چرا دل ببندم در این زندگانی/ كه این زندگانی دو روزی است فانی
پرونده علما - آیت الله میرزا محمد تقی فیض(ره)
گلوله ای كه سیر تاریخ ایران را عوض كرد
فرهنگ نیوز , 14 اسفند 1391 ساعت 11:47
چرا دل ببندم در این زندگانی/ كه این زندگانی دو روزی است فانی
قصد داریم مختصری از زندگی یكی از فرزانگان برجسته قم را كه عمری را در راه تحصیل، تدریس و خدمات دلسوزانه به حوزه و مردم گذراند و نقش بسزایی در تأسیس حوزه علمیّه قم و نوسازی و گسترش آن با دعوت كردن از آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم حائری(ره) از ارك به قم داشت، را ارائه دهیم، به امید آن كه درس های سازنده علمی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی را از این گونه اسوه های علم و فضیلت بیاموزیم.
به گزارش حدیدنیوز، آیت الله میرزا محمد فیض قمی(ره) از نوادگان مرحوم عالم ربّانی، عارف صمدانی و محدّث كبیر، آیت الله ملّا محسن فیض كاشانی(ره) است. ملّا محسن فیض(ره) از نخبگان تاریخ تشیع و فرزانه ای ممتاز از تبار علما و عرفای ربّانی بود. نظر به این كه ملّا محسن فیض(ره) داماد صدرالمتألّهین ملّا صدرا، صاحب كتاب ارزشمند اسفار بود، مرحوم آیت الله فیض قمی از این جهت به ملّا صدرا(ره) نیز انتساب دارد.
پدر مرحوم آیت الله فیض(ره) به نام آقا میرزا علی كبر بن محمد، از نویسندگان، شاعران و خوش نویسان مشهور عصر خود بود. كتیبه ضریح منوّر حضرت معصومه(س)كه به خط ثلث نوشته شده، از آثار او و به خط اوست.
وی تألیفات متعددی داشته كه از جمله آنها عبارتند از: ۱- جُنگ و تذكره (در ادبیات و حالات شعرای قم).
۲- دیوان اشعار (ضمیمه كتاب فوق است.) این كتاب در بیش از هزار صفحه، به خط زیبای خودش نوشته شده و در كتابخانه شخصی نوه اش مرحوم عباس فیض موجود است. وی در سال ۱۳۱۲ه. ق در كربلا درگذشت و در همان سرزمین مقدس به خك سپرده شد. از جمله اشعار او است:
چرا دل ببندم در این زندگانی
كه این زندگانی دو روزی است فانی
به حق خداوند فرد یگانه
كه بی مثل و شبه است و انباز و ثانی
همان صحبت دوستان است و یاران
اگر حاصلی هست در زندگانی
تولد و تحصیل آیت الله میرزا محمد فیض
آیت الله فیض در سال ۱۲۹۳ه. ق در قم چشم به جهان گشود. پس از رشد و نمو در بیت علم و فضیلت، طبق معمول آن عصر به مكتب خانه رفت و پس از یادگیری، نوشتن و خواندن، به فرا گرفتن ادبیات و دروس حوزوی نزد استاد شیخ محمد حسین علامه پرداخت.
سپس به اصرار برادرش، میرزا علی اصغر خان - كه در همدان سكونت داشت. - به همدان رفت و در آنجا زبان انگلیسی و درس ریاضی را فرا گرفت. ایشان برای کسب علم و معرفت به شهرهای مختلفی همچون شهر مقدس قم، نجف اشرف مهاجرت کرده و از محضر علماء گرانقدر استفاده بردند.
تألیفات آیت الله فیض
از مرحوم ایت الله فیض(ره) آثار علمی و تألیفاتی به یادگار مانده، مانند:
۱- مناسك حج.
۲- حاشیه بر كفایة الاصول.
۳ - حاشیه بر مكاسب شیخ انصاری.
۴- الفیض در طهارت آب قلیل و عدم تنخجیس متنجّس (در فقه).
۵- حاشیه بر عروة الوثقی.
۶- ذخیرة العباد.
۷- حاشیه بر وسیلة النجاة(۹)
۸- تفسیر.
۹- شرحی بر منظومه مرحوم سیّد بحرالعلوم.
و چند رساله دیگر.
