بگویم که مصوبه شورای امنیت بود. در سال۸۴ به دلیل مقابله دولت با تحریمها، دولت نیاز شکر ۲ سال را در یک سال خرید و در ۴سال توزیع کرد و دلیلش مقابله با تحریمها بود، زیرا بحث این بود که تحریم لجستیکی ممکن است اتفاق بیفتد."
وزیر بازگانی دولت نهم در مورد مخالفت وزارت متبوع خود با واردات شکر هم گفت و تشریح کرد: "در وزارت بازرگانی دولت نهم موانع صادراتی برداشته شد حتی جایزه و تشویق هم داده شد و کمک کردیم و حتی در جاهایی ما خود هزینه حمل را میدادیم تا صادرات شکل گیرد، در بسیاری از ملاقاتهای خارجی تمرکز ما روی صادرات و عقد قرارداد بین دو کشور بود که بتوانند به راحتی صادر کنند و همچنین تعامل خوبی بین وزارت بازرگانی و تشکلهای صادراتی و اتاقهای بازرگانی سراسر کشور برقرار شد و همت و عزم جدی برای تسهیل صادارات صورت گرفت."
در بخش دیگری در مورد پرونده فساد کرسنت صحبت کردیم، زیرا میرکاظمی سرخط پیگیری فساد در پرونده کرسنت را در دولت گرفت و وقتی هم به مجلس رفت، باز هم از خانه ملت فساد در پرونده کرسنت را دنبال میکند. اخیراً میرکاظمی به خاطر عزل سه نفر از کسانی که پرونده کرسنت را در وزرات نفت پیگیری میکردند، به وزیر نفت اعتراض کرد.
وی در مورد فساد در پرونده کرسنت گفت: "دو نوبت فساد در پرونده بود؛ یکی در عقد قرارداد و یکی الحاقیه ششمی که اضافه شده که هم حق فسخ را از ایران گرفته و هم اینکه انحصار فروش گاز در امارات را صرفاً به کرسنت داده است. (قسمت اول آقای م.ه بوده) و دلال دومی فردی به نام آقای ترقیجاه است، البته به دلیل اینکه حکم علیه وی صادر شده است، من اسمش را میبرم. این شخص با آقای حمیدضیاء جعفر مدیرعامل کرسنت (که ۳ سال زندان برایش بریده شده) توافقنامهای امضا میکند و در مقابل رشوهای که از او میگیرد، متعهد میشود که چندین کار را برای وی انجام دهد؛ مثلا متعهد میشود که ملاقاتی (با آقای زنگنه) برای او ترتیب دهد."
بخش اول گفتوگو که در مورد موضوعات سیاسی- اقتصادی بود، بیش از ۹۰ دقیقه به طول انجامید که مشروح آن در زیر میآید.
* آقای دکتر از اینجا شروع کنیم که در برخی رسانهها گفته شد آیتالله خوشوقت شما را به عنوان گزینهای برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری معرفی کرده بودند. درست است؟ نحوه ارتباط شما با آیتاله خوشوقت چگونه بود و سطح ارتباطتان در چه حد بود؟
- میرکاظمی: بسم الله الرحمن الرحیم...البته آیتالله خوشوقت کجا و ما کجا... آیتالله خوشوقت از آیات و نشانههای رحمت خدا در کشورمان بودند.
بنده اوایل انقلاب مسئول منطقه ۳ سپاه تهران بودم. مسجد امام حسن مجتبی (ع) که در خیابان شریعتی واقع است، تحت پوشش همین منطقه بود و ارتباط ما با آن مسجد که آیتالله خوشوقت امام جماعت بودند، برقرار بود و ایشان اثر و نفوذ خوبی بر جوانان داشتند.
*** صیغه عقد فرزندم را آیتالله خوشوقت خواند
بعدها هم که در دولت مشغول شدیم، دیدار اعضای دولت با آیتالله خوشوقت را داشتیم و سعی میکردیم تا آنجا که امکان دارد، از ملازمت با علمای ربانی استفاده کنیم. مثلاً من با یکی از فرزندانم خدمت آیتالله خوشوقت رفتیم و صیغه عقد فرزندم را ایشان خواندند. ارتباطات به این شکل بود. آیتالله خوشوقت نعمتی برای کشور بود، تاثیر بسیار زیادی بر جوانان ما چه در ایران و چه در تهران داشتند و واقعا یک عارف به تمام معنا بودند. خداوند روح ایشان را شاد کند و انشالله که بتوانیم حافظ ارزشهایی باشیم که این بزرگان در کشور ایجاد کردند.
***روی صحبت آیتالله خوشوقت در مورد کاندیداتوری من با جبهه پایداری بود/ ایشان با من صحبت نکرده بود
البته آیتالله خوشوقت لطف داشتند و ما لایق توجه ایشان نبودیم ولی در مورد سوال شما باید بگویم خیر! بنده در همان حدی که اخبار هست، میدانم و بیشتر از این درباره این موضوع نمیدانم. بیشتر روی سخن با جبهه پایداری بود.
البته برخی دوستان جبهه پایداری به من برای کاندیدا شدن مراجعه کردند اما بنده خیلی علاقه نداشتم. این طور نیست که انسان خودش برای خودش احساس تکلیف کند. تکلیف یک مراتبی دارد و من در خود نمیدیدم که بیایم و مدعی ریاست جمهوری شوم.
* آقای دکتر! از این بحث عبور کنیم و به فعالیتهای شما در دولت نهم و دهم بپردازیم. شما در دولت نهم وزیر بازرگانی بودید. در آن زمان گفته میشود واردات بیرویه باعث شد تولیدات داخلی تحتالشعاع قرار بگیرد و باعث شکسته شدن فروش و بازاریابی تولیدات داخلی شود. یکی از وارداتی که در فضای رسانه مطرح میشود، واردات بیرویه شکر است. برخی میگویند این واردات به حدی بود که برنامه بودجهای ۸۵ و برنامه توسعه محقق نشد. آیا چنین نظری را قبول دارید که واردات در دولت نهم اشتباه بود و سیاستهای آن باعث شد تولیدات داخلی لطمه ببیند؟
- میرکاظمی: ببینید شروع کار دولت نهم شروع برنامه چهارم بود. برنامه چهارم توسعه اقتصادی را دولت اصلاحات نوشته بود و مجلس اصلاحات هم تصویب کرده بود.
در برنامه چهارم این طور بود که نمیتوان هیچ مانع غیرتعرفهای برای واردات در نظر گرفت، یعنی هیچ کالایی را نمیتوان برای واردات ممنوع کرد، مگر کالاهای ممنوعه مانند موادمخدر و نظایر آن باشد وگرنه درباره کالاهای دیگر نمیتوان واردات را ممنوع کرد جز اینکه باید نکات فنی مانند استاندارد، تعرفه و ... را داشته باشد که بررسی آن را نیز گمرک و سازمانهای مربوط انجام میدهند.
