سرویس اجتماعی حديد نيوز- جواد محدثی: رد پای برخی از مشکلات اجتماعی و تنشها و تقابلها را در «حسد» میتوان مشاهده کرد.
در حسد، پای «خود» در میان است.
آنجا که تعارض و اصطکاکی میان «من»ها پیش میآید، حسد لانه میکند؛ رشد مییابد؛ بروز میکند و بالأخره به آتش میکشد و ویران میسازد.
و گرنه تا وقتی «خدا» مطرح باشد و انگیزهها «الهی» جایی برای حسد باقی نمیماند.
به قول سعدی: «ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند.»
چرا؟ آیا حرص و طمع در کار است؟ یا حسادت و خودخواهی؟ یا دنیاطلبی و مقامدوستی؟ یا کمظرفیتی برای تحمل رقیب و مخالف؟ یا تنگنظری نسبت به پیشرفت دیگری؟
چون دنیا دار محدودیت است، تقابل منافع پیش میآید و حسد.
هر جا که «تزاحم» نباشد، «تحاسد» هم نیست.
رقابت در مادیات حسد و تقابل پیش میآورد، نه در معنویات.
شعله حسد از درون زبانه میکشد و حسود را میسوزاند و تباه میسازد. گاهی هم بر زبان جاری میشود و اظهارات رشک آلود حسود نسبت به محسود، نشان از التهاب و غوغای درون دارد؛ دودی است که از آتش درون خبر میدهد.
شورچشمیها و تنگنظریها و حسدورزیها، کینه و کدورت میآورد. حسد همچنانکه آتش افروز درون حسود است، آتشگیره دوزخ او نیز هست. هم در این دنیا در لهیب آن میسوزد، هم در آخرت جهنم سوزان در انتظار است.
یکی حسد بر علم و فضل دیگری میورزد،
یکی چشم دیدن مال و ثروت دیگری را ندارد،
یکی شهرت و محبوبیت رقیب را تاب نمیآورد،
یکی مقبولیت و وجهه دیگری را نمیتواند ببیند.
چشمی که نسبت به دیدن فضل و برتری دیگران ناتوان است، چشم ابلیس است. ابلیس هم نتوانست ببیند که آدم، «مسجود ملائک» شود. کبر و حسد ورزید و ملعون و مطرود شد.
خیلیها جلو افتادن رفیق خودشان را در علم و فضل و موقعیت اجتماعی و... برنمیتابند و میگویند:
ما و مجنون همسفر بودیم در صحرای عشق
او به منزلها رسید و ما هنوز آواره ایم
اگر شاگرد دیروز شما امروز به مقام استادی رسید، حسد میورزید یا افتخار میکنید؟
اگر برای انجام خدمتی، دیگری برگزیده شد نه شما، خودخوری میکنید یا احساس راحتی و سلب تکلیف میکنید؟
لقمان به پسرش گفت: فرزندم! حسود سه نشانه دارد:
پشت سر غیبت میکند، روبهرو تملق میگوید و در گرفتاری شماتت میکند.
بعضی هم به حال پیشتازان «غبطه» میخورند، که بسی خوب است.
احساس عقب ماندن از رقیب و همتا و همراه، اگر انگیزه حرکت بیشتر شود، خوب است. اما اگر سبب تلاش برای عقب افتادن دیگری شود، بد است. آن غبطه است و این حسد. چراغ در دست بگیریم و اعماق وجودمان را بکاویم. هرجا حسد یافتیم، آن را از ریشه درآوریم چون که زیان حسد، قبل از محسود، به خود حسود میرسد .
منبع: پنجره