ایشان به علم آموزی و گسترش علوم حوزوی اهتمام می ورزید، از این رو برای توسعه حوزه علمیه قم تلاش فراوان كرد. وی از پیش قراولان دعوت آیت الله العظمی حائری از ارك به قم بود، تا با وجود او علوم خاندان رسالت گسترش یابد. از گفتنی ها این كه ایشان دارای اجازه نقل حدیث، از هشت طریق، متصل به شیخ صدوق و شیخ كلینی و شیخ طوسی (قدّس الله اسرارهم) بود.
مذاكره جدّی شوخی نما
در همان روزهای اول ورود حضرت آیت الله حائری به قم، آیت الله فیض(ره) ایشان را به خانه خود مهمان كرد، به خاطر احترام از او، جمعی از علما، وعّاظ و بزرگان قم و تهران را نیز دعوت كرد. در آن مجلس آیت الله شیخ محمدرضا ساوجی - كه از اصحاب قدیمی آیت الله فیض(ره) و از مجتهدان بود.
ایشان به آقای حائری عرض كرد: «هدفتان از آمدن به قم چیست؟»
آقای حائری فرمود: «شما به جه قصد به قم آمده اید؟»
آقای ساوجی می گوید: «به قصد زیارت آمده ام.»
حضرت آیت الله حائری می فرماید: «من نیز به قصد زیارت آمده ام.»
آقای ساوجی می گوید: «هیهات! مگر این قمی ها از نسل آن قمی ها نباشند، ك در عصر امامت حضرت رضا(ع)وقتی كه دِعْبِل خزاعی (شاعر اهل بیت(ع)) لباسی از حضرت رضا(ع)را همراه داشت (و حضرت به او هدیه نموده بود) و به قم آمد، قمی ها اصرار زیاد به او كردند كه با قیمت گزاف تا هزار دینار آن لباس را بفروشد، ولی او نفروخت و سرانجام داش های قم در بیرون دروازه قم به زور آن لباس را از او گرفتند؛ عاقبت دعبل حاضر شد كه قسمتی از آن لباس را به هزار دینار به قمی ها بفروشد و قسمت دیگرش را برای خود بردارد.»
آقای حائری پرسید: «دِعْبِل لباس امام را داشت، به من چه ربطی دارد؟!» آقای ساوجی گفت: «شما هم علم امام را دارید، اگر قمی ها لباس امام را دِعْبِل گرفتند، علم امام را از شما خواهند گرفت، یعنی شما را به هر قیمت هست، نگه خواهند داشت.»
این مذكره گرچه در ظاهر شوخی بود، اما در حقیقت جدّی بود و آقای ساوجی می خواست با این مقایسه به آیت الله حائری بگوید، این قمی ها از نسل همان قمی ها هستند. با خاندان رسالت و علما رابطه نیك دارند و از شما حمایت می كنند، بنابراین در قم بمانید.
این مذكره زیبا را وعّاظ در مجامع عمومی نقل می كردند، كه نقش مؤثری در ابزار احساسات پك دینی و استقبال مردم قم داشت. همین ابراز احساسات علما و مردم باعث شد كه آیت الله حائری(ره) در قم بماند و به راستی اقامت او در قم منشأ آثار و بركات فراوان و توسعه و تشكل حوزه علمیّه قم شد و چنان تحوّلی ایجاد كرد كه رسماً او را در همه جا به عنوان «مؤسّس حوزه علمیّه قم» خواندند. نقش آیت الله فیض(ره) در عصر زعامت آیت الله حائری(ره) و پس از آن پس از اقامت پربركت آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری(ره) در قم، آیت الله فیض(ره) با این كه خود مرجعی بزرگ بود، تحت نظر زعامت آیت الله حائری قرار گرفت.
طلاب و فضلا را به طور جدی به شركت در درس ایشان و بهره گیری از محضر درس او فرا خواند و تا سر حد امكان برای تقویت و توسعه حوزه تحت زعامت آیت الله حائری، تلاش كرد. خود نیز به درس و بحث ادامه داد و بر رونق و تعمیق حوزه افزود. به این ترتیب از زمان ورود آیت حائری تا رحلتش (از سال ۱۳۴۰تا ۱۳۵۵ه. ق) پانزده سال گذشت و به راستی عصر طلایی و پررونق برای بازسازی حوزه بود.