اما نکتهای که کمتر بدان توجه میکنند و برخیها عمداً و عامیانه این را مطرح میکنند ولی خود جزو عوام نیستند، این است که میگویند حجم واردات بالا رفته است.
ببینید اقتصاد هر کشوری که رشد میکند، تعامل آن کشور با اقتصاد جهانی بیشتر میشود. وقتی شما رشد ۸ درصدی یا ۱۰ درصدی اقتصادی دارید، به همین نسبت و بیشتر، رشد تجاری دارید. در همه جای دنیا میبیند که وقتی اقتصاد کشوری رشد میکند، همزمان حجم واردات و صادرات آن کشور هم رشد میکند.
من اطلاعات حدود ۱۰۰ کشور را دارم که وقتی که شما گراف و نمودار آن را ترسیم میکنید، واردات و صادرات تواماً رشد میکنند و باهم بالا میروند و طوری نیست که فکر کنید کشوری در دنیا وجود داشته باشد که صادرات آن رشد کند و واردات آن کشور پایین باشد، بلکه نسبت رشد آنها قابل اهمیت است.
شما اگر چین را هم ببینید، این طور است. آیا چین نمیتواند هر نوع چیزی را بسازد ولی میزان واردات و صادرات این کشور بسیار به هم نزدیک است. آمریکا اختلاف فراوانی میان واردات و صادرات خود دارد و همیشه صادرات کالاها کمتر از واردات آن است. این به این معنا نیست که آمریکا نمیتواند کالا بسازد بلکه به این معناست که میخواهد بخشی را وارد کند و بخشی را هم خودش تولید کند؛ مثلا تعداد محدودی از حوزه صنعت را برای صادرات انتخاب میکنند.
این که ما میتوانیم جلوی اقتصاد را ببندیم و حجم واردات را کم کنیم، اصولاً نگاه غلطی است. این نگاه، نگاهی غیرعلمی و سیاسی است تا اینکه علمی و اقتصادی باشد. پس وقتی اقتصادی رو به رشد باشد، حتما تعاملش با جهان نیز رو به رشد خواهد بود. اگر روزی مانند الان واردات کاهش پیدا کند، نشان میدهد که اقتصاد ما مثبت و رو به رشد نیست.
*** کاهش واردات سیگنال بدی است
اگر رشد اقصادی ۸ درصدی داشته باشیم، حتما رشد تجارتی بالاتری را داریم. وقتی واردات و صادرات ما منفی میشود، نشان میدهد که رشد اقتصادی نداریم، بنابراین کاهش واردات سیگنال بدی است.
پس این یک قاعده در دنیاست و حداقل ۱۵۴ کشور عضو سازمان جهانی تجارت هستند هم هیچ کدام با این ابزارهای ممنوعیت، واردات و صادرات خود را کنترل نکردهاند و عموماً با افزایش تولید همراه بودهاند. اگرچه تعرفههای آنها کاهش یافته ولی به اجبار در مورد بهرهروی و فضای رقابتی و بهبود فضای کسب و کار اقدام میکنند و این شرایط در آن کشورها باعث شده که وارد کننده به جای کالاهای مصرفی به سمت کالای سرمایهای برود.
اگر فضای اقتصاد را به گونهای رقم بزنیم که سرمایهگذار احساس امنیت کند، به جای اینکه کالای مصرفی وارد کند، کالای سرمایهای وارد میکند ولی وقتی کارخانهای تعطیل شود، میرود دنبال کالایی که زود بیاید و آن را به پول تبدیل کند، زیرا نگران است که فردا تکلیف ارز چه میشود، آیا میتواند ارز بخرد؟! ولی اگر ثباتی در بازار ببیند، حتما کالاهای سرمایهای را مدنظر قرار خواهد داد.
پس اگر ما میخواهیم که به سمت یک تجارت منطقی و عقلانی برویم، نباید برای تجارت مانعی ایجاد کنیم بلکه باید فضای اقتصادی را به گونهای رقم بزنیم که وارد کننده خود به سمت کالاهای سرمایهای و بادوام برود، نه اینکه به دنبال کالاهای مصرفی و لوکس که در کوتاهمدت به پول تبدیل شود، برود.
ببینید مثلا ترکیه ۵۰۰ هزار خودرو وارد و ۵۰۰ هزار خودرو صادر میکند، بنابراین صنعت خودروی این کشور هیچ وقت آسیب نمیبیند اما آیا نگاه ما به صنعت خودرو اینگونه است و آیا میتوانیم این طور فضا را بدون تعرفه باز کنیم و مانند خیلی از این کشورها بدون تعرفه کار کنیم؟
*** آسیبپذیری صنعت خودرو به دلیل فضای گلخانهای به جای رقابتی
خب! این طور آسیب میبینیم. چرا بعد از سی و چند سال هنوز صنعت خودروی ما آسیبپذیر است؟! به دلیل اینکه روشی که در فضای اقتصادی دنبال میکنیم، فضای رقابتی نبوده بلکه فضای گلخانهای بود. این فضای گلخانهای در هیج کجای دنیا جواب نداده است. هر قدر که شما دیوار تعرفه را بالا ببرید وضع مردم سختتر میشود، زیرا تعرفه از یک طرف ورود را سخت و سنگینتر میکند و از طرف دیگر قیمت داخل را بالاتر میبرد و اجحاف بر مصرف کننده است.
وقتی که تعرفه ۱۰۰درصد برای یک کالا میگذاریم، قیمت کالای تولید داخل مشابه هم میآید و روی لب مرز این تعرفه میایستد، این یعنی افزایش قیمت و فشار بر مصرفکننده. نباید اجازه دهیم که به بهانه حمایت از تولید، مصرف کننده آسیب ببیند.
*** باید از تولیدکننده و مصرف کننده حمایت کنیم
باید بهگونهای حرکت کنیم که فضای اقتصادی به سمتی سوق پیدا کند که بهرهوری ملاک اصلی توسعه اقتصادی کشور شود و از طرفی که داریم از تولید حمایت میکنیم، حمایت از مصرفکننده هم داشته باشیم.
بسیاری از کالاهای ما تعرفههای ۶۰ یا ۷۰ درصدی و یا حتی ۱۰۰ درصدی دارند. این یعنی دو برابر قیمت جهانی، یعنی بر مصرفکننده ما تحمیل شده که کالایی را دو برابر قیمت جهانی تهیه کند. به نظر شما این اجحاف در حق او نیست؟ کشوری که این همه یارانه میدهد... الان میزان یارانهای که در کشور توزیع میشود، ۲۰۰ هزار میلیارد تومان است که ۶۰درصد آن به سمت بنگاهها میرود و ۴۰درصد آن مصارف خانگی استفاده میشود.
