سایت بالاترین طی یادداشتی از اختلافات کشیشان مسیحی پرداه برداشت.

ازجمله مسایل مرسوم میان شبکه های ماهواره ای که خود حاکی از فقدان اهداف سالم و نیز کمبود ارزشهای اخلاقی مسئولین این شبکه هاست، وجود اختلافات میان عوامل و مدیران آنها می باشد

به گزارش حدیدنیوز به نقل از سراج24،‌ سایت بالاترین طی یادداشتی از اختلافات کشیشان مسیحی پرداه برداشت و نوشت: ازجمله مسایل مرسوم میان شبکه های ماهواره ای که خود حاکی از فقدان اهداف سالم و نیز کمبود ارزشهای اخلاقی مسئولین این شبکه هاست، وجود اختلافات میان عوامل و مدیران آنها می باشد. اما وجود چنین اختلافاتی در میان مسئولین شبکه های مسیحیت تبشیری که شعار همیشگی آنان، مهر و محبت مسیحایی است ننگی جدی برای این شبکه ها می باشد. 



که این اختلافات، هیچگونه توجیهی مگر حسادتهای بین کلیسایی و برتری جویی های رهبران کلیسا و نیز گرگ صفتی در لباس میش نخواهد داشت.

قریب به یکسال و نیم پیش، اختلافات داخلی میان مدیران و کارشناسان شبکه محبت، به شدت بالا گرفت که در نهایت منجر به جدایی دو کشیش معروف به نام های هرمز شریعت و کامیل نوایی از این شبکه گردید. در این میان کسری بودجه، بازدهی پایین برنامه ها و کم توجهی مخاطبین نیز به نزاع میان گردانندگان و کارشناسان این شبکه دامن زد و مدیران این شبکه را بر آن داشت تا دست به تعدیل و اخراج عده ای از کارشناسان با سابقه شبکه محبت بزنند. 



نزدیک به یکسال قبل، صحبت های معنادار این دو کشیش سازمانی (شریعت و نوایی)، در آخرین برنامه تعلیمی خود نیز، مهر تأییدی بر وجود اختلافات ریشه ای، میان عوامل این شبکه بود که حقیقتا با جدایی خود و قطع شدن برنامه هایشان، شبکه محبت در حالت کما رفته و همان اندک مخاطبینی که با شبکه تماس گرفته و با ایشان مشارکت می کردند را نیز از دست داد.
اما در زمان مذکور، بانی این اختلافات و مدیر سازمان ایران برای مسیح (کشیش الناتان باغستانی) که خود به تنهایی به اجرای برنامه زنده می پرداخت نیز نتوانست نظر مدیران شبکه را جلب نموده و حضور خود در این شبکه را تثبیت نماید و سرانجام منجر به قطع و حذف برنامه های تعلیمی وی گردید که این نیز دومین دور از اخراج کشیشان سابقه دار از شبکه محبت بود.




این سایت صهیونیستی در ادامه افزود:علیرغم ادعای واهی ارتباط با هزاران مسیحی از سوی این شبکه، به نظر می رسد که بسته بودن ارتباطات، عدم توانایی در جذب مخاطبین، سیاسی شدن شبکه بخصوص شخص کشیش الناتان باغستانی، فساد مالی اعضای شبکه که هر کدام رهبران کلیسایی جداگانه اند، حسادت و چشم وهم چشمی میان کارشناسان این شبکه ها و ... دلایل خوبی برای به زمین نشستن قدیمی ترین شبکه مسیحیت فارسی زبان می باشد.

گفتنی است که بخش قابل توجهی از این مرتبطین و تماس گیرندگان محدود شبکه، افراد درون سازمانی و شناخته شده می باشند که توسط مسئولین خود شبکه، مدیریت می شوند.

در بسیاری از اوقات نیز، عوامل تلفنی و مشاورین پشت برنامه، جهت تحریک مخاطبین و قوت قلب دروغین به کارشناسان برنامه زنده و یا مبادلات مالی قبل از برنامه، با برنامه زنده تماس گرفته و اینگونه تماسها را از جمله ارتباطات مخاطبین مسیحی و غیر مسیحی قلمداد می کنند.

بعد از این اختلافات و جدایی ها، هرمز شریعت به فکر تأسیس شبکه آزمایشی مستقلی افتاد و آن را با بودجه های کلان سازمانی و البته سرکیسه نمودن مسیحیت بی اطلاع، راه اندازی نمود.


الناتان باغستانی نیز که سردمدار شعار نجات و آزادی برای فارسی زبانان بویژه ایرانیان می باشد اما برای اجرای یک ساعت برنامه زنده با عنوان روز هفتم که فقط در امریکا قابل پخش می باشد، دست به دامن شبکه های غیر دینی همچون امید ایران شده که این افول و سیر نزول، برای فرقه انحرافی تبشیر به آسانی قابل جبران نخواهد بود.



قابل توجه اینکه طلایه داران شعار ایران برای مسیح، کار اصلی خود در شبکه محبت را رها نموده و در حال حاضر، تنها برنامه تعلیمی زنده با قابلیت مشارکت بینندگان، منحصر در برنامه افغانی « آواز مسیح » می باشد که توسط یک افغانی تبار به نام آندریاس اجرا می گردد. 



سایت بالاترین نوشت:در پایان جای این سوال باقیست که در حال حاضر، فلسفه وجودی شبکه رو به افول و بدون مخاطب محبت چیست و مدیران این شبکه، چگونه و به چه دلیلی بودجه و هزینه های سنگین نیروها و اعضای گرداننده آنرا تأمین می نمایند. آنهم شبکه ای که بیشتر برنامه های فعلی آن، پخش کلیپ های ضبطی چند سال پیش بوده و هیچگونه جذابیت و تعلیم حقیقی در آن دیده نمی شود، بطوریکه با وجود کمک های سرسام آور مسیحیان ایرانی و خارج نشین، اما هیچ برنامه تولیدی جدیدی غیر از صحبت های تکراری و ملال آور کشیش افغانی مذکور، به چشم نمی خورد.
آیا این مسئله نشان از این نیست که هیئت موسس و مدیران اصلی شبکه، صرفا از سابقه و شهرت قبلی شبکه، در صرف منابع مالی و سرکیسه کردن مردم بهره می برند؟
آیا سازمان ها و کلیساهای متعدد و مجزا که توسط کارشناسان قبلی و فعلی شبکه ایجاد شده، نمی تواند محصول پولشویی های این شبکه نسبت به مردم و سازمان های خاص باشد؟
آیا خرید خانه های ویلایی متعدد و مجلل توسط مسئولین و کشیشان این شبکه در بهترین مناطق مختلف امریکا، آنهم طی ۲-۳ سال حضور در این شبکه، با کدامین منابع مالی و اقتصادی می تواند صورت گرفته باشد؟
و بسیاری از سوالات دیگری که چرایی و پاسخ آنها را به اذهان خود شما بینندگان عزیز، موکول می کنم...
درپایان؛
ارزیابی شما عزیزان، نسبت به این شبکه سیاسی و مسئله دار و همچنین عوامل و کشیشان مذکور چیست؟