پس از رحلت آیت الله حائری(ره)، آقای فیض همچنان به تلاش خود در مورد حفظ حوزه ادامه داد و همراه علمای ارجمند و آیات ثلاث (آیات عظام؛ حجّت، صدر و خوانساری) تا ورود آیت الله العظمی بروجردی به قم (از سال ۱۳۵۵تا ۱۳۶۴ه. ق، سال ورود آقای بروجردی) یعنی در حدود نه سال برای تقویت و حفظ حوزه كوشید. او به محصّلین شهریه می داد، تا آن هنگام كه آیت الله العظمی بروجردی(ره) وارد قم شد.
آقای فیض در مورد ورود آیت الله بروجردی و اقامت ایشان در قم نیز سعی فراوان كرد، از آن بزرگمرد تجلیل فراوان نمود. طلاب و فضلا را به شركت در درس آقای بروجردی فرا خواند. بر همین اساس می نویسند: «ایشان از مرحوم آیت الله العظمی بروجردی(ره) بسیار ترویج می كرد. بعضی به او انتقاد می كردند و می گفتند: «شما خود مرجع تقلید و صاحب فتوا هستید، چرا از آقای بروجردی(ره) آن همه ترویج می نمایید؟»
ایشان در پاسخ می فرمود: «اگر برای خدا است، ما باید كسی را كه فعلاً علمدار و زعیم حوزه است، حفظ كنیم و از او ترویج نماییم و اگر برای غیر خدا است، من اهلش نیستم.»
این بیان ایشان بیانگر اخلاص، علم دوستی و همت او در ترویج علم و تشویق طلاب برای بهره گیری فراوان از درس پربهره عالم بزرگ، آیت الله العظمی بروجردی(ره) بود، گرچه با این كار، مرجعیت خودش تحت الشّعاع قرار می گرفت،ولی كسی كه هدفش خداست، این گونه امور واهی او را از بیان حقایق باز نمی دارد.
فرازهایی از فضایل اخلاقی
پیرامون ملكات روحی و ارزش های اخلاقی آیت الله فیض(ره) مطالبی آموزنده وجود دارد، كه در این جا نظر شما را به چند فراز از آنها جلب می كنیم، با توجه به این نكته كه آن بزرگوار به فضایل اخلاقی اهمیت بسیار می داد و مطابق نقل بعضی از اهل اطلاع، فرموده بود: «من در درس مرحوم میرزای شیرازی (آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی) در سامرّا بیشتر به خاطر كسب اخلاق از محضر او، شركت می نمودم.»
۱- پس از ورود آیت الله حائری به قم، آیت الله فیض محل اقامت نماز جماعت خود در مسجد بالاسر و صحن بزرگ حرم حضرت معصومه(س)را به ایشان واگذار كرد. یك ماه پس از این واقعه، آیت الله حائری محل نماز خود را به صحن عتیق منتقل كرد، تا آیت الله فیض به جای خود بازگردد و از آقای فیض خواست كه به محل اقامت نماز خود در صحن بزرگ و مسجد بالاسر بیاید و به اقامه جماعت خود ادامه دهد. آیت الله فیض نپذیرفت و فرمود:
«من به احترام شما، در حرم و صحن، نماز جماعت نمی خوانم.»
۲- در مسجد امام قم، غالباً عصرها نماز جماعت آیت الله فیض با آیت الله العظمی میرزا ابوالقاسم كبیر قمی (وفات یافته سال ۱۳۵۳ه. ق) مصادف می شد. هر یك از آنها كه زودتر تشریف می آورند، امامت می كردند و دیگری كه دیرتر می آمد، همراه مردم به او اقتدا می كرد و این شیوه گویای تواضع و حسن ظن و تقوای این دو بزرگوار بود.
۳- ایشان به خدمات و امور اجتماعی اهمیت فراوان می داد و با علما و دست اندركاران، روابط اجتماعی حسنه ای داشت. در ماجرای خلاصی آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی از زندان و تبعید، و ورود ایشان به قم، در سال ۱۳۶۳ه. ق با همراهان به استقبال ایشان شتافت و آیت الله كاشانی را با تجلیل و احترام به قم وارد كرد.
همچنین هنگامی كه عالم بزرگ، آیت الله شیخ كاظم شیرازی(ره) در سال ۱۳۶۶ه. ق وارد قم شد، آیت الله فیض به گرمی از او استقبال كرد. او را به خانه اش برد و علما و مردم در خانه آیت الله فیض از ایشان دیدن كردند.(۱۶)
۴- شخصی یك عدد ساعت، به عنوان هدیه، به محضر ایشان آورد و تقدیم كرد. ایشان آن را پذیرفت و به منشی خود (شیخ علی) داد و فرمود: «این ساعت را نزد اهل خبره ببر و قیمت كن، ببین چقدر می ارزد؟» یكی از فضلا كه در آنجا حاضر بود، پرسید: «قیمت كردن ساعی كه به عنوان هدیه آورده اند، برای چیست؟» ایشان در پاسخ فرمود: «باید بدانم كه چقدر ارزش دارد تا بفهمم كه چقدر باید ممنون آورنده اش باشم!»