طبق ترازنامه انرژی که هر سال منتشر میشود، تقریباً این نسبت ۴۰به ۶۰ است. میزان مالیاتی هم که در کشور گرفته میشود، نسبت به تولید ناخالص داخلی تقریبا یک پنجم کشورهای دیگر دنیاست. هزینه کارگری هم بسیار پایین است و اگر بخواهیم هزینهی دستمزد را در ایران حساب کنیم، نسبت به سایر کشورها پایین است. پس چرا ما باید تعرفههای ۷۰درصد یا ۸۰ درصد یا ۱۰۰ درصد بگذاریم. آیا این اجحاف بر مردم نیست و تا کجا میخواهد ادامه پیدا کند؟!
آنهایی که فریاد میزنند که واردات را ببندید که من تولید کنم، رویکرد فضای انحصاری است و غلط است. خیلیها در این فضا پولهای فراوانی را به دست آوردهاند، البته عدهای هم زیان دیدهاند، به خاطر اینکه فضای کسب و کار تسهیل نشد، یعنی باید سهولت کار باشد و اگر فضای بانکی و پولی رقابتی باشد، تولیدکننده مجبور نیست هزینه بالایی برای تأمین نقدینگی پرداخت کند. به عبارتی فضای حاکم بر بنگاهها شرایط کار را برای آنها سخت کرده و از طرف دیگر کاش یارانه را نمیدادیم و مالیات خوبی هم میگرفتیم ولی فضا را برای کسبوکار رقابتی میکردیم نه انحصاری.
آنچه در آن زمان در برنامه چهارم دیده شده بود، فضای رقابتی را رقم میزد و اجازه نمیداد ممنوعیتی چه در صادرات و چه در واردات ایجاد شود و صرفاً تعرفه بود و طبق مصوبه مجلس در دو نوبت تعرفه کالاهای مصرفی به طور قابل توجهی افزایش یافت ولی واردات کم نشد.
ما نبایستی نگران واردات باشیم بلکه باید نگران نسبت صادرات به واردات باشیم یعنی همه کشورها دنبال این هستند که این نسبت را اصلاح کنند. نسبت صادرات به واردات یک رقم قابل توجهی است که اگر کشوری خوب کار کند، تلاش میکند میزان ارزی که برای صادرات نیاز دارد را بتواند از طریق واردات به دست آورد.
*** نسبت صادرات به واردات در انتهای دولت دهم نزدیک به یک رسید
اگر این نسبت یک یا بزرگتر از یک شد، نشان میدهد که کشور خوب حرکت میکند. این نسبت در کشور ما به علت وجود نفت همیشه بالای یک بود. اگر نفت را جدا کنیم، این ضریب زمانی که ما در سال ۸۴ تحویل گرفتیم، زیر بیست درصد بود و به بالای ۷۰ درصد در انتهای دولت نهم رسید و الان هم دارد به یک نزدیک میشود، زیرا مشکلات و تحریمها تأثیرگذار است و به سمتی میرود که کسری کمتری دارد، یعنی تفاوت بین صادرات غیرنفتی و واردات کم میشود و این نشان میدهد که رو به بهبود است.
بعضی از کسانی که میخواهند فضای سیاسی درست کنند، با آدرس غلط دادن در حوزه تجارت و اقتصاد امیال خود را دنبال میکنند، در صورتی که تمرکز ما باید روی صادرات باشد. چرا صادراتمان را بالا نمیبریم و تلاش نمیشود که کالاهای ما وارد بازار جهانی شوند؟ صادرات میتواند اشتغال پایدار را به همراه داشته باشد.
بنابراین آن چیزی که در دنیا دارد اتفاق میافتد، اصلاً آن طور نیست که به صورت سیاسی در ایران مطرح میشود. حتی کشورهایی که عضو سازمان جهانی تجارت هستند و عموماً با تعرفههای صفر با هم کار میکنند. کشورهای حوزه خلیج فارس یا اتحادیه اروپا تعرفهای بینشان نیست ولی نگران تولید نیستند زیرا تولید را دارند از جای دیگری حمایت میکنند و این نوع حمایتها جواب میدهد.
صندوق بینالمللی پول گزارشهای زیادی در ارتباط با سیاستهای مختلف حمایت از تولید در کشورهای مختلف منتشر کردهاند، اتفاقاً برخی از آنها سیاستهای مشابه ایران اتخاذ کردهاند و تجربه نشان داده است که اینها بعد از مدتی شکست میخورند و واردات آنها بیشتر شده و حتی محصولات کشاورزی را که زمانی صادرکننده آن بودند، هم وارد میکنند. این تجربهای است که در سایر کشورها اتفاق افتاده و نشان میدهد که بایستی اصولیتر و منطقیتر و عقلانیتر در تجارت حرکت کنیم نه سیاسی.
این بحثهایی که عدهای مطرح میکنند، سیاسی است. وقتی خود بر مسند سیاست مینشینند، همه چیز درست است و زمانی که کنار میروند، همه چیز غلط است! اینگونه برخورد آنها هم به کشور ضربه میزند و هم به خودشان، زیرا وقتی نگاه حزبی و سیاسی وارد اقتصاد کشور شود، آدرسهای غلط هم به مسئولین و هم به مردم میدهد، بنابراین در این شرایط خواص هستند که باید فارغ از این جوسازیهای سیاسی بتوانند یک برداشت درست از کشور خودشان و از صحنههای بینالملل داشته باشند تا بتوانند تصمیم درستی هم برای این موضوع بگیرند.
*** صادارت در دولت نهم معادل کل صادرات ۱۶ سال قبل بود
میزان صادراتی که در چهار سال دولت نهم انجام شد، معادل ۱۶ سال قبل بود، یعنی اگر صادرات ۲ دوره آقای هاشمی و خاتمی را با هم جمع بزنیم، معادل آن چهار سال میشود. به خاطر سیاستهای درستی که بودجه برای صادرات اتخاذ و به طور جدی حمایت انجام شد.
در وزارت بازرگانی دولت نهم موانع صادراتی برداشته شد، حتی جایزه و تشویق هم داده شد و کمک کردیم و حتی در جاهایی ما خود هزینه حمل را میدادیم تا صادرات شکل گیرد، در بسیاری از ملاقاتهای خارجی تمرکز ما روی صادرات و عقد قرارداد بین دو کشور بود که بتوانند به راحتی صادر کنند و همچنین تعامل خوبی بین وزارت بازرگانی و تشکلهای صادراتی و اتاقهای بازرگانی سراسر کشور برقرار شد و همت و عزم جدی برای تسهیل صادارات صورت گرفت.
