یکی از جدیترین مشکلات نوجوانان در دوره بلوغ، ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی با اطرافیان و دیگران است.
عدم توانایی برقراری ارتباط با دیگران
مشکلات اجتماعی نوجوانان و دوران بلوغ
20 تير 1392 ساعت 10:52
یکی از جدیترین مشکلات نوجوانان در دوره بلوغ، ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی با اطرافیان و دیگران است.
به گزارش حدیدنیوز، رفتارهای اجتماعی انسان از آغاز تولد امری حیاتی و مورد توجه دانشمندان، علمای دین و از همه مهمتر در کلام خدا، ائمه معصومین(ع) و صاحب نظران الهی بوده است. بر همین اساس از حدود ۱۲ سالگی تا حدود ۲۱ سالگی مهمترین دوره حیات زندگی نوجوانان محسوب میشود. از طرفی دیگر یکی از دغدغههای اساسی کانون خانوادهها در عصر حاضر، بحث هویت و بحران هویت نوجوانان است. دانشمندان دوره نوجوانی را دوره فشار و طوفان میدانند. همان گونه که طوفان یکباره و بیخبر، اثرات شدید و مخربی بر جای میگذارد، دوره نوجوانی نیز به طور ناگهانی با بلوغ شروع میشود و اثرات شدیدی بر رفتار و حالات نوجوان به جای میگذارد. به جهت ورود به بحث رشد اجتماعی، ابتدا گذری بر دنیای پرحرارت نوجوانی و مشکلات اجتماعی این دوره خواهیم داشت.
** تعریف نوجوانی
روانشناسان در زمینه تعریف نوجوانی اتفاقنظر ندارند، اما به طور کلی میتوان گفت: دوره نوجوانی، حدفاصل بین کودکی و جوانی یا دوره انتقال از کودکی به بزرگسالی است. این انتقال در تمامی زمینههای رفتاری، اخلاقی، عاطفی و اجتماعی صورت میگیرد. همچنین در این دوره فرد خواستار تغییر حالات و خلق و خوی کودکانه است. در عین حال، گاهی بازگشت به دوران کودکی نیز وجود دارد و فرد به حفظ حالات کودکانه خود تمایل دارد؛ با این وجود باز هم خواستار ورود به دوره بزرگسالی با خصوصیات مسئولیتپذیری، استقلال، کنجکاوی، پیشرفت و سازندگی است. برخی ویژگیهای نوجوان عبارتند از: رشد سریع قد و وزن، ایجاد اخلاق عرفانی و معنوی، فداکار و مبارزهطلب، مایوس درمقابل ناکامیها، آراستگی وخود کشفی، گرایش به جنس مخالف، مسئولیتپذیر، همدردی با دیگران، عصبی شدن، نوسان هیجانات و گاه تناقض.
** اجتماعی شدن و الگوی شناخت از خود
اجتماعی شدن فرآیندی است که در آن هنجارها، مهارتها، انگیزهها، نگرشها و رفتارهای فرد شکل میگیرد تا ایفای نقش کنونی یا آتی او در جامعه مطلوب شناخته شود. در این فرآیند بهکارگیری مهارتهای اجتماعی و چگونگی برقراری ارتباط و تعامل با دیگران، یکی از مولفههای اصلی رشد محسوب میشود. از طرفی دیگر مهارتهای اجتماعی، رفتارهای آموخته شده و مقبول جامعه است که شخص براساس آن میتواند با دیگران به نحوی ارتباط متقابل برقرار کند. البته نوجوان علاوه بر رشد جسمی و شناختی، نیازمند رشد اجتماعی، روابط اجتماعی با همسالان و ادراک خود است. پژوهشها نشان میدهد روابط ضعیف با گروه همسن در دوره نوجوانی، الگوی منفی ادراک از خود را به همراه خواهد داشت.
** عدم توانایی برقراری ارتباط با دیگران
گاهی اوقات رفتارهای نادرست والدین و دیگران، نوجوان را در انجام بخشی از فعالیتهای اجتماعی با مشکلات بسیاری از جمله عدم برقراری ارتباط با دیگران مواجه میکند. این معضل نشات گرفته از سختگیریهای بیمورد والدین است که نوجوان را تا مرز آشفتگی و نگرانی پیش میبرد. همین رفتار ترس و اضطراب بیمارگونه افراد را در آینده رقم میزند. به جهت پیشگیری از این مشکلات والدین میتوانند از سختگیریهای بیمورد جلوگیری کنند. از طرفی دیگر نوجوان در دوره بلوغ از ارتباط با مردم احساس نگرانی و ترس دارد. این ترس ناشی از آموختههای اجتماعی فرد، کمیت و کیفیت رفتارهای او و خانوادهاش است. پدر و مادر باید از ابتدا فضا را برای حضور کودک در اجتماع به جهت ارتباط با مردم مهیا کنند. به طور مثال از او بخواهند که برای خرید به مغازه برود و در صورت امکان از مغازههای مختلف خرید کند تا اجتماعی بودن را بیاموزد.