۵- ایشان در تسلّط بر نفس و كنترل هوس های نفسانی، ممتاز بود. نمونه عملی اش این كه با داشتن شرایط مرجعیت و سابقه تدریس طولانی درس خارج و شهرت فوق العاده، در فكر مرجعیت نبود، بلكه در همه جا از موقعیت خود برای مرجعیت مراجعی مانند: آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالكریم حائری(ره) و آیت الله العظمی بروجردی(ره)، با ایثار و فدكاری سود می برد، آنها را جلودار كرد و خود در پشت سرشان به راه افتاد.
۶- از تواضع او این كه: در یكی از مجالس حضور داشت كه یكی از علما وارد شد و در یك جای خالی نشست. ایشان با این كه ضعف مزاج داشت، به احترام آن عالم، تمام قد برخاست. یكی از حاضران كه نزد ایشان نشسته بود، به ایشان عرض كرد: «آقا! شما كه از نظر مزاجی ضعیف هستید و آن مرد عالم هم كه وارد مجلس شد، متوجه شما نبود، بنابراین چرا به خود زحمت دادید و تمام قد برخاستید؟»
آیت الله فیض در پاسخ فرمود: «او توجه نداشت، مردم كه توجه دارند، من هم باید به وظایف اخلاقی خود عمل كنم.»
تالیفات:
تالیفات مرحوم فیض عبارت است از:
۱. كتاب الفیض در طهارت آب قلیل و عدم تنجیس متنجس (مطبوع).
۲. حاشیه بر العروه الوثقی.
۳. مناسك حج.
۴. حاشیه وسیله النجاه.
۵. شرحی بر منظومه مرحوم سید بحرالعلوم در فقه.
۶. ذخیره العباد و چند اثر دیگر.
وفات
ايشان پس از عمرى تلاش و كوشش در راه خدا،در دهه آخر جمادى الاولىسال ۱۳۷۰ ه.ق،در حال نماز وقتى دستها را به دعا برداشته بود، و«الهى عاملنابفضلك» را مىگفت، دار فانى را وداع گفت.
آيت الله بروجردى بر پيكر او نماز خواند ودر ايوان طلايى صحن عتيق مدفون گرديد. عزادارى سراسرى در كشور اقامه شد.از جمله در تهران از سوى دربار درمسجد شاه مجلس ترحيمى برگزار گرديد.
اعدام انقلابی سپهبد رزم آرا در مجلس ترحیم آیت الله فیض
سال ۱۳۲۹ش، از نظر سیاسی در كشور ایران، سال پرحادثه بود. از این رو كه در دوره شانزدهم مجلس شورای ملّی، آیت الله سید ابوالقاسم كاشانی(ره) و دكتر مصدق، از طرف مردم با رأی زیاد به نمایندگی مجلس انتخاب شدند. تا آن وقت، انگلستان بر نفت ایران سلطه داشت و آن را غارت می كرد. شاه و نخست وزیر و وزرای كابینه اش، طرفدار استعمار انگلیس بودند، دكتر مصدق و آیت الله كاشانی و طرفدارانشان می خواستند كه نفت از چنگال انگلیس بیرون آید و ملّی اعلام شود؛ لذا در مجلس شورای ملّی سخن از این موضوع، بحث روز بود.
شاه، سپهبد علی رزم آرا را نخست وزیر خود كرده بود و او با كمال قلدری می كوشید دست انگلیس را برای همیشه برای غارت نفت باز گذارد. او با ملی شدن صنعت نفت، مخالفت می كرد. یك روز قبل از اعدامش، در مجلس شورای ملی سخنرانی كرد و با عصبانیت مشت بر روی میز مجلس كوبید و با گستاخی تمام گفت:
«ای اقلیّت! با من مخالفت نكنید، وای كثریّت! با من راه بیایید. من از هژیر(۱۹) قلدرترم. ایران نمی تواند لوله هنگ (آفتابه گلی) و آفتابه بسازد، چگونه می تواند نفت را ملی و با دولت بزرگ انگلستان بجنگد! اگر شما مخالفت كنید، مجلس را بر سر اقلیّت و وكلا (مصدق و جبهه ملی) و مسجد را بر سر (آیت الله) كاشانی، و فلان را بر سر فلان خراب می كنم.»