*** واردات شکر مصوبه شورای امنیت بود
در مواردی مثل واردات شکر باید بگویم که مصوبه شورای امنیت بود. در سال۸۴ به دلیل مقابله دولت با تحریمها، دولت نیاز شکر ۲ سال را در یک سال خرید و در ۴سال توزیع کرد و دلیلش مقابله با تحریمها بود، زیرا بحث این بود که تحریم لجستیکی ممکن است اتفاق بیفتد.
به دلیل کسری شکر بایستی مانند سالهای قبل شکر وارد میشد، بنابراین شکر خام میخریدیم و کارخانهها که ۴ ماه چغندر قند داشتند و ۸ ماه بیکار بودند، دولت این شکر را در اختیارشان میگذاشت و تصفیه میکردند. این مصوبه شورای امنیت بود و مصاحبههای مربوط به آن هم موجود است و میتوانید به آنها مراجعه کنید.
وزارت بازرگانی موافق این نبود که این کار انجام شود ولی شورای امنیت اصرار داشت که برای مقابله با تحریم بایستی ذخایر تکمیل باشد و نکته قابل توجه این است که زمانی که دولت اصلاحات دولت نهم را تحویل داد، حتی یک کیلو شکر تنظیم بازاری برای توزیع در بازار نداشتیم و آن بهم ریختگی در همان شروع کار دولت نهم حتما در خاطرتان هست ولی امروز در تحویل دولت یازدهم بحمدلله ذخیره کالای اساسی به اندازه کافی وجود دارد.
*** فساد در کرسنت مسجل است
* آقای میرکاظمی میخواهم در مورد پرونده کرسنت هم کمی با شما گفتوگو کنیم. اخیرا شما نسبت به اخراج آقایان خالدی، اعتصامی و شاهمیرزایی که پرونده کرسنت را پیگیری میکردند، موضع گرفتید و نسبت به این اقدام وزیر نفت اعتراض کردید. به نظر شما این اخراجها به چه دلیلی انجام شد؟ آیا نگاههای سیاسی و حزبی در این مسئله بود؟
- میرکاظمی: ببینید فساد در کرسنت کاملاً مسجل بود. در دو نوبت فساد بوده یکی در عقد قرارداد و دیگری در الحاقیه ششم است که با دادن رشوه همراه بود، در این قرارداد الحاقیهای وجود داشت که شرکت کرسنت را ملزم میکرد که یک ضمانتنامه بانکی را به علاوه اسنادی از اداره آب و برق امارات باید طی ۶ ماه به ایران ارائه میداد که اگر این انجام نمیشد، ایران اجازه داشت که این قرارداد را فسخ کند.
متاسفانه آنها ارائه نداده و امکان فسخ برای ایران وجود داشته ولی آن ها فسخ نکردند. شرکت کرسنت نفر دومی را با پرداخت رشوه جهت حذف الحاقیه پیدا کرده و الحاقیه دیگری را اضافه کرد. خیانتی که در این مقطع اتفاق افتاده بزرگتر از خیانت اولی بوده زیرا میتوان گفت ناآگاهانه نبوده که البته آگاهانه بوده و بستن قرارداد و فرمول آن بسیار نامناسب بود. به گونهای که با افزایش قیمت نفت و فاصله گرفتن از قیمت ۱۸ دلار در هر بشکه، فاصله قیمتی گاز با قیمت واقعی فعلی آن فاصله زیادی میگرفت و با قیمت امروز یکچهاردهم قیمت واقعی بایستی عرضه میکردیم.
این مسلم است که قرارداد مشکل داشته و در دیوان لاحه هم به عنوان فساد در نظر گرفته شده و تمامی مدارک لازم برای آنها فرستاده شده و اگر داور بیطرفی قضاوت کند، مسجل است که این قرارداد با فساد بسته شده است و امکان لغو آن وجود دارد و الان دوستان برای لغو آن تلاش میکنند.
کسانی هم که مدارک را تهیه و جمعآوری میکردند، آقای دکتر خالدی و اعتصامی بودند که برای اینکه رأی علیه کشور صادر نشود، پشتیبانی لازم اطلاعاتی میکردند که رای علیه کرسنت باشد. تنها راه، اثبات فساد است و اسامی کسانی که رشوه داده و گرفته و مقداری که دریافت کردهاند، وجود دارد که اگر بگویند وجود نداشته است، ما آنها را منتشر میکنیم.
*** پرونده کرسنت با رشوه اعمال نفوذ شده است
منتظریم که ببینیم دادگاه چه میکند. ۴ پرونده مفتوح است که یکی از آنها حکمش صادر شده و دقیقاً ثابت شده که فرمول با رشوه اعمال نفوذ شده و منطقی نیست. الان به اینکه چه مقدار پول رد و بدل شده و چه کسانی فساد کردهاند، رسیدهاند و اسامی و میزان دقیق آن را ما مشاهده کردیم و در اسناد داریم که فردی گفته من پول را گرفتم و به حساب فلان حزب ریختهام. اینها با توجه جزئیات وجود دارد. حتی کسی که آمده پول را گرفته و به دیگری داده رصد شده که حتی از کدام صرافی و بانک انجام شد و مطمئنم که کرسنت با رشوه بوده و خیانت بوده که انجام شده و اگر حاشا کنند، ما همه چیز را منتشر میکنیم و کرسنت اصلا افتخار نیست.
حتی در دولت نهم که آقای هامانه و نوذری هم آن را اجرا نکردند و میدانستند که مشکل دارد و این پرونده به نهاد ریاست جمهوری فرستاده شد تا دنبال شود، بسیار کمک کردیم که این پرونده جلو رود و حکم علیه کرسنت داده شود.
من با اطلاع کامل میگویم و آماده مناظره هستیم که پرونده را برای مردم با تمام جزئیات و زوایای پنهان آن بگوییم تا مردم بدانند که کشور با چه افرادی روبرو است و در مجلس هم دنبال این قضیه هستیم تا امثال این اتفاقات در نفت رخ ندهد و همچنین نظارت نیز بهبود یابد و باید کار به سمتی پیش برود که در دیوان حکم علیه کرسنت داده شود و هر کس مانع شود، تکلیفش را در مجلس روشن میکنیم. با کمک قوه قضائیه تلاش میکنیم که زودتر تکلیف این پرونده روشن شود.