** ناتوانی در ارتباط کلامی
یکی از جدیترین مشکلات نوجوانان در دوره بلوغ، ناتوانی در برقراری ارتباط کلامی با اطرافیان و دیگران است. در این نوع از ناتوانی ممکن است نوجوان دچار وضعیت حاد شده و حتی قادر به سخن گفتن با دیگران نباشد. در این صورت به جهت پیشگیری از این مشکل و کنترل آن، والدین میتوانند به نوجوان اجازه دهند حرفهای خود را بازگو کند. حتی برای برخی از فعالیتها مانند چانهزدن در فروشگاه برای خریدن یک کالا با قیمت کمتر از او هم کمک بخواهند و اجازه دهند که او هم حرف بزند تا مطمئن شود که اگر سخن بگوید تحقیر یا مسخره نخواهد شد. چه آنکه مهمترین عامل عدم توانایی در ارتباط کلامی از سوی نوجوان، احساس ترس از تمسخر و تحقیر شدن از سوی اطرافیان است.
نوجوانان در دوره بلوغ و حتی قبل و بعد از آن در برقراری رابطه با همسالان خود مشکل دارند که نمونه بارز آن در مدارس به وضوح دیده میشود. برای مثال دانشآموزان زرنگ و مستعد با دانشآموزانی که کمی در درس خواندن ضعیفتر هستند رابطهای ندارند که این مسئله به رشد اجتماعی فرد مربوط می شود. همین موضوع باعث میشود که نوجوان تنها به جهت رفع تکلیف به مدرسه میرود نه برای تحصیل و درس خواندن.
** هویت
هویت عبارت است از افتراق و تمییزی که فرد بین خود و دیگران قایل است. به بیانی دیگر هویت شخصی یک ساختار روانی و اجتماعی شامل طرز تفکرها و عقاید میشود که هم معرف فرد و هم نحوه ارتباط فرد با دیگران را میرساند.
مطالعات انجام شده نشان میدهد که هویت و دسترسی به آن برای برخی از نوجوانان هم مثبت و مفید و هم توأم با شادی است. اما در خانوادههای مستبد، برخی اوقات اجازه فاصله گرفتن به نوجوان داده نمیشود، همین رفتار منجر به رشد هویت تسلیم طلبی و غیرقابل انعطاف میشود. بحران و سردرگمی در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی مانع از نیل به استقلال در نوجوان خواهد شد.
در جوامع صنعتی و باز، نوجوان برای شناخت خود باید به سؤالات بسیاری پاسخ دهد. بنابراین، هویت در این جوامع دیرتر از جوامع بسته شکل میگیرد. چه آنکه در جوامع سنتی، همه امور بدون پیچیدگی خاصی واضح و مشخص است. به ویژه هویت دختران در این جوامع، زودتر از جوامع صنعتی شکل میگیرد. گرچه ادامه تحصیل و فراگیری علم و دانش میتواند پاسخی برای پرسشهای نوجوان در زمینه شکلگیری هویت ارایه کند. اما از طرف دیگر، مدت نوجوانی را طولانیتر میکند. زیرا فرد از نظر اقتصادی وابسته به خانواده است و وابستگی اقتصادی موجب وابستگی های فراتر میشود.
** درمان مشکلات هویت نوجوان
بحران هویت، عدم موفقیت یک فرد در شکل دادن به خود است. بنابراین تجارب نامطلوب کودکی یا شرایط نامساعد فعلی، بحران هویت یا گمگشتگی تلقی میشود. در این صورت نوجوان در شناخت خود دچار مشکل میشود، به طوری که نمیداند چه کسی است و به کدام سو میرود؟ در چنین شرایطی شناخت فرد از خود دشوار است.
به منظور درمان مشکلات هویت ابتدا باید به شناخت زمینهها و نوع مشکل پرداخت. به عبارت دیگر باید دید نوجوان در پاسخ به کدام یک از سؤالات خود دچار مشکل شده است. بنابراین برای درمان مشکلات بحران هویت باید ابتدا زمینه بحران، وهله آن و سن نوجوان مشخص شود و سپس بر اساس این اطلاعات، اقدامات درمانی لازم انجام شود. پس از برطرف شدن مشکلات، روند شکلگیری هویت ادامه پیدا میکند.
مهمترین نظریه در خصوص رشد اجتماعی به دیدگاه اریک اریکسون باز میگردد. به عقیده اریکسون عمده ترین تکلیف یک نوجوان حل بحران هویت در برابر سردرگمی نقش است. تصمیم در مورد شغل آینده، زندگی و ... گاه سردرگمی ممکن است تا۳۰سالگی ادامه یابد. یکی از شیوههای اجتناب از سردرگمی و ابهام هویت، پیوستن به گروهها و دار و دستهها است. همچنین به نظر اریکسون ۱۲تا ۱۸سالگی زمان شکلگیری هویت است. وفاداری در این سن و احساس تعهد نسبت به سلوک خاص اعتقاد و مذهب و...اهمیت پیدا میکند.
منبع: امین جامعه
کد مطلب: 23118