فدائیان اسلام به رهبری نوّاب صفوی، طرفدار آیت الله كاشانی(ره) بودند، و به این نتیجه رسیده بودند كه سپهبد علی رزم آرا نخست وزیر وقت، كه عامل استعمار انگلیس است، باید اعدام انقلابی شود. آیت الله كاشانی(ره) نیز او را مهدور الدّم می دانست.
هنگامی كه آیت الله میرزا محمد فیض(ره) رحلت كرد، آیت الله كاشانی(ره) در همان روز اول رحلت، در تهران و در مدرسه علمیه مروی، به پاس احترام او، مجلس ترحیم گرفت، ور در روز دوم رحلت آیت الله فیض(ره) از طرف شاه و دولت اعلام شد كه صبح در مسجد شاه به مناسبت رحلت آیت الله فیض - كه روز چهارشنبه بود. - مجلس ترحیم برقرار است.
جمعیت بسیاری در این مجلس شركت كردند، خطیب توانا حضرت حجة الاسلام آقای محمد تقی فلسفی(ره) بر فراز منبر رفت و مشغول سخنرانی شد، در آن سخنرانی پیرامون «سرمایه های معنوی كشور» سخن گفت و پس از ذكر مطالبی، همین كه می خواست این موضوع را با وجود ذیجود آیت الله میرزا محمد فیض(ره) تطبیق دهد كه از سرمایه های بزرگ معنوی و علمی و فرهنگی مملكت بود، ناگاه دو یا سه بار صدای تیر در درون مسجد شنیده شد.
مجلس شلوغ شد و نظم به هم خورد. مردم گریختند. آقای فلسفی كه نتوانست سخنرانی را به پایان برساند، از منبر پایین آمد، بعد معلوم شد كه سپهبد علی رزم آرا نخست وزیر هنگام ورود به مجلس، هدف گلوله یكی از فدائیان اسلام، به نام خلیل طهماسبی قرار گرفته و كشته شده است. به این ترتیب یكی از مهره های درشت استعمار، در مجلس فاتحه آیت الله میرزا محمد فیض(ره) اعدام انقلابی شد. همین حادثه اوضاع را به نفع آیت الله كاشانی و دكتر مصدق در مورد ملی كردن صنعت نفت، عوض كرد و راه را برای قطع ایادی سلطه پیر استعمار انگلیس، هموار ساخت.
در همان زمان مجله ترقّی در شماره ۶۷۳خود چنین نوشت: «گلوله ای كه سیر تاریخ ایران را عوض كرد.»
به این ترتیب آیت الله میرزا محمد تقی فیض(ره) كه در ایران شهرت داشت، این حادثه باعث شد كه نامش در تیتر خبرگزاری های جهان آمده و در جهان شهرت یافت و مجلس ترحیم او مایه بركت و زمینه ساز برای قطع دست استعمار انگلستان و تحقّق ملی شدن صنعت نفت ایران شد.
نوشته لوح قبر
بر سنگ روی مرقد مطهّرش چنین نوشته شده است:
«النّاس مَوْتی و اهلُ العلمِ أحْیاءٌ. هذا المضجع الشّریف و المرقد المُنیف، للعالم العامل التّقی، والفقیه الكامل الصّفی، مقنّن قوانین الفقه و الاصول، و مبیّن رموز المعقول و المنقول، مفخر العلماء العاملین، استاد الفقهاء و المجتهدین، ینبوع الفضل و التّحقیق، بحرالعلوم و التّدقیق، مُحیی آثار الشّریعة الاسلامیّة، و مؤسّس الحوزة الجلیلة العلمیّة، شیخ الاجازة و الفتوی، آیةالله العظمی، الحاج میرزا محمّد الفیض القمی، و ارتحل فی الیوم الخامس و العشرین من شهر جمادی الاولی سنة ثلاثمأة و سبعین بعد الالف، و اُرِّخ باسمه المشهور (آیت الله الفیض) ۲۵جمادی الاولی سنة ۱۳۷۰قمری، برابر سیزدهم اسفند ۱۳۲۹شمسی.»
کد مطلب: 17341