پس دو نوبت فساد در پرونده بود؛ یکی در عقد قرارداد و یکی الحاقیه ششمی که اضافه شده که هم حق فسخ را از ایران گرفته و هم اینکه انحصار فروش گاز در امارات را صرفاً به کرسنت داده است. (قسمت اول آقای م.ه بوده) و دلال دومی فردی به نام آقای ترقیجاه است، البته به دلیل اینکه حکم علیه وی صادر شده است من اسمش را میبرم. این شخص با آقای حمیدضیاء جعفر مدیرعامل کرسنت (که ۳ سال زندان برایش بریده شده) توافقنامهای امضا میکند و در مقابل رشوهای که از او میگیرد، متعهد میشود که چندین کار را برای وی انجام دهد. مثلا متعهد میشود که ملاقاتی (با آقای زنگنه) برای او ترتیب دهد.
و یا متعهد میشود که الحاقیه مربوط به حق فسخ ایران را حذف کند و همچنین متعهد میشود که انحصار فروش را به این شرکت بدهد که متأسفانه بندبند، این برنامه اجرا میشود. آقای زنگنه هم نمیتواند اینها را انکار کند. من با ایشان هم صحبت کردم و گفتم جنابعالی وزیر بودید من هم وزیر بودم، ما باید با فساد برخورد کنیم، و فساد این قرارداد هم مسجل است و اعداد و ارقام آن نیز وجود دارد، حالا چرا برخورد نمیکنید؟ کسی که با این سیستم آمده و وارد قضایای نفت شده، باید تعیین تکلیف شوند. عدهای هم با هم درگیر بودند، باید تکلیفشان مشخص شوند. متاسفانه برخی هم که در حاشیه این قبیل فسادها بودند، امروز صحنه گردان شدهاند و دارند از قضیه دفاع میکنند و بر علیه عدهای صحبت میکنند و اینها همان کسانی هستند که در رسانهها به جوسازی میپردازند.
*** فساد در "توتال" و "استاتاویل" نیز در خارج از کشور ثابت شد
فساد در توتال و استاتاویل هم که در خارج از کشور ثابت شد. یکی در نروژ و یکی هم در بورس آمریکا که ثابت شده و قرار است آنها را از بورس خارج کنند. یکی از آنها را ۴۰۰ میلیون دلار و یکی دیگر ۱۰۰ میلیون دلار جریمه کردهاند و اینها منتشر شده و پرونده از جانب مجلس شورای اسلامی مفتوح است و منتظریم ببینیم قوه قضائیه چه میکند.
تعدادی از نمایندگان هم امضا کردهاند که پرونده کرسنت، توتال و استاتاویل به جد دنبال شود. اینها در کمیسیون انرژی در دستورکار است و پرونده هیچ وقت بسته نخواهد شد و باید رسیدگی شود.
برخی میگویند که دولت آقای روحانی نمایندگی دو دولت اصلاحات و سازندگی را دارد. شاید یکی از دلایل این تحلیل این باشد که آقای روحانی از همان وزرا و مسئولینی استفاده کرده که در دولتهای سازندگی و اصلاحات بودند و وی نیز سعی کرد که این اشخاص از مجلس رای اعتماد بگیرند. یکی از این کسانی که در فضای رسانهای حاشیه داشت، آقای زنگنه و ماجرای پرونده کرسنت بود. به نظر شما آقای روحانی با چه رویکردی فردی مانند زنگنه را به مجلس معرفی کرد؟ با توجه به اینکه پرونده کرسنت در دوره آقای زنگنه بسته شد. آیا تأکید برای حضور آقای زنگنه در دولت یازدهم برای مدیریت پرونده کرسنت است؟
- میرکاظمی: برداشت من از این دولت این است که تعداد معدودی از وزرا که اصولگرا هستند، معتدلاند و بقیه از جریان اصلاحات و کارگزاران تند هستند و تنها اصولگراهایی که تعدادشان هم شاید از دو سه نفر بیشتر نباشد، معتدلاند و مابقی را نمیتوان معتدل نامید و حتی بسیاری از اینها در جریان فتنه فعال بودند و مسئولیت داشتند، که نمیتوان آنها را معتدل نامید.
*** عملکرد دولت یازدهم کارگزارانی است
عملکرد این دولت اصولگرایی نیست، بلکه عملکردی اصلاحطلبانه و کارگزارانی دارد، یعنی هر چه پیش آمد، باید عواقب آن را خودشان بپذیرند. نمیتوانند بگویند ما اعتدال داریم و فراجناحی هستیم. تعدادی از این افراد کاملاً فعال سیاسی بودند و جلساتی که خدمت حضرت آقا بودند، متنها و مصاحبهها و سخنرانیهایشان همه موجود است. نمیتوان گفت معتدلاند.
آقای دکتر! در دولت آقای احمدینژاد حرفی از جریان انحرافی مطرح شد که بسیاری از وزرا و مسئولان به دلیل عدم همکاری با جریان انحرافی یا خودشان از دولت بیرون آمدند و یا توسط آقای احمدینژاد اخراج شدند. شما هم از جمله کسانی بودید که میگویند با جریان انحرافی مقابله کردید، مثلا در جایی گفته بودید جریان انحرافی جرأت ندارد با من روبرو شود و شخص رئیسجمهور را جلو میفرستد. آیا دلیل بیرون آمدن شما از دولت تقابل با جریان انحرافی بود؟
- میرکاظمی: ما با آقای احمدینژاد دوست بودیم. کار کردن یک بحثی است و دوستی بحث دیگری. سال ۵۸ بود که در دانشگاه علم و صنعت با آقای احمدینژاد در جریان انقلاب فرهنگی آشنا شدیم و تغییراتی که در دانشگاه ایجاد شد، ما بودیم.
مدتی آقای احمدینژاد را ندیدم و بعد وی به اردبیل رفت و مسئولیت داشت تا اینکه بحث ریاست جمهوری آقای احمدینژاد پیش آمد و در جاهای مختلف اسم من را داده بودند. انجمن لجستیک و از دانشگاهها و مراکز مختلف به آقای احمدینژاد پیشنهاد داده بودند که من هم اطلاع نداشتم و سفر حج بودم. بعد که از سفر حج برگشتم، گفتند آقای احمدینژاد خیلی دنبال شماست. آقای احمدینژاد ابتدا بحث وازرت بازرگانی را پیشنهاد دادند.
من لیسانس صنایع دارم و فوق لیسانس صنایع را نیز از دانشگاه علم و صنعت گرفتم و دکترای من نیز در تربیت مدرس بود که همه هم با رتبههای عالی بود و هیچ وقت از سهمیهای استفاده نکردم و دکترای من مهندسی صنایع با گرایش تولید است و مقاله و تدریس هم در این زمینه در دوره تحصیلات تکمیلی داشتهام.
علت آنکه به وزارت بازرگانی دعوت شدم، این بود که در زمان جنگ مدتی در لجستیک سپاه کار میکردم. سازمان اقتصادی-تجاری اتکا را اداره میکردم که کشاورزی و بازرگانی داشت. جزو موسسین انجمن لجستیک بودم، از اینرو به دلیل سابقهای که در امر لجستیک و تجارت داشتم، از جانب آقای دکتر احمدینژاد به وزارت بازرگانی دعوت شدم.
*** احساس کردم به آقای احمدینژاد اطلاعات غلط میدهند
آقای احمدینژاد بیشتر از دوستانی که میشناختند، در چند جا پیشنهاد داده بودند که وزارت بازرگانی شکل گرفت و ۴سال خدمت آقای دکتر بودم و اواخر دولت بود که با آقای دکتر تنشهای به وجود آمد و من احساس میکردم که به آقای احمدینژاد اطلاعاتی میدادند که درست نبود.
مثلاً درخواست تغییر افرادی که در وزارت بازرگانی خوب کار میکردند را داشتند و من مخالفت میکردم که این آدم کارآمدی است و مشکل سیاسی و مالی ندارد، بنابراین دلیلی ندارد که تغییرش دهم و تا آخر هم تغییر ندادم.
کسانی را که مفیدند و کارهای ارزندهای برای کشور کردند را تا آخر نگه داشتم. وقتی دولت نهم تمام شد، آقای احمدینژاد وزارت نفت را پیشنهاد دادند که واقعیتش این است که من به خاطر تنشهایی که بود، نپذیرفتم و حتی برنامهای که برای نفت از بنده طلب کردند را خالی فرستادم و عذرخواهی کردم و گفتم من میخواهم به دانشگاه برگردم.
پس از این آقای احمدینژاد ۲ بار با اینجانب جلسه گذاشت و همه کابینه را به جز نفت بسته بود. گرایش مهندسی صنایع من تولید بود و کسانی که این رشته را میشناسند، میدانند کسانی که گرایش تولید دارند، میتوانند بنگاههای بزرگ مثل نفت را به راحتی اداره کنند.
این رشته، رشتهای وابسته است و زمانی که عدهای در مجلس ایراد گرفتند که چرا تحصیلات من مرتبط نیست، انجمن مهندسی اطلاعیه داد که این رشته اصولا مربوط به همین حوزههاست. افرادی هستند که اصلا مرتبط با این رشته نیستند، مانند ساختمان، فیزیک و ... ولی خود را نفتی میدانند!
در جلسهای که تودیع و معارفه آیتالله شاهرودی و آیتالله آملی لاریجانی بود، آقای احمدینژاد در پایان جلسه به من پیشنهاد دادند که صحبتی داشته باشیم و خیلی گله کردند که من کمک نمیکنم. من گفتم اگر کمک بخواهید، هستم اما علاقهمند نیستم که مسئولیت داشته باشم. اصرار کردند و حتی گفتند دور از مردانگی است که ما را تنها میگذارید زیرا کشور به خاطر فتنه مکافاتهایی میکشید که من گفتم اگر واقعا به این نتیجه رسیدید و مشکل دارید و من را مانع میبینید، من حرفی ندارم. بعد همان عصر لیست را اعلام کردند و عنوان وزارت نفت را به من دادند و من هم برنامهها را تهیه کردم.
بعضیها فکر میکنند مذاکراتی همراه با شرط و تعهدی شده اما اینطور نیست یا مصاحبهای در حمایت از دولت آقای احمدینژاد شده بود. نه! علت اینکه مصاحبه میکردم، این بود که دیدم بیانصافی است که دستاوردهایی که در دولت نهم به دست آمده، مسکوت بماند. کارهای بسیار ارزندهای علیرغم فشار تحریم، خشکسالی و... شده بود.
در عین حال میبینیم که صادرات چه رشد خوبی گرفت و من دفاع کردم زیرا رشد اقتصادی خوب بود و شاخصهای کلان اقتصادی بهبود یافته بود. درست نیست که به دلایل حزبی بیایند و همه چیز را زیر سوال ببرند و کسی پاسخی ندهد. مردمفریبی و عوامفریبی است. اگر نقد میشود، باید نکات مثبت گفته شود نه این که چون من نیستم، بیایم و همه چیز را زیر سوال ببرم. نگاه کارشناسی و نگاه خواص دیدن واقعیتهاست و این که عینک حزب را کنار زنیم. معنای اصولگرایی همین است. شما میبینید در مجلس بیشترین نقدها را به دولت دهم اصولگریان داشته و این نگاه منطقی و غیرحزبی است.
در اقتصاد هم همین طور است، کسی که دید اقتصادی و جامع دارد، تحت تاثیر قرار نمیگیرد و میبیند که ملاکها و شاخصها چه میگویند و من هم دفاع کردم و الان هم همین کار را میکنم. در آن مقطع کارهای ارزندهای انجام شد و رشد اقتصادی خوب بود و کارهای اقتصادی زیادی در کشور انجام میشد، از اینرو دفاع من، دفاع از عملکرد دولت بود. همه ساکت بودند و فضایی ایجاد شده بود که کسی صحبت نمیکرد.
*** در مورد فتنه در مجلس صحبت کردم چون دیدم همه ساکت بودند
در مورد فتنه هم در مجلس نطقی داشتم به خاطر اینکه دیدم همه ساکتاند. عوامل اصلی فتنه مملکت را ۸ ماه به درگیری و آتش زدن کشیدند و این همه علیه ما تحریمها صورت گرفت و جاده را برای دشمن صاف کردند لذا امروز سکوت، ظلم به کشور است. اینجا باید تحلیل درستی شود و باید بررسی شود چه چیزی کشور را به اینجا رساند؟ عوامل مختلفی بود و کسانی از انتخابات تا ۹ دی آرامش را از کشور گرفته بودند، بالاخره مردم از دست کسانی که در عاشورا چنان فجایعی را به بار آوردند، خسته شدند و در در نهایت مردم در ۹ دی تعیین تکلیف کردند.
در ترکیه ۴ روز تظاهرات شد کشورشان چند میلیارد دلار ضرر کرد. شما چند ماه "قشونکشی" کردید؟ ما به راحتی یادمان نمیرود. آیا اینها هزینه نداشت. حالا میگوید ما ناجی هستیم. شما خودت مملکت را به اینجا رساندی؛ هم مسئول بودی و هم در کنار جریان انحرافی.
*** فتنه و انحراف به کشور آسیب زدند
هم جریان فتنه و هم جریان انحرافی به کشور آسیب زدند و باید تلاش کنیم که دیگر چنین اتفاقاتی در کشور رخ ندهد. همان قدر که انحراف را میزنیم، فتنه از آن بدتر است و یکی از یکی بدتر. حضرت امام خمینی(ره) جملهای دارند که میگویند آمریکا از شوروی بدتر است و شوروی از آمریکا. واقعا فتنه و انحراف اثر عملکردیای که روی اقتصاد داشتند، مثل هم بود و هر دو ضربه زدند در حالی که دو لبه قیچیاند که دارند ریشه انقلاب را میبرند.
*** به خاطر جریان انحرافی از وزارت نفت فاصله گرفتم
به خاطر همین از وزارت فاصله گرفتم که احساس میکردم برخی از اطلاعات به غلط به نهاد ریاست جمهوری میرود. مثلاً آقای فلانی آدم خوبی است اما ظرف ۲۴ ساعت میتوان آن را به آدم بدی تبدیل کرد یا آدم بدی را خوب کرد. این جریان منطقی نبود و علاقه داشت در جاهای مختلف آدم داشته باشد که من نه در وزارت بازرگانی و نه در وزارت نفت اجازه چنین کاری را ندادم و حتی آنها نه میتوانستند نامهای داده یا تلفنی زده و یا پیگیری کنند، به این دلیل ناراحت بودند.
در این دولت هم عدهای میخواهند در جاهایی از کشور آدم بچینند. از وزرا سوال کنید که آیا اختیار دارند که به تنهایی ۴ معاون برای خود انتخاب کنند؟ در دولتها اینها شکل میگیرند اما باید شکلش به گونهای باشد که به نفع مردم باشد نه اینکه بعضی افراد ضعیف را فقط به این دلیل که بله قربانگوهای خوبی هستند، در مسند مدیرکل یا معاونت بگذارند. در مجلس هم این مشکلات را داشتهایم و برخیها را میخواستند بردارند با این که آدم خوبی بودند. آنجا بود که به من میگفتند شما نامهربان و غیرقابل انعطاف هستید.
در حالی که این اخلاق اسلامی است که من از آدم خوبی که کار میکند، دفاع کنم. مدیر خوب بیجهت به کسی باج نمیدهد و بیتالمال را به تاراج نمیبرد. اگر امروز برای وزیری معاون چیدند و برای او تعیین تکلیف کردند، دیگر نباید مسئولیت را از او بخواهید و باید از کسی که اینها را تعیین کرده است، مسئولیت بخواهید.
یادم هست که با آقای احمدینژاد در جلسهای ۲ تایی نشسته بودیم، درخواست داشت که با او هماهنگ باشیم و معاونین مدیرکلها را با او هماهنگ کنیم. من گفتم حرفی ندارم ولی دیگر مسئولیت با شما البته به شوخی و خنده گذشت و آنطور صلاح بود، انجام دادم.
* آقای دکتر! در دولت نهم و دهم یکی از کارهایی که به گفته برخی از کارشناسان بسیار ارزشمند بود، همین مسئله بنزین بود که ما به مرحله تولید بنزین در داخل کشور و با دانش بومی رسیدیم. مقایسههایی در این زمینه صورت میگیرد که مثلاً در دولتهای گذشته به خصوص دولت اصلاحات مشکلات فرآوردههایی مانند بنزین وجود نداشت. در رابطه با تولید بنزین و پیشرفتهایی در این زمینه که فازغ از مسائل سیاسی پیش رفت، کمی توضیح دهید.
- میرکاظمی: در آن زمان تحریم بنزین یکی از مسایل مهم بود یعنی شروع دولت اصلاحات تقریبا واردات فرآورده نداشتیم و زمانی که آقای خاتمی دولت را تحویل دولت نهم داد، واردات فراورده ۲۷ میلیون لیتر در روز بود. وقتی که من تحویل گرفتم، ۲۲ میلیون لیتر واردات بنزین داشتیم و موقعی که تحویل دادیم، تقریبا صفر شد. چند ماهی اصلا واردات نداشتیم زیرا اصلا به ما نمیفروختند. هفتههای اول مسئولیت اینجانب در وزارت نفت بود که کارگروهی را برای تولید بنزین تشکیل دادیم.
تیمی بود که هفتهای ۲- ۳ بار با خودم جلسه داشتند. وقتی که ذخایر به خاطر تحریمها مصرف به حداقل رسید و مجبور شدیم که خود تولید کنیم. گروههای حزبی که کشور را به این نقطه رسانده بودند، در زمان خود یک پالایشگاه نزده و حتی بهینهسازی هم نکرده بودند و بدون واردات دولت را تحویل گرفته بودند و با واردات ۲۷ میلیون میلیون لیتر فرآورده تحویل دولت نهم دادند. الحمدلله هم بهینه سازی پالایشگاهها به سرعت شروع شد و هم افزایش ظرفیت پالایشگاههای فعلی زیاد شد. بدون اینکه تولید پتروشیمی کاهش یابد و صادرات همواره افزایشی بوده است. بنزین داستان بلندی دارد و باید نشست و صحبت کرد که چه مصیبتهایی کشیدیم و کشور با بحران جدیای روبرو بود. اوباما چند بار مصاحبه کرده بود که ما با بنزین، ایران را به پای میز مذاکره میکشانیم.
اوکتان ۴۴ میلیون لیتری که خودمان تولید میکردیم، پایین بود و باید ۲۲ میلیون لیتر بنزین سوپر را با این اختلاط میکردیم که آن ۴۴ میلیون لیتر قابل مصرف باشد. فکر کنید که این ۲۲ میلیون لیتر قطع شود، چه اتفاقی میافتد؟ بنزین قابل مصرفی نداشتیم و خارجیها میگفتند که ایران دروغ میگوید که از پتروشیمی بنزین تولید میکند، به دلیل اینکه وقتی به موفقیت رسیدیم، صدایش را در نیاوردیم، بنابراین باور نمیکردند. وقتی واردات انجام ندادیم، متوجه شدند اتفاقی در ایران افتاده است و گفتند میتوان کارهایی انجام داد ولی بنزین تولیدی ایران توان آن را ندارد. بعد گفتند توان دارد ولی بنزین تولیدی کیفیت ندارد و برخی از احزاب و گروهها خود مسبب ترویج این حرفها شدند و شایعه میکردند که این بنزین مشکل دارد و با همراهی رسانههای بیگانه به اشکالتراشی این اقدام جهادی میپرداختند.
در برنامههای ۵ ساله سوم هم تکلیف شده بود که مصرف بنزین باید مدیریت میشد اما نشده بود. مصرف بیرویه بالا رفته و تولید کاهش یافته بود. در ۸ سال اصلاحات ظرفیت و کیفیت پالایشگاهها نه تنها افزایش پیدا نکرد بلکه کاهش ظرفیت در زمان تحویل به دولت نهم همراه بود. اگر لطف خدا و توان جوانها نبود که پای کار بودند، ما به اینجا نمیرسیدیم.
*آقای دکتر یکی از مباحثی که در دوران تصدی شما در وزارت نفت مطرح شد، پرونده بابک زنجانی بود که میگویند این شخص حدود ۲ میلیارد دلار بابت فروش نفت به دولت بدهکار است. شما پس از آنکه به مجلس هم آمدید، این موضوع را پیگیری میکنید. الان پرونده بابک زنجانی به کجا رسیده است؟
- میرکاظمی: گزارشی به کمیسیون انرژی رسید که فردی آمده و میعانات نفتی و فرآورده را از ایران برده و ارز آن به خزانه واریز نشده است. هم محصول برده و هم پول جابهجا کرده که ما خواستیم که دیوان محاسبات، بازرسی کل کشور و وزارت اطلاعات گزارش دقیقتری دهند. کمیتهای تشکیل شد که این موضوع را در کمیسیون رسیدگی کند. آخرین گزارشی که داده شده این بود که اشکالی وجود دارد و مجدانه تلاش میشود که این پول به خزانه برگردد.
* الان در چه مرحله ای هستید؟
- میرکاظمی: اصل گزارشات را باید وزارت نفت دهد. اگر این پول و فرآوردهای که به فروش نرفته، به خزانه برگردد که موضوع منتفی است ولی در غیر این صورت حتما این گزارش را به مراحل قضایی میبریم، البته مشکلاتی هم در شرکت نیکو وجود داشته که رسیدگی میشود.
آقای زنجانی اعلام کرده که من پول را به حساب آنها ریختم و آنها جابهجا نکردهاند ولی آنها میگویند که پول او نتوانسته حذف را جا بهجاکند. حرفهای ضد و نقیضی وجود دارد که دارد بررسی میشود.
این هفته در دستور قرار میگیرد که آخرین وضعیت بررسی شود و امیدواریم پول و فرآوردهها برگشته باشد. توصیه من این است که آنهایی که در این قضیه بودهاند، به نفت نزدیک نشوند چون مصاحبههای خوبی نمیکنند و آدمهای مسالهداری هستند.
* آقای دکتر از وقتی که به ما دادید، کمال تشکر را داریم. اگر در پایان مطلبی دارید بفرمایید...
- میرکاظمی: کشور ما، کشوری ثروتمند است. هم نعمات خدادادی فراوانی از معادن، نفت، گاز و ... داریم و البته نعمت بالاتر جوانان تحصیلکرده و نخبه هستند. برخی کشورها پیرند و جوان برای کار ندارند و مجبورند که از بیرون نیروی کار وارد کنند. ما باید قدر این نعمتها را بدانیم و نباید مانند کشوری فقیر به خود نگاه کنیم و هر روز باید شکرش را به جا آوریم و اگر ناشکری کنیم کفران است و نعمت را از دست می دهیم.
رهبری خوبی که داریم و همه میدانند اگر رهبری مقام معظم رهبری نبود، عدهای تمام ارزشها و خون شهدا را تقدیم آمریکا کرده بودند. وقتی حوادث مصر و تونس و کشورهای دیگر را میبینیم، ارزش رهبری را میفهمیم که کشوری داریم که تنها روی اصول خود ایستاد. در این جا نقش رهبری کاملا دیده میشود. فرصتها را نباید از دست داد.
بعضی وقتها صحبتهایی میشود که گویا کشور ما تماما سیاهی است. بله! ضعفهایی وجود دارد که باید رفع شود. مشکلی که در دولت قبلی اتفاق افتاد، این بود که از ارزشها فاصله گرفت، البته بدنه دولت نه! آنهایی که حلقه انحراف را ایجاد کردند. هر جا از اصول فاصله گرفته و وارد فضاهای نفسانی و شیطانی میشوند و وارد فضای سیاسی نه به معنای تدبیر بلکه به معنای دغل و عوام فریبی میشوند، کار خراب میشود و باید از اینها فاصله بگیریم. هر دولتی به این سمت رفت، هم خودش را دچار مشکل کرد و هم مردم را. هر چه به این ریسمان الهی و خط ولایت نزدیک بشویم، به موفقیت نزدیک میشویم.
ببینید چرا در حوزه دفاعی موفق شدیم؟ زیرا به ارزشها و اصول نزدیکاند و از هم فاصله نگرفتهاند. تعبیری که رهبری از سپاه کردند، درست بوده و واقعا همین طور است. امروز در آنجا قدرت بازدارندگی قویای داریم و این به خاطر اول خداست و دوم همین ارزشها و فضای حاکم بر این حوزه است.
اگر بیاییم و این فضا را در کل کشور توسعه دهیم، پسندیده است و اگر فاصله بگیریم، اعتماد به نفس خود را از دست داده و خودباخته شده و وابسته میشویم. ارزشهای خود را از دست میدهیم. جاهایی که آسیب دیدهایم، به دلیل فاصله از ارزشها بوده و در جاهایی که قدرتمند شدیم و نوآوری و خلاقیت داشتهایم، به دلیل این بوده که به ارزشها نزدیک شدیم. اگر بخواهیم ابراز نگرانی برای مملکت کنیم، همین فاصله گرفتن از ارزشهاست و اگر بخواهیم خوشبین باشیم، نزدیک شدن به این ارزشهاست.
اگر این دولت به ارزشها نزدیک شد، حتما میتواند با تحریم مقابله کند. دولتهایی که با واقعبینی و برنامهریزی کار کردند، توانستند که مشکلات مردم را حل کنند. وقتی بیبرنامه شدند و جریان و گروه خاصی وارد شدند، مسائلی پیش میآید که ما در اواخر دولت دهم شاهد آن بودیم.
دولتها باید از اینها عبرت بگیرند و عدهای خاص گرداننده نشوند و رییس جمهور از عدهای خاص اطلاعات نگیرد زیرا معمولا دور او حلقه میزنند، میگویند که فلان فرد آدم تعیین میکند. فلان فردی چه کاره است که از بیرون بخواهد برای دستگاهی مدیر تعیین کند.
این کارها بر اساس شاخص نیست، بلکه بر این اساس است که چه کسی را بگذارم که حرف من را گوش کند. این حرکت را حزبی میتوان دید تا مردمی. اینها درس است؛ میشود با این شاخصها و معیارها چون رشد اقتصادی بهرهوری و تورم نرخ بیکاری و صادرات و واردات کاملا بررسی کرد و عملکرد دورههای مختلف را با هم مقایسه کرد.گاهی آن قدر مطلبی غلط را مطرح میکنند که دیگر امکان ندارد درست آن را مطرح کرد. بیشتر از این که گروه و حزب مخالف آسیب ببیند، مردم آسیب میبینند. چون آدرس غلط میدهند و آن را دنبال میکنند و مشکلات بیشتری را برای مردم ایجاد میکنند.
کد مطلب: 26465